من این جبر شیرین را دوست دارم...

کد خبر: 69778
من این مهمانیِ اجباری که گریزی از آن نیست، که نمی‌شود به هیچ بهانه‌ای دعوت به آن را رد کرد، که اگر رد کنم مؤاخذه و عقاب می‌شوم، من هم‌این اجبار را دوست دارم؛ وقتی جبرکننده تو باشی.

وارث: 

من این جبر شیرین را دوست دارم...

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! روزه بر شما نوشته شده... 

توی رابطه‌ی عبد و مولا، وجوهی از جبر و اجبار، توی تکوین و تشریع، وجود دارد که وقتی دقیقش می‌شوی و با عینکِ مناسباتِ عبد و مولایی می‌کاوی‌اش، شیرین است. این را خیلی دوست دارم که قرآن می‌گوید کُتبَ علیکمُ الصّیامهیچ راه برو و برگردی ندارد وقتی بگوید؛ روزه بر شما نوشته شده. یک لحن آمرانه‌‌ی مولایی دارد. از آن‌ها که حق اعتراض و چون و چرا برایت باقی نمی‌گذارد. باید گردن کج کنی و بگویی: «چشم، هر چی شما بفرمایید»! چون جز آن‌که مولاست، مربّی هم هست. مجبوری دل بدهی به تربیتش. وقتی دلش خواسته تو را با یک‌ماه روز‌ه‌داری برای تقوا تربیت کند. وقتی دلش خواسته تربیتش با نخوردن و نیاشامیدن و لذّتِ دنیوی نبردن باشد. وقتی آخرِ همین آیه باز هم با لحنی بینابین خوف و رجا گفته؛ لعلّکُم تتّقونبلکه با  تقوا بشوید. شاید!

من این مهمانیِ اجباری که گریزی از آن نیست، که نمی‌شود به هیچ بهانه‌ای دعوت به آن را رد کرد، که اگر رد کنم مؤاخذه و عقاب می‌شوم، من هم‌این اجبار را دوست دارم؛ وقتی جبرکننده تو باشیشهر آنِ توست، شاهی/ فرمای هر چه خواهی...


یا ایّها الّذینَ آمنوا کُتِبَ علیکُمُ الصّیام...

"مریم روستا"