حجت الاسلام پناهیان: وقتی حسادت باشد، هرشایعه ای علیه خوبان پذیرفته می شود+گزارش تصویری
در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان را می خوانید:
خدا با دلها سروکار دارد
خدا اسرار قلب انسان را که ممکن است خودش بی خبر باشد را می داند، این خدا را نمی شود فریب داد. بعضی ها دوست دارند خدا را فریب دهند ولی خدا را نمی شود فریب داد. خدا دنبال چیست؟ دنبال کمال و قرب حقیقی، خوب بودن به معنای واقعی کلمه، صفای باطن و ضمیر نورانی می گردد. خدا با دلها سروکار دارد، خداوند در قران فرموده: من قلب سلیم و فوق العاده سالم می خواهم. استعدادها درون انسان باید شکوفا شود. اگر انسان زیاد رشد نکند یا خطا کند برای خدا مهم نیست خدا می بخشد، آنچه خدا از آن نمی گذرد مرضی است که انسان در گوشه ی قلبش نگه دارد و گنهان کند، خدا آن مرض را از درونش بیرون می کشد و آن را تنش می کند.
تعیین مقدرات بر اساس اسرار درونی
در روایت هست خدا سرّ بنده اش را نگاه می کند و بر اساس آن سرّ مقدرات او را تعیین می کند و بر اساس آن و حوادثی که در زندگی اش شکل می دهد سر باطنی او را لباس تنش می کند و همه می بینند. اِنْ خَیْرٌ فَخَیْرٌ وَ اِنْ شَرٌّ فَشَرٌّ1؛ خدا توفیق کارهای بزرگ را به کسی نمی دهد، اگر دیدید امام توانست این همه عظمت بیافریند بدانید امام در سرّ خودش پاکی بی نظیری پنهان کرده بود که خدا آن نقش بزرگ را به او داد. خدا باید امتحانش را بگیرد نه با جامعه و انسان بد تعارف دارد.
آدم بد کسی است که در قلبش مرض پنهان کرده باشد یا خوبی هایش سطحی باشد. جامعه بد جامعه ای است که در مرکز ثقل آن آدم های خوب نباشند و آدمهای بد باشند. چنین جامعه ای هر چقدر هم آدمهای خوب و مردم مظلوم در آن باشد خدا با مغز آنها را به زمین می زند و متلاشی می کند و حجاج بن یوسف های خون آشام را بر آنها مسلط خواهد کرد.
چطور باطن جامعه ای خوب است؟ وقتی خوبان در آن جامعه جایگاه خوبی داشته باشند، آن جامعه خطا کند مهم نیست خدا جبران می کند و می بخشد.
مقایسه جامعه امام(ره) و پیامبر(ص)
جامعه ی امام، جامعه ی سرّاً خوبی بود و جامعه امیرالمومنین علیه السلام سرّاً خوب نبود و به قول حضرت خوب ها غریب شدند، یا شهید شدند و لایه های بد جامعه رو آمدند. در کل خود حضرت امام فرمودند: جامعه امروز ما بهتر از جامعه پیامبر صلی الله علیه و آله است. الان جامعه ی ما 37 سال دوام پیدا کرد اما جامعه حضرت اینطور نبود، روضه ها یعنی تاسف خوردن برای آن جامعه.
اصل اصل انقلاب ما 15 خرداد است، حضرت امام فرمود: من 15 خرداد را تا ابد عزای عمومی اعلام می کنم، امام به شهدای 15 خرداد یک طور دیگری احترام می گذاشت. 15 خرداد نه به خاطر دشمنی مردم با شاه، نه به دلیل ظلم ستیزی، نه به دلیل فقر، نه به دلیل دزدی درباریان، نه به دلیل آزادی حقوق بشر، نه به دلیل کمونیست ها و جریان های کارگری نبود. برای چه راه افتاد؟ برای اینکه گفتند امام خمینی مرجع تقلید ماست و شاه نباید او را دستگیر کند یا مرگ یا خمینی! قیام کردند برای ولی و دوست خدا، این قیام خیلی مخلصانه تر از قیامی بود که مردم درب خانه امیرالمومنین علیه السلام آمدند و گفتند آقا قیام کن.
بسیاری از انقلابیون که قیام کردند بیشتر از تنفر از شاه خواستشان این بود که حکومتی باشد که کسی مثل امام بالای سر آن باشد حالا که امام هست و این بر خلوص انقلاب ما می افزود. امام خمینی 24 مرتبه در دوسال اول انقلاب فرمودند: من فهمیدم این انقلاب پیروز خواهد شد ونصرت خدا همراهش هست، خدا دلها را بیدار و متوجه کرده. این خط را دقیقا مقام معظم رهبری ادامه دادند خط اعتماد به دلهای نورانی مردم که در نهایت افکار درستی خواهد داشت، دلهایی که سرّ جامعه است و به خوبانش احترام می گذارد.
حسادت عجیب قریش به امیرالمومنین(ع)
امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: هر کینه ای که قریش نسبت به رسول خدا پنهان کرد در من اظهار کرد؛ چه کینه ای قریش نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله داشتند! امتحان حسادت در زمان آخرین پیامبر صلی الله علیه و آله دوقبضه شد یعنی هر کس می توانست از پیامبر صلی الله علیه و آله بگذرد به علی بن ابی طالب علیه السلام گیر می کرد، چون حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام را مطرح می کردند آنها برمیگشتند و به پیامبر صلی الله علیه و آله کینه پیدا می کردند به خاطر فاز دوم امتحان بود.
پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبه غدیر فرمود: به خاطر علی مرا غریب گذاشتید؛ به خاطر علی علیه السلامی که خود پیامبر صلی الله علیه و آله ایشان رامحل امتحان قرار داده بود.
وقتی حسادت شکل بگیرد و نتوانند به اصلی بزنند به فرعی می زنند. درزمان امام نمی توانستند امام را بزنند شهید بهشتی را می زدند. امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: هر کینه ای که قریش نسبت به رسول خدا پنهان کرد در من اظهار کرد و بعد از من بر فرزندانم اظهار خواهد کرد، چه کار کردم اینطور برخورد می کنند؟ آیا این جزای کسی است که خدا و رسولش را اطاعت کند؟
حضرت علی علیه السلام می فرمود: من آیت الله بزرگ هستم، من بزرگ ترین نشانه ی الهی هستم. ایشان حقیقتا بزرگ ترین نشانه خدا بودند نه فقط اصطلاحی.
اگر پیغمبر(ص) یک پسر داشت...
یک نفر سوالی از امیرالمومنین علیه السلام پرسید: یا أمیر المؤمنین، أرأیت لو کان رسول الله صلى الله علیه وآله ترک ولدا ذکرا قد بلغ الحلم، وآنس منه الرشد، أکانت العرب تسلم إلیه؟
أمرها قال: لا، بل کانت تقتله إن لم یفعل ما فعلت، أن العرب کرهت أمر محمد صلى الله علیه وسلم و حسدته على ما آتاه الله من فضله، و استطالت أیامه حتى قذفت زوجته، و نفرت به ناقته، مع عظیم إحسانه إلیها، و جسیم مننه عندها، وأجمعت مذ کان حیا على صرف الامر عن أهل بیته بعد موته، ولولا أن قریشا جعلت اسمه ذریعة إلى الریاسة2؛
اگر پیغمبر یک پسر داشت و ازدنیا می رفت آیا عرب امور را به او واگذار می کرد؟ با شما بد بودند و بد شدند اگر حضرت پسری داشت چه کار می کردند؟ حضرت فرمود: به هیچ وجه تسلیمش نمی شد و حتما او را می کشتند ولو کارهایی که من انجام داده ام را انجام نمی داد.
علت کینه مردم نسبت به امیرالمومنین علیه السلام کشتن های حضرت نبود، روایاتی داریم به این مطلب اشاره می کند و به زبان مردم صحبت می کند. به من ایراد می گرفتند این چطور تحلیلی است؟ کینه پیدا کرده خسادت هم دارد و قتلهای امیرالمومنین علیه السلام را بهانه می کند! به امیرالمومنین علیه السلام اتهام خشونت طلبی می زدند! آنها آدم کشته بودند اما فاطمه سلام الله علیها که کسی را نکشته بود، دختر حضرت بود! عمدا ایشان را کشتند.
استفاده از نام پیامبر(ص) به عنوان نردبان!
امیرالمومنین علیه السلام فرمود: اساساً عرب از حضرت محمد صلی الله علیه و آله بدشان می آمد از امر، ریاست و ولایت او، این همه حضرت به آنها لطف کرد اما باز هم در ماجرای ترور ناقه را رَم دادند، همسر حضرت را متهم کردند، فرصت گیر می آوردند می زدند! چقدر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بر آنها منت دارد! اگر عرب نمی خواست از اسم پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به عنوان نردبان رسیدن به ریاست و وسیله برای رسیدن به قدرت استفاده کند، بعد از رحلت یک روز هم خدا را بندگی نمی کردند! پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله که مرا به خاطر قرابت(به جهت پسرعمو بودن) به خودش نزدیک نکرد بلکه برای این بود که من اهل جهاد و اهل دلسوزی برای اسلام بودم. اگر فرزندی هم داشت به همین اندازه من به حضرت نزدیک می شد و قریش همان برخوردی که با من کرد با او هم می کرد.
حسادت کفار به مومنین
یک چیزی به نام حسادت هست وقتی حسادت بود هر شایعه ای را علیه خوبان قبول می کنند، هر شکست برای آدم های خوب آنها را خوشحال می کند و عیب جویانه با خوبان مواجه می شوند. خدا فرمود: کفار به مومنین حسادت می کنند. کسی که دین نداشته باشد عمیقا به دین شما حسادت می کند اگر کسی حسادت نکرد حتی اگر گنه کار هم بود آدم خوبی است او را به سمت خودتان بیاورید. مردم ما وقتی شهید می آورند خیلی تقدیر می کنند این یک علامت خوب است، مردم آقا را خیلی دوست دارند.
پی نوشت:
1- بحار الانوار، جلد 70، صفحه 385.
2- نهج البلاغه شرح ابن ابی الحدید