استاد فاطمی نیا: اسلام با علم ناقص مخالف است+گزارش تصویری

کد خبر: 70078
علم ناقص خطرناک است، شاید علت اینکه روایات با احکام نجوم اینطور برخورد کردند به خاطر این است که به صورت ناقص در دست مردم است، اسلام با علم ناقص مخالف است مثل پزشکی ناقص به درد نمی خورد، پس به احکام نجوم انتقاد می شود.

وارث: مراسم شب دهم ماه مبارک رمضان و جلسه "مروری بر نهج البلاغه" با سخنرانی استاد سیدعبدالله فاطمی نیا در مسجد جامع ازگل برگزار شد.

در ادامه متن سخنرانی استاد فاطمی نیا را می خوانید:

استاد فاطمی نیا

شرح خطبه 79 نهج البلاغه

اگر وجود نازنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها و حضرت ابوطالب پدر بزرگوار امیرالمومنین علیه السلام نبودند یک لااله الا الله و یک جمله از اسلام به ما نمی رسید. حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها بسیار برای اسلام فداکاری کرد بعضی چیزها از عقول ما خارج است که انصافا یک خانم به چه مقامی برسد که معصومین علیهم السلام فرزندان او باشند، 12 معصوم از نسل این بانوی بزرگ هستند و حضرت ابوطالب چه کرد که وقتی از دنیا رفتند پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله خیلی غصه خورد و سال وفات ابوطالب را به عنوان "عام الحزن" یعنی سال حزن و اندوه نامید.


سیدرضی نقل می کند: و من کلام له ع قاله لبعض أصحابه لما عزم على المسیر إلى الخوارج و قد قال له إن سرت یا أمیر المؤمنین فی هذا الوقت خشیت ألا تظفر بمرادک من طریق علم النجوم فقال ع أَ تَزْعُمُ أَنَّکَ تَهْدِی إِلَى اَلسَّاعَهِ اَلَّتِی مَنْ سَارَ فِیهَا صُرِفَ عَنْهُ اَلسُّوءُ وَ تُخَوِّفُ مِنَ اَلسَّاعَهِ اَلَّتِی مَنْ سَارَ فِیهَا حَاقَ بِهِ اَلضُّرُّ فَمَنْ صَدَّقَکَ بِهَذَا فَقَدْ کَذَّبَ اَلْقُرْآنَ وَ اِسْتَغْنَى عَنِ اَلاِسْتِعَانَهِ بِاللَّهِ فِی نَیْلِ اَلْمَحْبُوبِ وَ دَفْعِ اَلْمَکْرُوهِ وَ تَبْتَغِی فِی قَوْلِکَ لِلْعَامِلِ بِأَمْرِکَ أَنْ یُولِیَکَ اَلْحَمْدَ دُونَ رَبِّهِ لِأَنَّکَ بِزَعْمِکَ أَنْتَ هَدَیْتَهُ إِلَى اَلسَّاعَهِ اَلَّتِی نَالَ فِیهَا اَلنَّفْعَ وَ أَمِنَ اَلضُّرَّ ثم أقبل ع على الناس1؛


امام علیه السلام عازم بود که به سوی خوارج ملعون برود و یک نفر امد و گفت: علم نجوم دلالت می کند که اکر این وقت بروی می ترسم به مرادت نرسی. حضرت با او جدی صحبت کرد اما گاهی اوقات سخنی گفته می شود که شخص مراد می شود، اشعث بن قیس از منافقین بود و بسیار امام را اذیت کرد، کسی که این مطلب را گفت برادر او بود.


تمییز علم و احکام نجوم

علم نجوم غیر از احکام نجوم است مذمت هایی که می شود مربوط به احکام نجوم است. اینکه مثلا می گویند فلان ستاره چقدر با زمین فاصله دارد یا نورش به زمین نمی رسد و ... از علم هیئت و نجوم است که به فراگیری آن تشویق هم شده و آیات قدرت خداست، آنکه مذمت می شود احکام نجوم است، مثلا اینکه می گویند فلان ستاره دربیاید گندم زیاد می شود یا فلان ستاره در فلان درجه قرار بگیرد باران زیاد یا کم می شود. شاید همه ی آنها ماوراءالطبیعه نباشد و طبیعی هم باشد، مثلا گفته می شود آن سه شبی که نور ماه زیاد می شود در غرب پلیس در حالت آماده باش است چون مردم عصبانی می شوند، این اثر فیزیکی است ممکن است مثل جزرومد باشد، اینها هم اگر صحیح باشد جزو علم نجوم می شود.

اسلام با علم ناقص مخالف است


اما احکام نجوم این است که می گویند فلان ستاره بیاید جنگ می شود، یا سلطان فلان جا از دنیا می رود، اینها احکام نجوم است، صحبت بدی یا خوبی درباره احکام نجوم است. در احکام نجوم خیلی بحث داریم، شخصی خدمت امام صادق علیه السلام آمد وعرض کرد: کتبی درباره احکام نجوم دارم اجازه دارم آنها را نگاه کنم؟ حضرت فرمود: «این علمی است که کثیر آن پیدا نمی شود و قلیل آن هم به درد نمی خورد.» بعضی چیزها باید حجم زیادی باشد تا به درد بخورد، مثلا کسی یک مقدار طلا ببیند برمی دارد ولو یک ذره باشد اما فرضا یک مثقال آهن پوسیده در کوچه ببیند برنمیدارد چون به دردش نمی خورد.


علم ناقص خطرناک است، شاید علت اینکه روایات با احکام نجوم اینطور برخورد کردند به خاطر این است که به صورت ناقص در دست مردم است، اسلام با علم ناقص مخالف است مثل پزشکی ناقص به درد نمی خورد. پس به احکام نجوم انتقاد می شود.

پرهیز از توجه به غیر خدا


برگردیم به سخن امام علی علیه السلام، حضرت به آن منجّم فرمود: اگر کسی در این سخن تو را تصدیق کند پس به تحقیق قرآن را تکذیب کرده. اگر کسی تو را تصدیق کند از خدا احساس بی نیازی می کند در رسیدن به محبوب و دفع مکروه (چون با خودش می گوید منجم هست و از او می پرسم و اگر تایید کرد می روم) در واقع تو یک کاری می کنی که مردمی که حرفت را می پذیرند فقط تو را حمد کنند (الحمدالله دیگر معنا ندارد) تو به خیال باطل خودت فکر کردی که وقتی مطلبی را به کسی بگویی نفع به او می رسد و ضرر از او دفع خواهد شد.


پرهیز از یادگیری احکام نجوم

حضرت سپس رو به مردم کرد و فرمود: أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِیَّاکُمْ وَ تَعَلُّمَ اَلنُّجُومِ إِلاَّ مَا یُهْتَدَى بِهِ فِی بَرٍّ أَوْ بَحْرٍ فَإِنَّهَا تَدْعُو إِلَى اَلْکَهَانَهِ وَ اَلْمُنَجِّمُ کَالْکَاهِنِ وَ اَلْکَاهِنُ کَالسَّاحِرِ وَ اَلسَّاحِرُ کَالْکَافِرِ وَ اَلْکَافِرُ فِی اَلنَّارِ سِیرُوا عَلَى اِسْمِ اَللَّهِ؛


«ایهاالناس از یادگرفتن نجوم برحذر باشید مگر قسمتی که انسان در خشکی و دریا با آن هدایت می شود». حضرت اینجا احکام را از علم نجوم جدا می کند. چون سابقا کشتی ها با ستاره ها هدایت می شدند و در قرآن هم بیان شده یا بیان اوقات نماز. بقیه سخن امیرالمومنین علیه السلام ناظر به احکام نجوم است می فرماید: «احکام نجوم منجر به کاهن شدن می شود، کاهن ها افرادی بودند که احیانا با شیاطین هم در ارتباط بودند، کاهن هم مثل ساحر است، ساحر هم مثل کافر است و کافر هم در آتش است و اینها را کنار بگذارید و جایی که می خواهید بروید با نام خدا بروید».


تکذیب قرآن چگونه صورت می گیرد؟

الحمدالله اسناد نهج البلاغه همه پیدا شده و دهان مخالفین هم بسته شده. علامه مجلسی در بحار مطالب ارزنده ای در این باب نوشت هاست که ارزشمند است. اولا اینکه حضرت فرموده: فَمَنْ صَدَّقَکَ بِهَذَا فَقَدْ کَذَّبَ اَلْقُرْآنَ؛ کجای قرآن تکذیب می شود؟ بعضی شارحین نهج البلاغه از جمله حاج میرزاحبیب الله خوئی که مرد بزرگی بوده در شرح خودش آورده: برای اینکه قران لایعلم الغیبه الا الله؛ از او بعید بوده این را بیاورد چون حرفی است که وهابی ها هم خیلی می گویند، لایعلم الغیبه الا الله درست است ولی تبصره دارد! یعنی «انسان دست نخورده غیب نمی داند» مگر انسانی که به مراتب و درجات برسد، «انسان غیب نمی داند» یعنی بالاصل نمی داند اما بالتبع می داند و خدا بخواهد صاحبان کرامت از ضمائر مردم خبر می دهند.


دسته بندی دقیق منجّمین توسط علامه مجلسی

علامه مجلسی در بحار این مخالفت را زیباتر در آورده است، آیا افرادی که منجّم بودند و احکام نجوم بیان می کردند را باید همه را به یک چوب برانیم یا استثنایی هم هست؟ ایشان می فرماید: استثناء هست یک عده از منجّمین می گفتند این ستاره ها در عالم موثر هستند! این کفر است لا اله الا الله یعنی چه؟ لاموثر الوجود الا الله. این یک فکر الحادی و کفری بوده و مردود است و کلام امیرالمومنین علیه السلام ناظر به اینهاست، چون در روایات دیگر داریم که توضیح داده اند و طرف را کافر نکرده اند.


عده ای دیگر می گفتند: ستاره ها به اذن الله موثر هستند، خدا قرار داده که اگر فلان ستاره در بیاید گندم زیاد می شود. عده ی دیگر می گفتند: خدا اینها را به عنوان علامات قرار داده است، اگر فلان حادثه می خواهد در زمین حادث شود این ستاره ها به عنوان علامات آنهاست.


بحث دیگری که تکذیب قرآن از آن در می آید اینجاست: اگر بگوییم ستاره ها امارت و علامات هستند، علامه مجلسی می فرماید: منجّمین مسلمان و موحد دو دسته بودند:

عده ای از آنها می گفتند: چیزهایی که ما استخراج می کنیم الا و لابد اتفاق می افتد و حرفی در آن نیست.

عده ی دیگر می گفتند: با دعا و تصدق و توسل نحس می شود و اینطور نیست که همه ی آنها واقع شود.

دسته ی اول خلاف قرآن هستند که می گفتند هرچه ما بگوییم حتما اتفاق می افتد چون در قرآن می فرماید: یَمْحُوا اللّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ2؛ خدا هرچیزی را بخواهد محو می کند و هرچه بخواهد اثبات می کند.


دلایل مخالفت امیرالمومنین(ع) با یادگیری احکام نجوم

این سخن ها تاویل بردار است، اینکه امیرالمومنین علیه السلام با عتاب فرمودند دلایلی دارد، حضرت قسمت های الحادی را رد می کند که می گفتند موثر هستند الاولابد و با خدا کاری ندارند. دوم اینکه امام علیه السلام می خواهد دست و پای مردم را تا حدی از خرافه گرایی جمع کند که هرکس چیزی گفت مردم دنبال آنها نروند! چون اگر آنها را رها کنند دکان باز می کنند که من هم منجم و ستاره شناس هستم.


حقایق باید به مردم گفته شود. شیخ محمد عبده ارادت به امیرالمومنین علیه السلام داشته و خیلی هم تجددطلب بوده ایشان در شرح خودش به اینجا که رسیده نوشته: کلام الامام دلیل حاسم البطلان الرمل و الجفر. معلوم است نه رمل بوده و نه جفر، من هم بلد نیستم.


بداخلاقی پدربزرگ سحر و جادوست!

امروز مردم دچار خرافات هستند، می گویند به من گفته اند تو موکل داری، همزادت فلان کرد؛ تمام اینها دروغ است! طرف بداخلاق است همسرش از او بدش می آید به جای اینکه محاسبه نفس کند و بگوید چه کار کرده ام که در خانه محلی از اعراب ندارم صاف نزد دعانویس می رود! بداخلاقی پدربزرگ سحر و جادوست! عجیب است که انسان عیب خودش را نداند. خرافه گرایی بسیار بد است.

سوءاستفاده شیادین از ناآگاهی مردم


شیادها این دو علم (رمل و جفر) را بدنام کرده اند، کسی که می آید در کوچه می گوید من رمال هستم، کسی که علم رمل باشد اصلا در کوچه نمی آید و به کسی نمی گوید. علم رمل یک قاعده ای است و واقعیت هم دارد، شیادها اینها را بدنام کردند. اگر در باراز دو مغازه طلافروشی باشد اصناف را بدنام می کند و این علمها را شیادها بدنام کرده اند وگرنه علم رمل حقیقت دارد. سیدبن طاووس می فرماید: ما اهل رمل را دیدیم که گاهی وقت ها خطا میکند و گاهی وقت ها هم درست می گوید.


علم جفر از آن هم مشکل تراست، از آیت الله العظمی مرعشی پرسیدند جفر حقیقت دارد، ایشان فرمود: حقیقت دارد اما جای دروغش زیاد است. جفر را اصلا کسی بلد نیست، قدیم افراد بلد بودند علم جفر علم بزرگی است که خیلی زحمت دارد و پیچیده است.


روی سخن امام علیه السلام با الحادیون بوده نه موحدانی که علم نجوم بلد بودند، مسلمانانی داشتیم که منجم بودند و آدمهای خوبی هم بوده اند. امام علیه السلام با اینطور کلمات می خواهند مردم را از خرافه نجات دهند.



استاد فاطمی نیا

پی نوشت:


1- خطبه 79 نهج البلاغه


2- سوره رعد آیه 39.