استاد فاطمی نیا: نسبت به شبکه های خارجی بدبین باشید
در ادامه متن سخنرانی استاد فاطمی نیا را می خوانید:
شرح خطبه 87 نهج البلاغه
امیرالمومنین علیه السلام فرمود: عالم کسی است که قدر خود را بشناسد. خلاصه انسان قدر خودش را که انسان است بداند، خودش را بیشتر از واقعیت نداند و پایین تر از واقعیت هم نداند، به قوای درونی خودش پی ببرد. در جای دیگر نهج البلاغه داریم یک نفر باید جایگاه خودش را بشناسد: خدا رحمت کند کسی را که حد خودش را می داند و از حدود خودش تجاوز نمی کند، در جهل فرد همین بس که قدر خودش را نشناسد، یعنی اگر قدر خودش را نشناسد خیلی جاهل است.
و انَّ أبغَضَ الخلائِقُ اِلی الله تَعالی لَعَبداً و کُلَه الله اِلی نَفسِه فهو جائر عَن قَصدَ السَّبیل سائِراً بغَیر دَلیل. اِن ُدعی اِلی حَرثِ الدُنیا عَمل و اِن دُعی اِلی حَرثِ الاخِرة کَسِل، کِانَّ ما عَمل لَه واجِب عَلیه و کانَّ ما وَنَی فیه ساقطهُ عَنه؛
از مبغوض ترین بندگان کسی است که خدا او را به خودش واگذاشته. در اثر گناه و معصیت خدا او را به حال خود واگذاشته. آدم های محروم از معارف و فضایل، از میانه روی دور می شوند. در خطبه های قبل خواندیم که حضرت فرمود: خودتان را وزن کنید یعنی افراط و تفریط نداشته باشید. خلاصه در دین ما از اعتدال خیلی تعریف و تمجید شده است.
رهبانیت هنر نیست!
بنی اسرائیل خیلی ظلم و بدی هایی زیادی کردند و خدا بدترین کیفرها را به آنها داد چون از میانه روی بیرون آمده بودند. یک چیزی شبی همه سنگین پایین آمده بود و انها می زدند و یکدیگر را می کشتند به کیفر کارهای زشتی که کرده بودند پیامبرکُشی و کارهای زشت دیگر.
ما امت میانه قرار گرفته ایم نه اینکه سرپرستی آنها را داریم یعنی بنده زر و پول هستیم و نه رهبانیت را اختیار کرده ایم. در اسلام کسی می آید از همه ی راهب ها بالاتر می شود مثل آیت الله بهاء الدینی که به مسجد می رفتند و مردم از او سوال می پرسیدند، هزاران راهب اگر جمع می شدند یک ناخن او نمی شدند! راهب شدن هنر ندارد، هنر این است که در بین مردم باشی و از رذائل کسب نکنی، اگر مردمی فضایل نداشته باشند نباید آنها را رها کرد بلکه باید در بین آنها باشد و از رذائل آنها نگیرد.
هیچ کدام از علمای ما منزوی نشدند، ممکن است در برهه ای از زمان که مصلحتی باشد خیلی در جامعه نیایند. دنیا یکسان نیست و هر زمانی اقتضائات خودش را دارد. امام صادق علیه السلام چهارهزار شاگرد ممتاز داشته اند راوی نقل می کند که به دیدن امام صادق علیه السلام رفته و حضرت در زیرزمینی دور از مردم بوده اند، ار حضرت علت را سوال کرد و ایشان فرمود: بعضی برادران فاسد شدند و زمانه عوض شده، الان تنهایی را آرام بخش تر تشخیص دادم؛ این مربوط به یک زمانی بوده که سپری شده وگرنه همه ی ائمه علیهم السلام در بین مردم بودند و بنابر مصلحتی چند روزی دور از مردم بوده اند.
یدالله مع الجماعة؛ خدا خیر و برکت را در اجتماع دوستان امیرالمومنین علیه السلام قرار داده. اما اگر موقعیتی بود که مردم فضایل نداشتند عیبی ندارد به میان آنها برو ولی خصوصیات آنها را نگیر.
فهو جائر عَن قَصدَ السَّبیل؛ قصد در اینجا به معنای میانه است، اقتصاد یعنی میانه روی، در اصل میانه روی در تمام شئون زندگی است اما بعدا به معنای مالی و محسابات مالی به کاررفته است. در سوره فرقان داریم: و عباد الرحمن یمشون علی الارض هونا؛ بندگان خدا با افتادگی در زمین راه می روند. یک عده هستند عمدا قدشان را می کِشند و گردنشان را این طرف و ان طرف می کنند، در قرآن هست لقمان به پسرش می فرماید: برای مردم قیافه نگیر، با تبختر روی زمین راه نرو، چقدر می توانی خودت را بِکشی؟ می توانی زمین را بشکافی؟ یا به بلندی کوه ها برسی؟
یک مشی حسی داریم که همان افتاده راه رفتن است، یک مشی معنوی داریم یعنی هم درست راه برو و هم در زندگی ات میانه رو باش.
در نهج البلاغه دارد وقتی کسی را دوست داری اندازه نگه دار، ممکن است روزی دشمنت شود، همه ی اسرارت را یکجا به کسی نسپار چون ممکن است فردا برایت گروکشی کند، اگر با کسی مخالفت و دشمنی هم می کنی اندازه نگه دار، ممکن است روزی دوست تو شود. حتی در دوستی و دشمنی باید اندازه نگه داشت.
لقمان در نصیحت دیگری به پسرش میگوید: صدایت را هم پایین بیاور. بعضی ها وقتی از چیزی تعریف می کنند بلند و نفس گیر!
قصد هم یعنی میانه روی. یک جمله ای در خطبه همّام وجود دارد که ضایعش کرده اند. حضرت در ابتدای خطبه می فرماید: فالمتقون هم فیها اهل الفضائل، منطقهم الصواب و ملبسهم الاقتصاد؛ متقون در دنیا اهل فضائل هستند، حرف بزنند درست و صحیح حرف می زنند و لباسهای میانه ای می پوشند، نه اینکه لباس مندرس بپوشند و نه لباس دیبا و اطلس.
شارحین نهج البلاغه کم لطفی کردند و من هم دنبالش رفتم، آقایان لباسهم را به لباس های حسی تعبیر کردند، ابن ابی الحدید میگوید: لباس هایی هستند که به مزبله می اندازند، یک لباس هایی هم هست که خیلی فاخر ودیباست، اما متقون نه آن لباس های مزبله و نه لباسهای دیبا را می پوشند.
اما به نظر بنده دایره تفسیر این جمله امیرالمومنین علیه السلام را تنگ گرفتند و حق این جمله ادا نمی شود که منظور حضرت فقط لباس باشد. رفتم مفردات راغب اصفهانی را دیدم که کلمات قرآن را تفسیر کرده و می توان به طور ضمنی برای موارد دیگر هم استفاده کرد. راغب نوشته: مَلبس به تمام شئون زندگی اطلاق می شود؛ یعنی فقط لباس پوشیدن نیست بلکه تمام شئون زندگی متقون با میانه روی همراه است.
سائِراً بغَیر دَلیل؛ کسی که خدا او را به حال خود واگذارد یک عیب دیگر پیدا می کند در دنیا سیرمی کند و کارهایی انجام می دهد بودن راهنما! امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: مردم با چیزی که نمی دانند دشمن هستند.
به شبکه های خارجی بدبین باشید!
دلیل و راهنما دو جور است، اینطور نیست که هر کسی انسان را راهنمایی کرد راهنمایی خوبی باشد. یک وقت انسان را به خیر راهنمایی می کنند و یک وقت هم به شر راهنمایی می کنند. خدا در قرآن دو قسمت کرده:
یک عده پیشوایانی هستند که به خدا و بهشت و رضوان دعوت می کنند. و جعلناهم ائمه یدعون من النار1؛ امامان آتش در قرآن داریم. الان شبکه هایی که در دنیا به زبان های مختلف راه افتادند، یک موقع بحث های علمی بیان می کنند که مسائل اخلاقی را در آن رعایت می کنند، اما گاهی هم در کنار مباحث علمی، فوق العاده افساد وجود دارد، یکی از بلایای آخرالزمان است شما نسبت به این شبکه های خارجی بدبین باشید، آگاه باشید که آنها صلاح شما را نمی خواهند .
حال ممکن است بگویید فلان شخص ما را به بدبینی تشویق کرد، امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه برای ما نسخه ای پیچیده که خیلی به درد می خورد، می فرماید: اگر فساد در زمانی و بر اهلی غلبه کرد، کسی که به آن جماعت حسن ظن داشت، فریب خورده است، اگر صلاح بر زمانی واهل آن مستولی شد و کسی سوء ظن داشت ظلم کرده است.
نصیحت در اصل به معنای کل خیرخواهی است، چون کسی که اندرز و پند می دهد خیرخواهی می کند، بنابراین نصیحت را همیشه به معنای خیرخواهی بگیریم نه به معنای پند و اندرز، چون پند و اندرز مصداق خیرخواهی است ممکن است دشمن انسان برای تصنع به انسان پند دهد.
امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید: خیرخواهی از دشمن محال است. خدا شاهد است دشمن نمی تواند خیرخواه شود! بسیاری از شبکه های خارجی یا دشمن هستند یا با دشمن در ارتباط است. اگر هم دیدید که راهنمایی می کند و شر در آن نیست نادر است و النادر کلمعدوم؛ نادر مثل معدوم است.
ویژگی افراد رانده شده از درگاه خدا
بنابراین در هر کاری باید راهنمایی داشته باشیم. کسی که خدا او را رانده است چند خصوصیت دارد، اولا از میانه روی کنار رفته است، بدون راهنما راه می رود و راهنما ندارد.
اِن ُدعی اِلی حَرثِ الدُنیا عَمل و اِن دُعی اِلی حَرثِ الاخِرة کَسِل، کِانَّ ما عَمل لَه واجِب عَلیه و کانَّ ما وَنَی فیه ساقطهُ عَنه؛
اگر به منفعت دنیا دعوت شود سریع می روند و اگر به منافع اخروی دعوت شوند سنگینی نشان می دهند که انگار کارهایی که خودش انجام می داده واجب بوده. نمیگوییم هر کسی دنبال منافع دنیا برود از درگاه خدا رانده شده بلکه برای معاش لازم است، بلکه منظور افرادی است که جز منافع دنیا کاری ندارند.
مثلا می گویند به دارالایتام کمک کن، میگوید من ضامن نیستم. سالبه انتفاع موضوع است، افرادی که دارا هستند را می گویم نه کسی که ندارد. حضرت می فرماید کسی که درکارهای خیر سستی می کند، مثلا کمک به ساخت بیمارستان یا دارالایتام نمی کند مثل اینکه از گردنش ساقط است! همان زر و زیور که درست می کند برایش واجب است!
روز قیامت خدا به افرادی که اهل انفاق هستند درجاتی می دهد، شخص می بیند خیلی بیشتر از او داشته ولی قدمی برنداشته! می گوید: ای وای مرا به دنیا برگردان تا مثل آنها انفاق کنم! خدا می فرماید: کلا و هرگز، یک حرفی میزند! مگر می شود به دنیا برگردد؟! یکی ازاسامی روز قیامت یوم الحسرة است.
از خدا بخواهیم بدی ها ملکه ی ما نشود. خدا بر هر امری قادر است ولی قدرت بر امر محال تعلق نمی گیرد. ممکن است برای خدا محال نباشد کسی را به دنیا برگرداند اما خدا این کار را نمی کند. خدا در قرآن می فرماید: بر فرض اینکه قبول کردیم که تو را به دنیا برگردانیم، اگر آنها را برگردانیم مجدد به کارهای قبلی شان برمیگردند.
پی نوشت:
1- سوره قصص آیه 44.