حجت الاسلام پناهیان: اصل گوهر بندگی تواضع به ولیّ خداست+گزارش تصویری

کد خبر: 70497
اصل گوهر بندگی تواضع به ولیّ خداست. حقیقت مرکزی احساس بندگی خدا یعنی احساس تواضع به ولیّ خدا، احساس امادگی برای فرمان بردن از ولیّ خدا. جایی که خدا مستقیم دستور می دهد باید از ولیّ خدا بگیری وگرنه قبول نیست.

وارث: مراسم شب بیستم ماه مبارک رمضان با سخنرانی حجت الاسلام پناهیان و مناجات خوانی کربلایی علی اکبر سماواتی در حسینیه آیت الله حق شناس برگزار شد.

در ادامه متن سخنان حجت الاسلام علیرضا پناهیان را می خوانید:

حجت الاسلام پناهیان

ارتباط حقیقی بین ولایت و اعمال

خیلی از اوقات وقتی می خواهیم ضرورت و جایگاه ولایت تعریف کنیم ولایت را شرط قبولی عمل می بینیم به این معنا که مسیر کمال و سعادت مشخص است و ربطی با ولایت ندارد اما چون خدا ولیّ اش را به گونه ای خاص دوست دارد می فرماید: هر کس می خواهد در مسیر سعادت باشد باید ولیّ من را دوست داشته باشد. خیلی ها ولایت را اینگونه تلقی می کنند.


درست است ولایت شرط قبولی اعمال است اما چه کسی گفته ربطی به ماهیت خوب شدن، بندگی و اخلاق و قدم های اساسی شما برای سعادت فرد و جامعه ندارد؟ این طرز تلقی ناصحیح است که خود به خود تلقی سکولار از دین ارائه می دهد و آثار زیانباری به دنبال می آورد.


چرا حدیث بی سند اِنِّی بُعِثتُ لِاُتِمِمُ مَکارِمُ الاَخلاق این قدر مشهور می شود؟ که ابوحریره تنها ناقل این حدیث است؟ مضمونا حرف درستی است اخلاق مهم است اما به طور خاص این حدیث سند ندارد. ابوحریره شاگرد یک یهودی است که آمده دین را تحریف کند و خودش امار احادیث جعلی اش را بیان کرده. چرا این حدیث همه جا پخش شده؟ برای اینکه ذهن ما را خراب کند ذهن ما را به سمت اخلاق ببرد و از حقیقت دین که ولایت است فاصله بگیریم، یک ذهنیت اخلاقی از دین به ما می دهد که دین همین اخلاق است که اگر شیعه باشیم می گوییم در کنارش ولایت هم هست!


حقیقت اخلاق ولایت مداری است! یعنی اگر کسی ولایت مداری نداشته باشد اصلا اخلاق ندارد! خیلی آدم پست بداخلاقی است!


اصل اخلاق و بندگی، ولایت است

ولایت به عنوان شرط قبولی عمل نیست به این معنا که از ماهیت بندگی و اخلاق جدا باشد، اصل اخلاق و بندگی ولایت است. مثل اینکه طرف رانندگی بلد نیست و صد مدل بیمه نامه دارد و هر چه به او می گویند برو، نمی رود چون رانندگی بلد نیست. شما اگر ولایت نداشته باشید مثل این است که می خواهید خلبانی کنید اصلا نمی دانید کابین خلبان کجاست و فقط از خلبانی لباس و ژست و کیف مخصوصش را داشته باشید! اینطوری شما را به عنوان کلّاش دستگیر می کنند، به همین دلیل کسی که اخلاق داشته باشد ولی ولایت نداشته باشد به عنوان کلّاش او را به جهنم می برند.


رابطه ولایت مداری و اخلاق این است مثلا شخصی از شما می خواهد آب بیاورید، اما او می رود و نان می آورد، یا آجر یا آب پرتقال و ... می آورد! در نهایت اگر آن شخص به او ناسزا بگوید و او را بیرون کند ایرادی به او نیست چون حرفش اطاعت نشده است، خدا هم به شیطان فرمود: تو حرف مرا گوش و عمل کن و به آدم سجده کن اما شیطان اطاعت نکرد و به جایش نماز خواند و ... خدا هم او را بیرون کرد و لعین و رجیم او را خواند.


ولایت شرط قبولی عمل به این معنا نیست که تو عملت سالم است اما یک شرط خارج از عمل داشتی مثل بیمه نامه که خارج از ماهیت رانندگی شماست، طبق قانون گفته اند بیمه نامه باید باشد وگرنه جریمه ات می کنند، بیمه نامه ربطی به ماهیت رانندگی شما ندارد اینجا هم بگوییم ولایت ربطی به اخلاق شما ندارد ولی اگر اخلاقت خوب باشد و ولایت نداشته باشی یک قانونی هست که خدا اخلاقت را نمی پذیرد! وگرنه اخلاقت خوب است!


یا مثلا نمازت خوب است و چون ولایت نداری نمازت قبول نمیشود. اینطوری نیست! بندگی خدا و اخلاق حقیقت مرکزی اش ولایت مداری است!

چرا ولایت در اسلام اصل است؟


امام باقر علیه السلام فرمود: اسلام بنا شد بر 5 پایه: نماز، روزه، حج، زکات و ولایت، ولایت اصلی است. نماز اصلی نیست! چرا ولایت اصلی است؟ چون کار سخت در بندگی خدا اطاعت است، عبادت خدا از احترام به ولی آسان تر است. اصل ساختار وجود ما برای پذیرش آن ولایت است نه برای انجام آن ولایت. ما فکر میکنیم کار خوب این است که بی نمازها را نمازخوان کنیم.


ابلیس گفت: من به آدم سجده نمی کنم اما می توانم به جایش دوهزار تا نماز بخوانم. خدا فرمود: إِنَّمَا أُرِیدُ أَنْ أُعْبَدَ مِنْ حَیْثُ أُرِیدُ لَا مِنْ حَیْثُ تُرِیدُ1؛ من دوست دارم آنطور که من می خواهم اطاعتم کنی نه آنطور که خودت می خواهی، این اصلا اطاعت نیست و تو را به جهنم می اندازم!

خدا ما را آفریده و یک کار سخت و محوری داده است و بقیه اش حاشیه است. نماز آن کار آسان است که گفته بخوان تا کار سخت برایت آسان شود. از اول تا آخر خلقت کار سخت پذیرش ولایت ولی الله است. نور 5تن در حضرت آدم علیه السلام متجلی شد و بعد خدا فرمود: به تواضع نسبت به این نور به آدم سجده کنید و ابلیس که سجده نکرد در واقع مقابل اهل بیت علهیم السلام سجده نکرد. چرا گناه ابلیس بخشیده نشد و گناه حضرت آدم بخشیده شد؟ چون حضرت آدم علیه السلام هنگام توبه به 5تن اهل بیت علیهم السلام تواضع و توسل کرد و گناهش بخشیده شد.

کمال یعنی پذیرفتن ترجیح ولیّ خدا

مساله اصلی ولایت است و نه نماز. خداوند انسان را برای پیدا کردن کمال آفریده و تغییری در خودش ایجاد کند، کمال یعنی ترجیح ولیّ خدا را بپذیرد. چرا موقع استغفار در اصل باید از ائمه هدی علیهم السلام عذرخواهی کنیم؟ چرا روز قیامت با وجودی که خدا این همه فرشته دارد کار ما را به علی بن ابی طالب علیه السلام می سپارد؟ حقیقت مرکزی بندگی خدا ذکر خدا به طور مستقیم نیست، بلکه ذکر برای انسان مثل نفس کشیدن است و یک امر طبیعی است.


دعوای بنده با خدا به عنوان اصلی ترین مشکل بشر نداریم و اگر دعوایی هم باشد به خاطر این است که تو این حرف خدا را نپذیرفته باشی که فرموده به ولیّ من تواضع کن. بندگی خدا اصلش در اطاعت از فرمان خداست که فرموده به ولیّ من تواضع کن که در قصه ابلیس و هابیل و قابیل هم هست.


میزان تقرب به خدا با میزان تقرب به ولیّ خدا معلوم می شود. محاسبه کنید خودتان را قبل از اینکه حسابتان را برسند، یعنی چه؟ یعنی ببین تواضعت به ولیّ خدا چقدر است.


اصل گوهر بندگی تواضع به ولیّ خداست

اصل گوهر بندگی تواضع به ولیّ خداست نه اینکه گوهر بندگی انجام این 4 کار خوب است ولی یک شرط هم دارد اینکه به ولی خدا احترام بگذاری! نه این نیست! اصل تواضع به ولی خداست.


یک دفعه میگوییم عاشورا هم برای نماز بود! نماز را که همه می خواندند منظورت این است که نماز برای این بود که عاشورا بتوانیم فدای امام حسین علیه السلام شویم، درستش این است. ابلیس هم می خواست نماز بخواند به جای سجده خدا به او فرمود: گمشو! از کی نماز شد اصل و فدای ولیّ خدا شدن فرع شد؟!


حقیقت مرکزی احساس بندگی خدا یعنی احساس تواضع به ولیّ خدا، احساس امادگی برای فرمان بردن از ولیّ خدا. جایی که خدا مستقیم دستور می دهد باید از ولیّ خدا بگیری وگرنه قبول نیست. معنای صلوات در سجده سهو این است که اشتباه هم کردی باید از ولیّ خدا عذرخواهی کنی.


شب قدر شب شهادت امیرالمومنین علیه السلام است، شب قدر پرونده ی ما دست امام زمان علیه السلام است، شب قدر زیارت امام حسین علیه السلام لازم است، مگر شب قدر رابطه ما با خدا نیست؟ پس چرا ما را همه جوره درب خانه ی ولیّ خدا می فرستند؟ امیرالمومنین علیه السلام فرمود: من نماز و روزه بندگان هستم.


حسادت بدترین رذیله اخلاقی

اگر ولایت پذیری را نپذیرفتی و بقیه دستورات خدا را انجام دادی یعنی دکان باز کرده ای و خواستی خدا را بازی دهی! در حالی که با این بازی ها خدا دشمن شما می شود. بدترین ویژگی اخلاقی حسادت است، بهترین فضیلت اخلاقی این است که انسان حسادت نداشته باشد. آن روی سکه حسادت تکبر است، برای همین در روایات گاهی گفته می شود ابلیس تکبر کرد و گاهی هم می گویند حسادت کرد.


اولین قصه پدید آمده در حیات بشر قابیل و هابیل است که بر سر حسادت بوده پس اصل رذیله اخلاقی حسادت است و موضوع فرعی نیست. اگر حسادت بود و کارهای خوب دیگری انجام دادی چه می شود؟ گاهی حسادت باعث می شود انسان با مهربانی دیگران را نصیحت کند، یا تکبر باعث می شود انسان تواضع کند.


حسادت نسبت به ولیّ خدا خبیث ترین نوع حسادت است لذا اگر اخلاقت درست باشد و احترام به ولیّ خدا نگذاری یعنی اخلاق نداری! نه اینکه این احترام مثل مجوز وبیمه نامه ات باشد. آدمیزاد مثل ابلیس می ماند وقتی کار خراب را می کند حاضر است ده برابر کارهای بدتر را هم انجام دهد.

حجت الاسلام پناهیان




پی نوشت:


1- قصص الانبیاء/43