حجت الاسلام دانشمند: ربا، شراب و عاق والدین انسان را بیچاره می کند+گزارش تصویری

کد خبر: 70646
شش گناه است که خدا رویش آلرژی دارد یکی از آنها رباست، شراب و عاق والدین، اینها در هنگام جان دادن انسان را بیچاره می کند.

وارث: مراسم شب بیست و پنجم ماه مبارک رمضان با سخنرانی حجت الاسلام  حجت الاسلام دانشمند و مداحی حاج حمید بهاری در هیئت پیروان امام حسین علیه السلام برگزار شد.

در ادامه متن سخنان حجت الاسلام مهدی دانشمند را می خوانید:

حجت الاسلام دانشمند

اثر اعمال

ما عزرائیل را کمتر می شناسیم و وقتی اسمش می آید فکر می کنیم یک موجود سیاه و ترسناک است در حالی که چنین نیست و عزرائیلی یکی از مقدس ترین و مقرب ترین ملائکه است و اتفاقا خوشگل ترین هم هست منتهی چون اعمال انسان دارای آثار است یعنی اثر عمل غیر از جزا و پاداش آن است. بعضی کارهای ما مثل شیشه عطر می ماند که وقتی درب آن را برمی دارید بوی آن پخش می شود، بعضی اعمال هم همان لحظه اثرش معلوم می شود مثل نماز خواندن که احساس تقرب به انسان دست می دهد.


بعضی اعمال مثل گندم می ماند الان می کاری و چندماه بعد باید آن را برداشت کنید، بعضی اعمال هم مثل درخت می ماند والان می کارید و چندین سال بعد نتیجه ی آن را می بینید. یکی از کارهایی که اثر اعمال است آن است که روی چهره ی ما اثر می گذارد يعرف المؤمنون بسيماهم، این سیماهم فقط برای قیامت نیست و در دنیا هم می توان دید بعضی ها چهره شان نورانی و بعضی ها تاریک هستند، منظورم رنگ پوست نیست بلال حبشی خیلی سیاه بود اما با تمام سیاهی پوستش نورانیت داشت و هرکسی دوست داشت او را ببیند. بعضی ها خوشگل هستند اما نورانیت ندارند.


نورانیت چهره غیر از سفید بودن یا زیبا بودن است. نماز اول وقت، صدقه دادن و دل شاد کردن، دائم الوضو بودن، حرف خوب زدن و ... باعث نورانیت می شود. هیچ چیزی بدتر از فحش دادن و حرف زشت زدن چهره ی انسان را کریه نمی کند. جناب عزرائیل خیلی زیباست ولی خدا به او ماموریت داده وقتی می روی جان می گیری باید شکل اعمال آن شخص شوی.

آیا می شود با عزرائیل رفیق شد؟


می شود با عزرائیل رفیق شد؟ بله من رفیق هستم هر وقت منبر می روم ثواب منبر را سه قسمت می کنم، یک قسمت هدیه به عزرائیل یک قسمت به استاد و یک قسمت به پدرم. وقتی فرزند برای والدین احسان کند والدین هم حق بچه را می دهند شاید در دنیا نتوانند بدهند اما در آخرت هم می دهند. کربلا که رفته ام عزرائیل را در آن سهیم کرده ام یعنی هر کار خوبی که در زندگی انجام داده ام ثوابش را با جناب عزرائیل شریک شده ام. در روایت داریم برای جناب عزرائیل قرآن بخوانید و صلوات ختم کنید.


اعمالی که موجب خشم شیطان می شود

یک روز پیامبر صلی الله علیه و آله شیطان را دید که به شدت عصبانی بود حضرت از او علت را پرسید شیطان پاسخ داد: امت تو شش کار انجام می دهند که مرا عصبانی می کند، در هنگام شروع کار بسم الله الرحمن الرحیم می گویند و من نمی توانم دخالت کنم، آخر حرف هایشان ان شاءالله می گویند یعنی اول و آخر کار را می بندند، یکدیگر را که می بینند سلام می کنند من دلم می خواهد مردم با هم چنگ کنند، یکدیگر را که می بینند روبوسی می کنند، وقتی دو مومن با یکدیگر دست می دهند مثل پاییز که برگهایش می ریزد گناهانشان می ریزد وقتی با هم مصافحه می کنند گناهان خود و گذشتگان هم پاک می شود.


حضرت پرسید: در بین این کارها کدام یک برایت سخت تر است؟ شیطان گفت: این کارها را می توانم تحمل کنم اما وقتی اسم تو می آید و بلند صلوات می فرستند را نمی توانم تحمل کنم. حضرت پرسید: به تو چه ارتباطی دارد؟ شیطان گفت: از همین صلوات خداوند 600 ملک خلق می کند که هر کدام به نیابت از صلوات دهنده روزی 6 هزار صلوات تا قیامت ختم می کنند. سنگین ترین وبافضیلت ترین ذکر بعد از لااله الا الله صلوات فرستادن است.


تعریف مومن

مومن با زاهد فرق می کند پیغمبر صلی الله علیه وآله فرمود: علی جان ایمان یعنی کسی که ولایت تو را با گوشت، خون و پوست و وجودش قبول کرده است، هر کس بگوید یا علی مومن است. اما مومن ها دوجور هستند، مومن های متقی و مطیع و مومن هایی که گاهی نماز هم نمی خوانند و ربا و نزول میگیرند. شش گناه است که خدا رویش آلرژی دارد یکی از آنها رباست، شراب، عاق والدین اینها در هنگام جان دادن انسان را بیچاره می کند.

امیرالمومنین علیه السلام در روزی دردی را تحمل می کردند پیامبر صلی الله علیه وآله به دیدار او آمد و فرمود: امروز از عالم ملکوت خبری برای من آورد، می دانی عزرائیل چطور جان مومن را می گیرد مثل این است که زنده زنده رگ های بدن را از بدن بیرون بکشند. امیرالمومنین علیه السلام رنگشان پرید و گریه کرد و فرمود: یعنی من هم اینگونه جان می دهم؟ حضرت ایشان را بوسید و فرمود: نه تو قسیم النار والجنه هستی. کسانی دچار این نوع قبض روح می شوند که شراب و ربا بخورند و توبه نکنند، عاق والدین باشند و والدین بمیرند و دل آنها را به دست نیاورند، چهارم کسی که برای ناموس مردم نقشه بکشد.

مذمت نقشه کشیدن برای ناموس/پاسخ به شبهه

چشم چرانی با نقشه کشیدن برای ناموس فرق دارد. کسی که برای ناموس مردم نقشه می کشد از یزید بدتر است، چون یزید با تمام بدی هایی که داشت به دنبال زن شوهردار نبود. عبدالله بن سلام شخصی بود که همسری بسیار زیبا داشت به نام ارینب که از نظر زیبایی بسیار مشهور بود و یزید خواهان او بود. یزید به عمروعاص گفت من او را می خواهم باید او را به شام بکشانی تا زنش را طلاق دهد ومن با او ازدواج کنم یعنی یزید با همه ی سگ بازی و میمون بازیش دنبال زن شوهردار نبود.


امام حسین علیه السلام به عبدالله گفت به شام نرو چون آنها برای ناموست نقشه کشیده اند. عبدالله گفت نه نمی روم. اما از طرف معاویه به او نامه دادند که پول و مقام و امتیاز به تو می دهیم او هم پنهانی به شام رفت و خیلی از او پذیرایی کردند. معاویه به او گفت: من دختری دارم که می خواهم به ازدواج تو در بیاورم و برای من افتخاری است. معاویه به دخترش سفارش کرد وقتی عبدالله به خواستگاری ات آمد شرط بگذار که باید زن های دیگرت را طلاق دهی. عبدالله به خواستگاری دختر معاویه آمد و شرط او را قبول کرد وبه طمع داماد معاویه شدن حاضر شد ارینب را طلاق دهد. همانجا کاتبان نوشتند که عبدالله ارینب را طلاق داده است.


طلاق نامه را به عمروعاص دادند و او را به مدینه فرستادند، امام حسین علیه السلام وقتی او را دید پرسید اینجا چه می کنی؟ پاسخ داد: به خواستگاری ارینب آمده ام. حضرت به او فرمود: حالا که می روی بگو حسین علیه السلام هم خواستگارت است. وقتی عمروعاص ارینب را دید از او خوشش آمد و از او خواستگاری کرد. ارینب که مانده بود چه بگوید از عمروعاص پرسید تو اگر جای من بودی کدام یک را انتخاب می کردی؟ او گفت: اگر دنیا را می خواهی به یزید شوهر کن و اگر اخرت را می خواهی به حسین(علیه السلام). او هم امام حسین علیه السلام را انتخاب کرد اما نه او حضرت را دید و نه حضرت ایشان را دید بلکه حضرت او را به حضرت زینب سلام الله علیها سپرد تا امانت نزد او باشد تا شوهرش برگردد.


عبدالله بن سلام دست از پا درازتر از شام برگشت چون دختر معاویه با او ازدواج نکرده بود و پولش را هم نداده بودند، او گریان نزد حضرت آمد و گفت ناموسم را از من گرفتند. حضرت فرمود: من نگذاشتم ناموس تو را ببرند برو نزد همسرت. این خبر وقتی به یزید رسید کینه ی حضرت را به دل گرفت.

حجت الاسلام دانشمند