حجت السلام دانشمند: قرض الحسنه یعنی معامله با خدا+گزارش تصویری

در ادامه متن سخنان حجت السلام مهدی دانشمند را می خوانید:

لزوم الگو گرفتن از حضرات معصومین(ع)

پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: من وعلی پدر این امت هستیم؛ ما هر جای این عالم قدم برداریم و بگوییم پدر ما علی بن ابی طالب علیه السلام است همه غبطه خواهند خورد، آیا حضرت هم به داشتن فرزندانی مثل ما افتخار می کند؟ باید بین فرزند و پدرشباهت باشد، نه فقط شباهت چهره ای، باید از پدر ارث برد و مهمترین میراث پدر منش ورفتار اوست و بچه ها باید راه پدر را ادامه دهند. باید ببینیم حضرات معصومین علیهم السلام با دوستان و دشمنان چطور برخورد کردند ما هم همینطور برخورد کنیم. راه دیگرش این است که ببنیم تربیت شدگان مکتب اهل بیت علهیم السلام چه کار کرده اند.

پول داشتن بد نیست بعضی ها پولدار شدند اما مثل قارون رفتار کردند و بعضی ها ام المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها شدند. داستان حضرت یونس یک چیزی به ما اموخت و این بود که هر چه بدبختی سرمان آمد بانی اش خودمان بودیم.

روش ابن ابی عمیر در برخورد با بدهکار

ابن ابی عمیر¹ بزّاز و پارچه فروش و پولدار بود و به مردم قرض می داد، تاجر اول بغداد بود اما امام صادق، باقر، کاظم و علی بن موسی الرضا علیهم السلام عاشقش بودند، شاگرد 4 امام بود. پول داشته باش، خانه چندهزار متری داشته باش اما آدم باش! آدم بودن غیر از پولداربودن، آیت الله بودن، دکتر بودن و تاجربودن و ... است. عالم شدن چه آسان آدم شدن چه مشکل! به پول می رسی لگد نزن، خاطرخواه پیدا کردی بازی در نیاور! والا رسیدن به شهرت کاری ندارد. شهرت غیر از محبوب شدن است کاری کن در دل همه جا شوی.

شکنجه های وحشتناک در زندان

محمدبن ابی عمیر پولدار بود اما دیندار هم بود، رئیس شیعیان بغداد بود، 20 سال در زندان بود. چرا زندان بود؟ چون به او گفته بودند اگر اسم ولیست شیعیان امام کاظم علیه السلام را بدهی کاری با تو نداریم اما اگر ندهی اموالت را مصادره می کنیم و به زندان می فرستیم. او گفت نمی گویم هرکاری می خواهید انجام دهید. هزار ضربه شلاق به او زدند با چوبی که پر از میخ کرده بودند که وقتی می زدند میخ ها به گوشت می رفت و وقتی بلند می کردند گوشت را همراهش می کَند، دست ها و پاهایش شکست اما آتل بندی نمی کردند. وقتی از زندان بیرون آمد نمیتوانست درست راه برود، در عالم فقیرتر از او نبود به جرم شیعه امام بودن!

قرض الحسنه یعنی معامله با خدا

شخصی نزد ابی عمیر آمد وگفت: ده هزار درهم به من قرض می دهی؟ آقا فرمود: کی پس می دهی؟ نپرسید چنددرصد پرداخت می کنی؟!

ای وای بر بانک های ما! وام نیست دام است! چرا مملکت فشل است؟ چرا بازار چنین است؟ برای اینکه خیلی ها گرفتار وام هستند! قرص الحسنه با وام فرق می کند، قرض الحسنه یعنی معامله با خدا و وام یعنی دام، بانک های آمریکا اسلامی هستند چون وامهایشان صفر درصد است و وام های ما 36 درصد، یهودی ها که در نزول خوری و رباخوری معروف هستند اما درصد وامهای ما از یهودیان بیشتر است. اسلام در اقتصاد در دنیا پیاده می شود نه در جامعه ی ما، مردم را گرفتار ربا و نزول کرده اند برای اینکه دعاها مستجاب نشود، شکم ها اگر درست نشود مردم حسین کُش می شوند.

قرار شد آن شخص دو سال بعد بدهی اش را بپردازد اما 6 ماه پس از آن ابن ابی عمیر را زندانی کردند. مأمون به او گفت باید قاضی القضات بشوی اما او نپذیرفت و گفت من به شما کمک نمی کنم. مجدد اموالش را مصادره کردند و او را به زندان انداختند. در این 16 سال همسرش هم مرده بود و کسی که تاجر بزرگ بود با دولنگ از زندان بیرون آمد ودرمسجد به او اتاقی دادند، با همان بیماری روزها کار می کرد بودن اینکه صدقه از کسی بگیرد. دستتان را نزد دیگران دراز نکنید.

مرحوم کافی می فرمود: می دانید چرا زبانم دراز است؟ چون دستم کوتاه است؛ وقتی دست انسان مقابل این فرقه و حزب دراز شد زبانش کوتاه می شود.

آن بدهکار خانه اش را فروخت و پول را نزد ابن ابی عمیر آورد. ابن ابی عمیر از او پرسید: شغلت چیست؟ مرد پاسخ داد: هنوز حمال هستم. ابن ابی عمیر پرسید: پس از کجا پول آورده ای؟ مرد پاسخ داد: خانه ام را فروخته ام. ابن ابی عمیر گریه اش گرفت و گفت: با این کار می خواهی بگویی من شیعه ی امام باقر و صادق علیهم السلام نیستم؟ خودم از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: وای به طلبکاری که بدهکارش را وادارکندکه خانه اش را بفروشد، هر وقت داشتی بیاور برو خانه را پس بگیر برای چه زن و بچه ات را آواره کردی؟

دینداری فقط هیئت آمدن و مسجد رفتن نیست یک رحمی به بیچارگان کنید.

پی نوشت:

1- اِبْن‌ِ اَبی‌ عُمَیْر، ابواحمد محمد بن‌ ابی‌ عمیر زیاد بن‌ عیسی‌ اَزْدی‌ (د ۲۱۷ق‌/۸۳۲م‌)، از محدثان‌ بزرگ‌ امامیه ‌ و از اصحاب‌ اجماع‌ در قرن ‌ ۳ق‌/۸م‌ که‌ به‌ درک‌ محضر ۳ تن‌ از امامان‌ شیعه ‌ (علیه‌السلام) نائل‌ آمد.