آیت الله جاودان: امام صادق(ع) با فقه رأی مقابله کرده است

کد خبر: 71618
یکی از شاگردان امام صادق علیه السلام ابوحنیفه است که فقه جدید آورد، نام فقه ایشان "فقه رأی" است یعنی صاحب فتوا رای میدهد؛ مراجع ما هیچ کدام رأی نمی دهند بلکه هر چه بگویند مستند و با سند است. امام صادق علیه السلام با فقه رأی جنگیده است.

وارث: مراسم عزاداری شهادت امام صادق علیه السلام با سخنرانی آیت الله جاودان برگزار شد.

در ادامه متن سخنان آیت الله جاودان را می خوانید:

آیت الله جاودان: امام صادق(ع)با فقه رأی مقابله کرده است

آنچه شیعه دارد حقیقت کامل است

درباره رنج و زحمتی که ائمه علیهم السلام در راه هدایت ما کشیده اند سخن بگوییم، الان ما می توانیم با اطمینان بگوییم دینی که داریم همان دینی است که پیغمبر صلی الله علیه وآله آورده است، نماز و روزه و توحید و... هم همینطور. سراسر جهان را بگردید هیچ جا حقیقت یافت نمی شود اگر هم باشد مخلوط با باطل است.


آنچه در جهان الان موجود است حق کامل نیست و اگر هم باشد قاطی با باطل است جز آنچه که شیعه دارد و حق کامل است، البته در حد توانایی بشر. برای اینکه این دین اینطور به دست ما برسد خیلی خون ریخته شده و الان هم ریخته می شود، خون کسی مثل امام حسین علیه السلام که قیمت ندارد و قیمت فقط خود خداست.


پیغمبر صلی الله علیه وآله دین را کامل کرده و رفته و هیچ چیزی کم نگذاشته و هرچه لازم بوده گفته و به گوش مردم رسانده. مثال آیه تطهیر که در خانه پیغمبر صلی الله علیه وآله نازل شده؛ 5 نفر بودند ام سلمه هم بوده و می خواسته زیر عبا و کساء بیاید از حضرت اجازه می گیرد اما حضرت می فرماید: جای تو اینجا نیست، تو زن خوبی هستی اما اینجا فقط برای این پنج تن است.


بعد از نازل شدن آیه ام سلمه ماموریت یافت که این واقعه را به عالم برساند، یعنی کسی غیر از آن پنج تن واقعه را به مردم گزارش دهد. بعد از آن پیغمبر صلی الله علیه وآله هر موقع برای نماز می رفتند به درب خانه امیرالمومنین علیه السلام می آمدند و می فرمودند: السلام علیکم یا اهل البیت إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِير1؛ یک زیارت نامه ی کوتاه برای اهل آن خانه می خواندند یعنی ای اهل عالم بدانید این آیه به دیگر زنان من هیچ ربطی ندارد و برای این پنج تن است.


پیغمبر صلی الله علیه وآله قبل از اینکه از دنیا برود یک پیشگویی فرمودند: به زودی از اسلامی که من آوردم فقط اسمش می ماند و از قرآن فقط رسم الخط؛ به زودی! یعنی به زمان ما مربوط نیست. قرآن بدون تغییر می ماند چون خدا خواسته، هر چه قرآن نوشته شما همان را بخوانید. یک قرآن داریم که دست نخورده باقی مانده و نه یک زیر و نه یک زبَر از آن کم نشده که یک معجزه است.


تمام انبیاء، وصی بعد از خود داشته اند

کار ائمه علیهم السلام در تمام ادوار تاریخ این است که وصی پیامبر صلی الله علیه وآله هستند. مثلا یک پیامبر به نام موسی یا ابراهیم می آید که 12 وصی دارند؛ تمام انبیاء وصی داشتند و کارشان این بود که بعد از پیامبر اگر دشمن خواست به دین حمله کند آنها دفاع می کنند.


معاویه قسم خورد که نام مبارک پیغمبر صلی الله علیه وآله را از مأذنه پایین می کشم و دفن می کنم. آنها نمی خواستند قرآن را حفظ کنند. ائمه علیهم السلام حافظ بقیه ی اسلام هستند چون اسلام قرآن تنها نیست بلکه مثل ستون های مسجد است، اسلام هم یک مجموعه است که قرآن ستون آن است. هر کدام از ائمه بخشی از حفاظت اسلام را به عهده داشتند.


میلیون ها نفر آدم برای همین نماز و اعمال عبادی ما کشته و شهید شدند که در راس آن ائمه علیهم السلام بودند. امیرالمومنین علیه السلام به حسب ظاهر 25 سال خانه نشین بود اما در واقع نخلستان های بزرگ و آباد ساختند و همه را وقف کردند و اختیار وقف را به امام حسن و حسین علیهماالسلام سپردند. یک نقل عجیب داریم که می گوید امیرالمومنین علیه السلام هزار بنده خرید و در راه خدا آزاد کرد.


حضرت زین العابدین علیه السلام هم یک چیز در همین حد برده خرید و آزاد کرد تا اینکه زمان به حضرت صادق علیه السلام رسید. هر کدام از ائمه علیهم السلام بخشی از حفاظت از اسلام را برعهده داشتند.

رسالت ائمه(ع)؛ حفظ اسلام بود


امیرالمومنین علیه السلام حدود 5 سال حاکم بودند اما در همان زمان که خانه نشین بودند وظایف خلافت را انجام می دادند، چون حکومت را از ایشان سلب کردند نه خلافت پیغمبر صلی الله علیه وآله را و حکومت بخشی از کار خلافت بود. به خاطر همان 5 سال حکومت حضرت ما الان مسلمان هستیم، اگر امام حسن علیه السلام با معاویه صلح نمی کرد ما الان مسلمان نبودیم، اگر امام حسین علیه السلام قیام نمی کرد هیچ چیزی از اسلام باقی نمی ماند، به حضرت گفتند با یزید بیعت کن اما حضرت فرمود: اگر با یزید بیعت کنم هیچ چیزی از اسلام باقی نمی ماند، من باید کشته شوم تا اسلام باقی بماند.


تربیت شاگرد به هدف انتقال اسلام به نسل های بعد

امام صادق علیه السلام باید دو کار انجام می دادند، راه اول باید با مشکلات مبارزه می کردند مشکلاتی که ممکن بود اسلام را زیر و رو کند. حضرت یک مجموعه شاگرد تربیت کردند که بعدا راه او را ادامه دادند و اسلام را به نسل های بعد منتقل کنند؛ به برکت آنهاست ما الان نماز می خوانیم و روزه می گیریم و ...


امام صادق علیه السلام شاگردان زیاد وبرجسته ای داشته اند منصور دوانقی و ابوحنیفه هم از شاگردان ایشان بودند. محمدبن مسلم نقل می کند نیمه شبی زنی به درب خانه ام آمد و گفت: دخترم باردار بوده و از دنیا رفته ولی جنینش هنوز زنده است. محمدبن مسلم از امام صادق علیه السلام پرسید: حضرت فرمود: پهلوی او را بشکافید و نوزاد را بیرون بیاورید و پهلویش را بدوزید و او را دفن کنید. آن زن ابتدا به درب خانه ی ابوحنیفه رفته بود و او پاسخ را نمی دانسته و گفته: اگر کسی هم بداند فقط امام صادق علیه السلام است.


زراره یک شخصیت تراز اول و یک استعداد بسیار بزرگ است که امام او را تربیت کرد. او می گوید: از حضرت باقر علیه السلام سی هزار حدیث و از حضرت صادق علیه السلام 16 هزار حدیث شنیده ام.


ما سند داریم، امام ما سند دارد، هر چه جبرئیل آورده بوده پیغمبر صلی الله علیه وآله به امیرالمومنین علیه السلام امضا کرد و این کتاب نزد امام زمان علیه السلام؛ ائمه علهیم السلام هر چه می گویند از آن کتاب است. یعنی این کتاب از طریق جبرئیل بوسیله معصوم نوشته شده است.


یک کار بزرگ امام این است که اسلام را به شاگردانش بیاموزد تا آنها هم به نسل های بعدی برسانند، همه ی ائمه این کار را انجام دادند اما بیشترین تعلیمات اسلامی را ما از حضرت صادق علیه السلام داریم.

ابطال "فقه رأی" توسط امام صادق(ع)


ما در عصر حضرت صادق علیه السلام مجموعه ای از انحرافات را داریم و امام طبیب زمان است و باید بیماری های زمان خودش را معالجه کند. یکی از آنها همین ابوحنیفه است که فقه جدید آورد، نام فقه ایشان "فقه رأی" است یعنی صاحب فتوا رای میدهد؛ مراجع ما هیچ کدام رأی نمی دهند بلکه هر چه بگویند مستند و با سند است.


از زبان ابوحنیفه اینطور نقل شده: اگر پیغمبر صلی الله علیه وآله در زمان ما حضور داشت می فهمید من بیشتر از او فهمیده ام. در جریان حکومت اسلامی می گویند اگر دو نفر بیعت کند ان شخص خلیفه می شود؛ دلیل هم می آورند که در شرع داریم دو شاهد عادل کافی است؛ اما این چه ربطی به آن دارد؟ اگر هر کدام از رأی ها ر ابیاوریم یک مطلب سستی می شود؛ اما ما می گوییم امام را باید خدا تعیین کند، چون قرآن و پیغمبر صلی الله علیه وآله و غدیر فرموده اند.


ابطال قانون "من غلب"

می گویند اگر یک نفر یا دونفر با کسی بیعت کنند او خلیفه می شود، آخرش هم به غلبه می رسند، اگر هم یک نفر با زور بر مسند قدرت نشست می شود خلیفه. یک روزی لشگر یزید شهر مدینه را محاصره کرده بودند، مردم مدینه یزید را خلع کردند، عبدالله بن عمر می خواست نماز جمعه بخواند، نماز جمعه را به نام خلیفه باید بخوانند، گفتند هر کس غلبه کرد او خلیفه می شود و باید نماز جمعه بخواند! قانون "من غلب" قانون جنگل است در جنگل هر کس زورش بیشتر باشد سلطان جنگل می شود.


امام را خدا تعیین می کند

اما ما می گوییم امام را باید خدا تعیین کند، پیغمبر صلی الله علیه وآله هم تعیین نمی کند: یا ایهاالرسول بَلِّغ! اینطور نیست که چون پیغمبر صلی الله علیه وآله، امیرالمومنین علیه السلام را دوست دارد ایشان را خلیفه کند؛ خیر امر خدا بوده است.


امام صادق علیه السلام با فقه رای جنگیده است. نوادگان امام حسن علیه السلام ادعای مهدویت داشتند. شخصی به نام محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن را جلو انداختند و با او بیعت کردند و نامش را مهدی گذاشتند. این درست نیست امام صادق علیه السلام در جمعشان حضور یافت و فرمود: زمان مهدی نرسیده است و این هم مهدی نیست.


امام صادق علیه السلام با جریان های انحرافی مقابله کرد جریانی مثل صوفی گری که حضرت با آنها مقابله کرد تا بفهمند حرفشان درست نیست. اگر حضرت با انحرافات مقابله نمی کردند تا الان ادامه پیدا می کرد و می ماسید اما تا وقتی که حجت بر آنها تمام شود حضرت با آنها مقابله کرد.








پی نوشت:


1- سوره احزاب آیه 33.