اخلاق یا سیاست؛ واکاوی آرمان اساسی بعثت پیامبر(ص)
حجتالاسلام پناهیان مأموریت اصلی پیامبر(ص) را در درجه اول تشکیل حکومت میداند در حالی که سروش محلاتی معتقد است این نظر برخواسته از یکسری انگیزههای سیاسی در راستای اخلاقزدایی از بعثت پیامبر(ص) و توجیه وضعیت موجود جامعه است.
وارث: حجتالاسلام علیرضا پناهیان در مراسمی که روز ۲۸ ماه صفر سال ۹۵ در مصلی تهران برگزار شده بود به صراحت اعلام کرد: رسول خدا (ص) یک «سیاستمدار بزرگ» بود که به دنبال قدرت بود و مهمترین رسالت خود را در این راستا میدانست. بازنشر گزیده آن سخنرانی در کانال پناهیان مورد توجه شبکههای اجتماعی قرار گرفت و کانون بحث و تبادل نظر در این زمینه شد. از جمله حجتالاسلام محمد سروش محلاتی در سخنرانی خود در شب مبعث که گزیده آن را در کانال تلگرامی خود منتشر کرده است به شدت از پروژه اخلاقزدایی از بعثت انتقاد کرد.
گزیده سخنان علیرضا پناهیان بدین شرح است: «شاید ۱۴۰۰ سال است که سعی کردهاند وقتی ما نام شریف پیغمبر اکرم (ص) را میشنویم به یاد اخلاق بیفتیم نه سیاست! شاید گروهی تلاش داشتهاند که طوری تبلیغ کنند و طوری از دین و رسول خدا (ص) برای ما حرف بزنند که وقتی نام پیامبر (ص) را میشنویم به یاد مهربانیهای او بیفتیم نه به یاد قدرتمندی او، به یاد اخلاق فردی او بیفتیم نه به یاد حاکمیت سیاسیای که او دنبال میکرد. به همین دلیل در بین همۀ ما حدیث شریف «انّی بُعِثتُ لِاُتَمّمَ مَکارِمَ الاخلاق» بسیار مشهور است، با اینکه این حدیث از سندِ محکمی برخوردار نیست، بلکه از نظر سند دچار خدشۀ اساسی است، ولی بسیاری از آیات محوری قرآن و روایات با اسناد بسیار روشن و قاطع، بین ما از شهرت کافی برخوردار نیستند.
تمام درگیریهای انبیاء الهی بر سرِ مسائل سیاسی و بهخاطر درگیر شدن با قدرتطلبان بوده، و الا هیچ پیغمبری را بهخاطر اینکه درس اخلاق بدهد، کسی نمیکُشد! یاران رسول خدا (ص) را کسی شکنجه نمیکرد برای اینکه او میخواست درس اخلاق و عرفان بدهد! بهخاطر درس اخلاق و عرفان، هیچوقت انسان دشمن پیدا نمیکند.
پیامبر اکرم (ص) مسلماً به دنبال قدرت بودند، چون همۀ عاقلان عالم میدانند که بدون قدرت، نجات بشر امکان ندارد. پیامبر (ص) مسلماً دنبال این بود که قدرت فراهم بیاورد تا بتواند زیر سایۀ این قدرت، بشر را نجات دهد و همان اخلاق و معنویات و عرفانیات را زیر سایۀ قدرت به بشریت هدیه کند. پیامبر اکرم (ص) در واقع یک شخصیت برجستۀ سیاسی بودند.»
همچنین کانال پناهیان در واکنش به انتقادات مطرحشده به وی مبنی بر نفی حجیت حدیث مکارمالاخلاق پیام دیگری بدین متن منتشر کرد: «ضعف سندی این حدیث مشهور به معنای مهم نبودن مکارم اخلاق و حُسن خلق نیست. بلکه به این معناست که هدف بعثت رسول خدا (ص) مسائلی مهمتر از اینها بوده و ما گاهی بیش از حد به اخلاق اهمیت دادهایم و از مسائل مهمتری غفلت کردهایم؛ مسائلی که اگر به آنها توجه میکردیم اخلاق و حُسن خلق بسیار بیش از آنچه امروز در میان ما رواج دارد، رواج میداشت!»
انگیزه سیاسی پروژه اخلاقزدایی
سروش محلاتی در یادداشتی با عنوان «پروژه اخلاق زدایی از بعثت» ضمن دفاع از رسالت اخلاقی پیامبر (ص) به تحلیل انگیزههای سیاسی طراحان پروژه اخلاقزدایی پرداخته است: «قرآن، پیامبر را به اخلاقش میستاید: «انک لعلی خلق عظیم» و برای او رسالت اخلاقی برمیشمارد: «یزکیهم و یعلمهم الکتاب» و موفقیت او را بخاطر رفتار اخلاقیاش میداند: «و لوکنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک». پس چه شده که امروز، نقش محوری و بنیادین اخلاق در بعثت نادیده انگاشته میشود؟!
دیروز اسلام شناسان اصیل مثل علامه طباطبایی به «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» استناد میکردند و میگفتند: پیغمبر (ص) فرمود: هدف اصلی من تربیت اخلاقی مردم است و امام خمینی با همین استناد نتیجه میگرفت: غایت بعثت و نتیجه دعوت خاتم الانبیاء «اکمال مکارم اخلاق» است. ولی امروز گفته میشود که این حدیث بی اعتبار است و از مجعولات ابوهریره است! و این را ساختهاند تا ما را از دین سیاسی منحرف کنند!
منظور این پروژه جدید چیست؟ باید اخلاق طفیلی باشد تا سیاست در صدر قرار بگیرد؛ لذا تبلیغ میشود که پیامبران برای مسائل سیاسی آمدهاند و در نتیجه دعوت به اخلاق و تقوی، ابن ملجمها پیدا میشوند که فرق مولی را میشکافند! پس به جای اخلاق باید در دامان ولایت قرار گرفت که نجات در آن قطعی است. این پروژه در خدمت قدرت است تا آن را از قیود دشوار و دست و پا گیر اخلاقی رها ساخته و دستش را باز گذارد.
در این پروژه، «ولایت» جایگزین «اخلاق» معرفی میشود که اگر ولایت داشته باشی، بد اخلاقیهایت مهم نیست و برای سرباز ولایت این امور معفو است؟! این پروژه حکایت از آن دارد که در نزد تئوریپردازان آن، تلاش برای اصلاح اخلاقی جامعه به بن بست رسیده و باید با وعدههای دیگری این نسل پریشان را مشغول داشت.
در گذشته چنین بود که در پذیرش دعوت رسول خدا اخلاق نقش اول را داشت. ابوذر برادرش را برای تحقیق از پیامبر جدید میفرستاد و وقتی او گزارش میداد که این پیامبر به مکارم اخلاق فرا میخواند، ابوذر جذب این آیین میشد و ابوطالب به عثمان بن مظعون میگفت که «مکارم اخلاق» چکیده دعوت رسول خداست. اگر امروز گمان بریم که قدرت میتواند خلأ اخلاق را پر کند از آن سنت نبوی فاصله گرفتهایم و اشتباه معاویه را تکرار میکنیم.»