جانم فدای جان تو برگرد جان من

کد خبر: 100042
مناجات با امام زمان (عج)
وارث

دستی بکش به روی سرم دل پرم ببین
از این زمانه از همه دل می برم ببین
حتی من از خودم چقدر دلخورم ببین
آقا منی که نان تو را میخورم ببین
گاهی عجیب اشک تو را در میاورم
خبط از من است حوصله را سر میاورم
اصلأ خودت برای دلم فکر چاره کن
این نامه ی سیاه مرا پاره پاره کن
با دست خود ردای تنم را قواره کن
از نو بسازنوکرتان را اداره کن
از درد و غصه های من در به در بگو
وقت گناه یاد تو بودم مگر؟؟بگو
تا شد همیشه حرف شما را زدم ببخش
وقت عمل رسید و فقط جا زدم ببخش
قطره نبودم و دم دریا زدم ببخش
بر زخم کهنه ات چه نمک ها زدم ببخش
یابن الحسن(عج)خسته ام آقا نظاره کن
من توبه میکنم تو به من هم اشاره کن
عجل ظهور…محو سخن میشوم بیا
یاللعجب که ملک و وطن میشوم بیا
با یک نگاه حر تو من میشوم بیا
از اهل خوشتبار قرن میشوم بیا
جانم فدای جان تو برگرد جان من
ای آخرین غریبه امام زمان(عج) من

 شاعر:حسین خیریان


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.