محمود ژولیده؛ در امتدادِ راهِ قیامش چه کرده ایم؟ سائل شدن، معینِ امامِ زمانه نیست
تنها دعا برای فرج عاشقانه نیست
عاشق شدن به شعر و سرود و ترانه نیست
در راه انتظار، فراز و نشیب هست
بی امتحان، فلاح در این آستانه نیست
در امتدادِ راهِ قیامش چه کرده ایم؟
سائل شدن، معینِ امامِ زمانه نیست
تنها بسنده کردنِ شیعه به ذکرِ یار
در سجده و قیامِ و قعود عارفانه نیست
یک قوم زیرِ ظلم و گرفتارِ کارزار
ما کارمان به غیرِ دعای شبانه نیست
حیَّ علیَ الجهاد! همه در رکاب یار!
جز منطقِ شهید، رَهی جاودانه نیست
با اینهمه یتیم و فقیر و نیازمند
یک عده در رفاه، وَ این منصفانه نیست
عیاش زاده ها همه غرقِ فساد و مست
در دستِ حاکمان ز چه رو تازیانه نیست
سقفِ اجاره ها به نجومی رسیده است
دولت به فکر مردم بی آشیانه نیست
غرقِ بلاست، حاشیه ی شهرِ پایتخت
اما ز سوی مدعیان یک نشانه نیست
رفته ز دست، خیلِ جوانانِ این دیار
ما دست روی دست، که این مشفقانه نیست
جمعی غریب و عده ای از خانمان بدور
جمعی گرسنه مانده، ولی مرد خانه نیست
تنها ره نجات، حضور جهادی است
باید قیام کرد، که جای بهانه نیست
بارِ غمِ امام زیاد است، ای دریغ!
ما را خبر ز درد دلِ مخفیانه نیست
وقتی به کارِ ما گِرهِ کور میخورد
ما را گِره گشای، بحز نازانه نیست
میگفت: بی هوا مزن ای زجرِ بی حیا
کمتر بزن، سزای من این تازیانه نیست
افزودن دیدگاه جدید