حسین(؏)نفس مطمئنه
وقتی پروردگار عالم اراده فرمود که
توبه ی آدم(؏) را قبول نماید پرده از
جلوی چشمش برداشته شد و در ساق عرش،
اسامی خمسه ی آل عبا را دید
حضرت آدم(؏) سؤال کرد:
ای جبرئیل آنان را چگونه بخوانم؟! گفت:
بگو: «یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحمّدٍ یا عالِیُ بِحَقَّ عَلی
یا فاطِرُ بِحَق فاطِمَة یا مُحسِنُ بِحَقِّ الحَسَنِ
و الحُسینِ ومِنکَ الإحسانُ»
حضرت آدم(؏) سؤال کرد:
چرا درموقع بردن نام حسین(؏)
قلبم شکست و اشکم جاری شد؟!
جبرئیل عرض کرد: چون برای فرزندت
مصیبتی رُخ می دهد که تمام
مصایب در کنار آن کوچک است
آدم(؏) پرسید: آن مصیبت چگونه است؟!
جبرئیل گفت:
او را با لب تشنه می کشند در حالی که
غریب و تنها است و یار و یاوری ندارد
و اگر ای آدم او را در آن روز ببینی
که می گوید:
«وای از تشنگی و کمی یار و یاور»
تشنگی چنان بر او غلبه می کند که آسمان
به چشمش تیره و تار می آید
مثل اینکه دود فاصله شده است
پس هیچ کس او را یاری نمی کند
مگر با شمشیر که به جانش افتند
و او را مانند گوسفند ذبح می کنند
و سرش را از قفا ببرند و دشمنان
پس از کشتن اموالش را غارت نمایند
و سرهای او و یارانش را شهر به شهر بگردانند
و زنانش را اسیر نمایند ..
بحارالأنوار، ج ۴۴، ص۲۴۵
حسین(؏)نفس مطمئنه، ص۴۱
افزودن دیدگاه جدید