جایگاه والای مادر و چند نکته
حجتالاسلام میری در یادداشتی پیرامون نقش و شخصیت مادر نوشت:
از آنجایی که مادر منشا محبت و تربیت در خانواده است؛ میتواند با محبتی که نسبت به فرزندان خود دارد با تربیت درست، انسانهایی به جامعه بشریت تحویل دهد که در نظام آموزش و اصلاح جامعه تأثیرگذار باشند. اساساً اگر به این جایگاه زنان ضربه و یا خدشهای وارد شود به کل جامعه بشریت خدشه و ضربه وارد شده است. برای تبیین نقش مادر در ابعاد مختلف به چند نکته باید توجه کنیم.
۱-جایگاه مادر در ادیان مختلف
در هر دین و آیینی که بنگریم در خواهیم یافت که آن دین نگاه خاصی به مادر دارد و احترام و تعظیم او را واجب میداند. انبیا ضمن این که به احترام نهادن به مادر توصیه میکردند، قبل از همه، خود در مقابل مادر تکریم نموده و برایش طلب رحمت و مغفرت میکردند. ابراهیم خلیل الله (علیه السلام) برای پدر و مادرش دعا میکند و از خدا میخواهد که آنها را مورد غفران و آمرزش قرار دهد: «ربّنا اغفرلی و لوالدیَّ و للمؤمنین یومَ یَقومُ الحساب»؛ «پروردگارا! من و پدر ومادرم و همه مؤمنان را، در آن روز که حساب بر پا می شود، بیامرز.»
هم چنین در آیین موسی کلیم الله (علیه السلام) مقام مادر بس عظیم و بزرگ بوده و فرزندان خدمت کار به مادر همنشینان بهشتی پیامبران میشدهاند.«حضرت موسی (علیه السلام) هنگام مناجات با خدا، از خداوند درخواست کرد که همنشین وی را در بهشت برایش معرفی کند تا او را بشناسد. خطاب آمد، ای موسی! در فلان ناحیه،مغازه ای ست، کسی که در آن جا مشغول کار است او همنشین تو در بهشت خواهد بود.
حضرت موسی (علیه السلام) سراغ او رفت، دید جوانی است قصاب. از دور مراقب بود تا ببیند او چه عمل شایستهای دارد. اما کار فوق العادهای از او مشاهده نکرد. شب هنگام که جوان محل کار را ترک میکرد، موسی بدون آن که خود را معرفی کند، نزد جوان آمد و از او خواست تا شب را مهمانش باشد. حضرت موسی میخواست بدین طریق رمز کار او را به دست آورد و ببیند آن جوان چه عبادتهایی در خلوتگاه انجام میدهد که این قدر درجه پیدا کرده و همنشین پیامبر خدا شده است.
جوان همین که وارد منزل شد قبل از هر چیز غذایی آماده کرد، آنگاه سراغ پیر زنی از کار افتاده رفت که دست و پایش فلج شده، قدرت حرکت و جا به جا شدن را نداشت. با صبر و حوصله غذا را لقمه لقمه به دهانش گذاشت، او را شست و شو داد، لباسش را عوض کرد و سر جایش گذاشت. موسی هنگام خدا حافظی خود را معرفی کرد؛ پرسید این زن کیست و پس از آن که به وی غذا میدادی نگاهی به سوی آسمان میانداخت و کلماتی بر زبان جاری میکرد، چه میگفت؟
جوان گفت این زن مادرم است و هر بار که به او غذا میدهم و او را سیر میکنم درباره من دعا میکند و میگوید: خدایا او را همنشین موسی بن عمران در بهشت برین قرار بده. موسی به جوان مژده داد که دعای مادر درباره تو مستجاب گردیده است.»
مقام مادر در دین حضرت عیسی (علیه السلام) به حدی است که وی در آغاز زندگی شکر خدا میگوید و نخستین بار این نکته را یاد آور میشود و از خدا تشکر میکند که او را نسبت به مادرش نیکوکار قرار داده است؛ چون او میداند که نیکی به مادر بالاترین ارزش را دارد: «و برّا بوالدتی و لم یجعَلنی جبّارا شقِیّا»؛ «مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جبار و شقی قرار نداده است.» حضرت مسیح که بدون پدر از مادر متولد شد، صرف این که نیکی به مادر را از امتیازات خود برمی شمارد. دلیل روشنی است بر اهمیت مقام مادر در نزد وی، و گرنه عیسی به عنوان فرستاده خدا افتخاراتی بسیار داشت و میتوانست آنها را در مقام شکرگذاری متذکر شود.
دین اسلام بیش از دیگر مکاتب به این مسئله توجه نموده و به مادر عظمت بخشیده است. حقوقی را که اسلام برای مادران مشخص کرده، بسیار فراتر از حقوقی است که برای دیگران حتی پدر قائل شده است؛ چرا که مادر مربی انسان و در حقیقت پرورش دهنده جامعه است و اوست که می تواند فرد و جامعه را به سعادت برساند و یا به شقاوت و بدبختی بکشاند.
در قرآن کریم کلمه مادر به اشکال مختلف، به صورت مفرد و جمع مانند: «اُمّ» و «والدتی» «اُمّ موسی» «والدات» و «امّهات» و امثال آن، فراوان در قرآن آمده است. هم چنین مادر و پدر به هیئت تثنیه مانند «والدین»، و «ابوی» مکرر در این کتاب آسمانی به کار رفته است. اگر با دقت در این موارد نگاه کنیم، می بینیم که خداوند در هر یک از آن آیات، با عظمت و بزرگی از مادر یاد کرده و به نوعی از مقام او تمجید نموده است. چرا که وحی و الهام مستقیم خدا به مادر موسی، اظهار ارادت و نیکویی عیسی به مادر، بیان زحمات و رنج های مادر در قرآن کریم و همچنین دستور حق تعالی به احسان و نیکی نسبت به پدر و مادر، همه گواه بر رفعت جایگاه مادر است.
خدای تعالی در سوره Lلقمان» و «احقاف» پس از توضیه به احسان والدین، تحمل رنج و زحمتهای مادر را بیان میکند و میفرماید: «حملته امّه کُرها و وضعته کُرها و فصالُه ثلاثون شهرا حتّی اذا بلغ أشدّه و بلغ اربعین سنة»؛ «مادرش او (فرزند) را با ناراحتی حمل میکند و با ناراحتی بر زمین میگذارد و دوران حمل و از شیر باز گرفتنش سی ماه است تا زمانی که به کمال و رشد برسد و به چهل سالگی بالغ گردد.» بیان رنج و تلاش مادر با این که پدر نیز در اغلب سختیهای تربیت فرزند شریک است، خود دلیل بر اهمیت و ارزش کار مادر است. روشن است، کسی نزد حق تعالی مقام بالاتر دارد که کار ارزشمندتری انجام دهد.
در آیات قرآن کلمه احسان را در مقابل پدر و مادر آورده است قرآن نمیگوید که در مقابل پدر و مادر عدالت را رعایت کنید میگوید احسان کنید عدالت یعنی حق را به جا آوردن ولی احسان به مراتب بالاتر از عدالت است.
نکته قابل توجه در آیات مربوط به احسان پدر و مادر این که خداوند ابتدا به نیکی کردن نسبت به پدر و مادر هر دو دستور میدهد، سپس بدون ذکر زحمات پدر، مشکلات و ناراحتیهای مادر را بیان میکند. گویی، مادر عامل اصلی در لزوم نیکی به والدین بوده و کار او آن قدر ارزشمند است که احسان به پدر را نیز بر فرزند واجب میسازد. اگر نبود صبر و پایداری مادر، در برابر سختیهای دوران بارداری و پذیرش ناگواریهای طاقت فرسای دوره شیردهی و تربیت فرزند، شاید به این قطع و حتم به احسان والدین به صورت مطلق حکم نمیشد. تا آن جا که مسئله نیکی به پدر و مادر در قرآن کریم هم طراز با عبادت خدای متعال به حساب آمده است.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در تبیین مقام مادر میفرماید:«الجنّةُ تحتَ اقدامِ الامّهات؛ بهشت زیر پاهای مادران است.» این حدیث حاکی از این است که بدون رضایت مادر نمیتوان به بهشت و نعمتهای بهشتی دست یافت. اگر کسی بخواهد به درجات عالیه جنّت و رضوان نایل گردد، باید به مادر احترام بگذارد و به او خدمت کند.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: جوانی خدمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آمد، عرض کرد: یا رسول اللّه! به چه کسی نیکی کنم؟ فرمود: به مادرت. دوباره سوال کرد، فرمود: به مادرت. مرتبه سوم پرسید. فرمود: به مادرت. مرتبه چهار سوال نمود پس از آن به کی نیکی کنم؟ فرمود: به پدرت.
مهر مادرانه عشقی الهی است که در وجود مادر میجوشد. از جوشش آن محبت و عشق مادر و فرزندی حاصل می شود که بی نظیر است.
حضرت امام خمینی (ره) می فرمود:
«بچهها آن علاقهای که به مادر دارند به هیچ کس ندارند، و در دامن مادر که هستند تمام ... آرزوهایی که دارند خلاصه میشود در مادر و همه چیز را در مادر میبینند، حرف مادر، خُلق مادر، عمل مادر، در بچه ها اثر دارد. لا محاله یک بچه در دامن مادر- که اول کلاس است- این دامن اگر یک دامن طاهر پاکیزه مهذب باشد، بچه از همین اول که دارد رشد میکند، با آن اخلاق صحیح و با آن تهذیب نفس و با آن عمل خوب رشد میکند. بچه وقتی در دامن مادرش هست، میبیند مادر اخلاق خوش دارد، اعمال صحیح دارد، گفتار خوش دارد، این بچه از همان جا اعمالش و گفتارش به تقلید از مادر- که از همه تقلیدها بالاتر است- و به تزریق مادر- که از همه تزریقها مؤثرتر است- تربیت میشود. شما این مسئولیت بزرگ را دارید که باید بچههای خودتان را که نوزاد هستند، و نفوس شان ... تربیت را زود قبول میکند، خوب و بد را زود قبول میکند، شما از اول که این بچهها در دامان شما بزرگ میشوند، مسئول افعال و اعمال آنها هم شما هستید. همان طوری که اگر یک بچه خوب تربیت کنید ممکن است که سعادت یک ملت را همان یک بچه تأمین کند، اگر یک بچه بد هم- خدای نخواسته- در دامن شما بزرگ بشود، ممکن است که یک فساد در جامعه پیدا بشود. گمان نکنید که یک بچه است؛ یک بچه گاهی وقتها در جامعه، وقتی که وارد شد، در رأس جامعه واقع میشود، و محتمل است که بچه یک فقیر، یک وقت در رأس جامعه واقع بشود. اگر این بچهای که شما تربیت کردید یک تربیت صحیح باشد و آن وقت آن بچه در رأس جامعه واقع بشود، یک ملت را سعادتمند میکند؛ و آن شرفش مال شماست؛ یعنی شما این سعادت را برای یک ملت بیمه کردید.»
منبع: ایسنا
افزودن دیدگاه جدید