قرآن درخصوص فرزندآوری در زمان فقر چه میگوید؟
در سیره ائمه ایمان و اعتقاد راسخ ، سلامت خانواده و اصالت آنها اصول گزینش همسر بوده و بر این مبنا ازدواج می کردند.
وارث: شاید بتوان گفت دکتر رجبی دوانی، در حال حاضر یکی از زبده ترین کارشناسان، تاریخ صدر اسلام است. دکتر محمدحسین رجبی دوانی را به مناسبت سالگرد ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) به مصاحبه دعوت کردیم.
سوالهای مختلفی از ایشان پرسیدیم. اهمیت این روز، نامگذاری این روز به عنوان روز ازدواج، ماجرای ازدواجهای ائمه، سبک ازدوج ائمه و چگونگی پیروی از این نوع ازدواج بخشی از سوالاتی بود که این استاد به آنها پاسخ داد.
در ادامه متن کامل گفتگوی رویش لاله ها با دکتر رجبی دوانی را میخوانید.
به عنوان اولین سوال بفرمائید اهمیت روز ازدواج که سالروز ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه است، در چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم. ازدواج یکی از سنت های بزرگ و ارزشمند اسلامی است که پیغمبراکرم (ص) به صراحت و با تأکید فرموده اند که سنت من است و هر کس از این سنت من روی برتابد از من نیست و از امت من نیست، بنابراین یک پیمان الهی و یک ارزش والایی برای ایجاد آرامش مرد و زن و روابط سالم بین مردان و زنان برای پرورش نسلی سالم.
از این جهت سالروز ازدواج تنها زوج معصوم عالم خلقت یعنی امیرالمونین (ع) و حضرت زهرا(س) را روز ازدواج قرار دادند که آن بزرگواران اولی بر همه مردم جهت عمل کردن به سفارش بزرگ اسلام و پیغمبر هستند.
آقاي دكتر! آيا ما می توانیم قائل به یک سبک خاصی در حیات مبارک ائمه معصومین در امر ازدواج باشیم یا خیر؟ و اگر می توانیم بفرمائید این سبک و سیاق از چه چیزی ناشی می شود؟
من عمدتاً در ارتباط با ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهرا به مواردی در تاریخ برخورد کردم و موارد اندکی در ارتباط با برخی معصومان، نمی گویم نیست شاید من مواجه نبودم با موارد دیگری و به صورت خاص دنبال نکردم که ببینم آیا در ارتباط با ازدواج های سایر معصومین اطلاعات دقیقی وجود دارد یا خیر، ولی آنچه مسلم است ائمه ما برايشان اصل، ایمان و تقوا و اصالت خانوادگی در ازدواج ها بوده وحتی بعضاً هم مواردی پیش می آمد که با کنیزی باید ازدواج می کردند آن کنیز هم حساب شده انتخاب می شد.
یعنی هر چند از لحاظ پایگاه اجتماعی کنیز به عنوان فردی که به بردگی کشیده شده از اعتبار لازمی برخوردار نبود اما پیرامون مادران بعضی ائمه ما آمده که با وجود کنیز بودن، تعابیری و تعاریفی از پیغمبراکرم یا ائمه پیشین درباره آنها ذکر شده، این مهم نشان دهنده این است که این بانوان از نظر خانوادگی و شخصیت در سطح بالایی بودند ولی دست روزگار باعث شده بود که آنها به کنیزی در بیایند و به عنوان کنیز همسر امام و مادر امام بشوند.
بنابراین اصل در سیره آن بزرگواران همان طور که عرض کردم ایمان و اعتقاد راسخ و سلامت خانواده و اصالت آنها بوده و بر این مبنا ازدواج می کردند. مثلا موردی را عرض کنم، امیرالمونین علی (ع) به برادر خود عقیل فرمود (سالها بعد از شهادت حضرت زهرا) که تو به انساب عرب آشنایی داری و قبیله ها و اصل و نسب آنها را خوب می شناسی، معیارهایی را بیان فرمود که با این معیارها همسر مناسبی را برای من شناسایی کن و به من معرفی کن و بر مبنای آن معیار ها عقیل فاطمه کلابیه را به حضرت معرفی کرد و حضرت هم او را به عقد خود در آورد.
یا در تاریخ آمده است امام صادق (ع) که قصد ازدواج دارند برای یکی از اصحاب خود، ملاک ها و معیارهایی را برمی شمارند و مطرح می کنند و می گویند که با این ملاک ها همسری را برای من در نظر بگیرید. بعد یکی از اصحاب پس از بررسی شخصی را به حضرت معرفی کرد، وقتی که حضرت از نسب و خاندانش پرسید معیارها را داشت خاندان را هم گفتند خاندان سرشناسی است ولی همین که حضرت متوجه شد نسب او به اشعث بن قیس می رسد (اگر چه اشعث بن قیس فرد سرشناس و مطرح و از اشراف بزرگ یمنی های کوفه بود ولی سابقه خیانت به امیرالمؤمنین(ع) را داشت و فرزندانش هم به امام مجتبی(ع) و امام حسین (ع) خیانت کرده بودند) حضرت نپذیرفت و فرمود اگر چه معیارها را دارد اما به سبب اینکه خاندان اینها یک سابقه سوء این گونه دارند حضرت حاضر به ازدواج با او نشد. این ملاک های کلی است ولی شما راجع به سبک زندگی شان هم پرسیدید ...
بله سبک و مدل ...
بله، این در ارتباط با انتخاب همسر، اما زندگی ائمه در کمال سادگی و دارا بودن حداقل ها بوده است و این بزرگواران چه در ایامی که مسلمانان اکثراً در رنج بودند از نظر مالی (مثلا ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهرا در آغاز هجرت است و اکثر مسلمانان وضعیت مالی خوبی ندارند) این سادگی را ما می بینیم و چه آن زمان که امیرالمؤمنین خود خلیفه است و بر عالم اسلام حکومت می کند باز سادگی و از طرف دیگر صفا در زندگی حضزت کاملاً مشهود است و چه دوران ائمه دیگر که عالم اسلام از نظر رفاه و مادیات رو به رشد بوده در عین اینکه این بزرگواران حداقل زندگی ممکن را برای خانواده های خود تأمین می کردند اما سادگی و دوری از اسراف و مواردی که شاید در خیلی از خانواده ها عادی باشد مثل تجملات و تشریفات از این موارد ائمه ما کاملاً دور بودند.
یک زندگی که باز تأکید کردم حداقل ها را داشته باشد در عین حال دور از زوائد دنیوی که باعث دلبستگی به دنیا بشود و اهل خانه را بخواهد از یاد خدا غافل کند اینگونه بوده است و کسانی که به خانه های ائمه ما می رفتند و زندگی را مشاهده می کردند از این سبک ساده و در عین حال معنوی یاد کرده اند و تحت تأثیر قرار گرفته اند.
اکنون چه اتفاقی افتاده؟ نسل های قبلی ما با تأسی از همین سیره امامان ازدواج های ساده و بدون تشریفات انجام می دادند اما الان می بینیم که این همه آفت و آسیب در این موضوع وارد شده، علت این مسائل را در چه چیزی می دانید؟
قبل از انقلاب به خاطر حاکمیت طاغوت و تلاشی که آن رژیم منحط برای قلب ارزش های دینی و ملی به سوی ارزش های غربی کرده بود، برخی که خود را در برابر این جو باخته بودند از آن ارزش های غربی و مادی پیروی می کردند و گروهی هم که مؤمنان بودند و نمی خواستند اینگونه باشند سعی می کردند که به آن اصول و ارزش ها پایبند باشند.
انقلاب اسلامی که رخ داد این انقلاب تنها در عرصه سیاسی نبود که حاکمیت جور را سرنگون کند و حاکمیت حق را برپا کند، بلکه این انقلاب انقلابی عظیم در فرهنگ و ارزش های ما هم بود و لذا ما می بینیم که بسیاری از افراد از خانواده های مرفه بودند ولی در اثر انقلاب چنان تحت تأثیر آن ارزش های معنوی انقلاب قرار گرفته بودند، که به همه آن ظواهر پشت پا زدند و سبک زندگی شان یک زندگی ساده متناسب با ارزش های انقلابی و دینی شد.
من فراموش نمی کنم بسیار ی از ازدواج ها در مساجد برگزار می شد. دور از هر گونه تشریفاتی و در کمال سادگی و در عین حال با صفا و صمیمیت، زن ها و دختران هرگز خواهان مهریه های آن چنانی نبودند و اصل را بر ایمان و تقوای همسر گذاشته و خانواده ها هم بعضاً خود تحت تأثیر انقلاب اینگونه شده بودند، برخی هم چاره ای جز تن دادن به خواست فرزندانشان که رو به ارزش های انقلابی و اسلامی آورده بودند نداشتند.
این وضعیت را ما در دهه اول انقلاب به خوبی مشاهده می کردیم، منتها بعد از پایان جنگ و دورانی که به اصطلاح سازندگی نام گرفت متأسفانه در کنار کارهایی که برای ساختن مملکت انجام شد مصرف گرایی که تا آن دوره زشت شمرده می شد تبلیغ شد، و رو آوردن به رفاه و داشتن زندگی راحت تر و تجملاتی توسط برخی از مسئولان ترویج و عمل شد، لذا وقتی دست اندر کاران فرهنگ و سیاست خود این روش ها را در پیش گرفتند، این فرهنگ در بین مردم نیز گسترش پیدا کرد.
قبل از این داشتن خانه های مجلل، داشتن خودروهای لوکس یا گرفتن عروسی های آن چنانی ضد ارزش شمرده می شد اما در این دوران با تبلیغی که در این ارتباط صورت گرفت و با سوق دادن جامعه به اینکه حق شماست از رفاه کافی برخوردار باشید و خوب ترین چیزها در اختیار شما قرار بگیرد، این قضیه تغییر پیدا کرد و ارزش ها واژگونه شد؛ بله اگر در موقعیتی باشد که کل کشور و مردم ما از نظر رونق اقتصادی متحول بشوند و کشور، کشور ثروتمندی باشد، در آن موقعیت البته باز با لحاظ جنبه های معنوی سبک زندگی مردم به تناسب آسایش و رفاهی که پیش می آید باید بالا برود.
ما نمی گوئیم اگر مثلاً وسایلی برای زندگی است که لباس ها و ظرف ها را بشوید اینها را کنار بگذاریم، بلکه متناسب با وضع کلی مردم باید جامعه رو به رفاه بیشتر برود نه اینکه موقعیت برای یک عده خاص که با بهره مندی از رانت ها و سوء استفاده از موقعیت ها از نظر مالی و اقتصادی وضع آنچنانی پیدا کردند فراهم شود. مردم انقلاب کرده و هزینه داده در دفاع مقدس نباید در سختی و مشکلات اقتصادی فرو بروند، این تبعیض و اقدام غلط تبلیغ شد.
ما این کلام حکیمانه را داریم که «الناس علی دین ملوکهم» وقتی مسئولان به تشریفات و تجملات رو بیاورند مردم از آنها تأثیر می پذیرند، منتها به لطف الهی چون رهبری نظام (حفظه الله تعالی) خود صالح، سالم و ساده زیست بود برای بسیاری از مردم ما رهبری ملاک بود و لذا مردم حساب رهبری را از سایرین جدا کردند و این وضعیت را به پای اصل نظام ننوشتند ولی یک عده که شرایط به صورت عادی برای آنها مهیا نبود که بتوانند از راه حلال به رفاه دست بیابند متأسفانه می بینیم که از راه های غیرشرعی و با کارهای خلاف اموالی را جمع آوری و بر مبنای آن شروع به تغییر سبک زندگی کردند، لذا شما می بینید به سرعت خانه های مجلل و باشکوه ایجاد شد و مسئولان هم برای ورود آخرین مدل خودروهای لوکس خارجی در مملکت را باز کردند لذا همه اینها دست به دست هم داد که بسیاری از ارزش های ما تحت تأثیر تهاجم فرهنگی غرب قرار گیرد و آن ارزش های اسلامی تا حد ی رنگ ببازد یعنی شما متأسفانه دیگر ازدواج در مسجد و یا جهیزیه ساده خواستن یا میزان مهریه پائین را حتی در خانواده های مذهبی هم به ندرت می بینید و طوری شد که آن وضعیت تبدیل به وضع موجود شد این عوامل دست به دست هم داد که جامعه از آن حالت های ارزشی و معنوی فاصله بگیرد.
ما چگونه می توانیم، مدل ازدواج صحیح و اسلامی را، به جامعه امروزی خودمان تسری بدهیم؟ به طور خلاصه برای ترویج این سبک و مدل ازدواج چه راهکارهایی وجود دارد و چه اقداماتی باید انجام داد؟
ببینید ما باید در نگرش و ارزش هایمان تجدید نظر کنیم. ما متأسفانه گاهی اوقات در عین اینکه نمازی می خوانیم روزه ای می گیریم و عباداتی انجام می دهیم غافل هستیم از این که این دنیا محل گذر است و زندگی اصلی در دنیای دیگر است. ما اگر بدانیم که باید خود را برای زندگی در جوار حق آماده کینم و ذخایر خود را برای آن دنیا افزایش دهیم طبیعتاً در رفتار و نگرش مان تجدیدنظر خواهد شد.
باز تأکید می کنم بنده می گویم که اگر رفاهی در سطح عالم وجود دارد باید شامل حال مومنان هم بشود ولی نه آنچنان که ما را از یاد خدا و دنیای دیگر غافل کند و مثل غربی ها تصور کنیم همه چیز در همین دنیاست و باید تلاش کنیم در عالی ترین حد در اینجا خوب زندگی کنیم، این باعث انحراف می شود من فراموش نمی کنم حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) می فرمود آن چیزی که باعث تباهی ما خواهد شد دلبسته شدن به مظاهر دنیاست و ایشان می فرمود شاید کسی خانه ای مجلل داشته باشد و یک خودروی سطح بالا داشته باشد اما دلبسته آن نباشد و اگر پای امتحان پیش بیاید حاضر است در راه خدا راحت از آن دل بکند اما بر عکس می گفتند شاید انسان خانه محقری یا خودروی سطح پائینی داشته باشد اما به آن دلبسته باشد و حاضر نباشد از آن دل بکند.
امام می فرمود آن مورد اول ارزش می باشد و این مورد دوم ضدارزش (حالا قریب به این مفهوم) بحث ما این است که در عین اینکه باید از رفاه نسبی برخوردار باشیم اما فراموش نکنیم که از این رفاه باید جهت تعالی بیشتر و قرب به خدا بهره ببریم نه اینکه تصور کنیم باید در این دنیا خود را در بهترین وضع و بهترین سطح زندگی قرار دهیم که این سیره معصومین و بزرگان ما نبوده است.
شما زندگانی حضرت امام (ره) که نائب امام زمان (عج) بود و حکومت تشکیل داد را ملاحظه کنید؛ که چقدر در عین سادگی بودند آیا ایشان نمی توانستند خانه مجللی داشته باشند و در عین حال ارتباطش را هم با خدا حفظ کند اما در شأن خود نمی دید در حالیکه اکثریت مردم از رفاه محروم هستند امام به عنوان رهبر جامعه بخواهد در یک خانه مجلل زندگی کند ولو اینکه ارتباط با خدا را هم حفظ کرده باشد.
از امیرالمومنین روایت است که می فرماید در حلال دنیا حساب و در حرام آن عقاب است ما اگر اینها را در زندگی خود مدنظر قرار بدهیم در عین اینکه باید یک زندگی مرفه نسبی برای خود و خانواده خود فراهم کنیم اما توجه داشته باشیم که نباید به آنها دلبسته باشیم.
الان گاهی اوقات مشاهده می کنیم افراد برای به تأخیر انداختن ازدواج یک سری موانع همچون بیکاری و مسکن و... را ذکر می کنند. توصیه و شیوه معصومین برای حل این موانع چگونه می باشد؟
در درجه اول ما قرآن را داریم بعد تعالیم معصومین. این از تعالیم دینی ماست که وقتی همسری برمی گزینید باید متناسب با شأن او برایش زندگی تأمین کنید منتها اصل بر این است که انسان اراده داشته باشد و بخواهد زندگی را از راه حلال تأمین کند و تلاش خود را بکند چرا که خدا وعده داده که اگر شما تلاش کنید خدا هم شما را کمک خواهد کرد و به شما برکت خواهد داد، حتی هنگامی که برخی مردم جاهل عرب به دلیل فقر فرزندان خود را می کشتند خداوند خطاب به این افراد می فرمود «و لا تقتلوا اولادکم خشیة املاق نحن نرزقهم و ایاكم» حق ندارید فرزندان خود را از ترس گرسنگی بکشید شما فکر می کنید شما روزی آنها را می دهید که حالا ناتوان شده اید مائیم که روزی دهنده شما و آنها هستیم یعنی نباید نگران این موضوع باشیم که تا موقعی که یک شغل نان و آب دار و یا یک خانه مناسب پیدا نکردیم نباید به طرف ازدواج برویم، نه تلاش صورت بگیرد مگر همه از اول در رفاه و راحتی بودند نه خیر با سختی ها شروع می شود اتفاقاً انسان وقتی تلاش بکند و زحمت بکشد لذت زندگی که با دسترنج خود به دست آورده را بهتر حس می کند تا اینکه از اول همه چیز آماده باشد.
البته نمی تواند کسی که بیکار است برود و همسری اختیار کند در حالیکه هنوز فکری برای آینده خود نکرده است، این را توصیه نمی کنم معتقدم کسانی که وارد کار شدند و شغلی دارند آنها دیگر نباید نگران رسیدن روزی باشند با یک مقدار قناعت و صرفه جویی و توکل کردن و البته تلاش برای بدست آوردن روزی حلال می توانند زندگی را تشکیل دهند و بعد یقین داشته باشند که خداوند به زندگی آنان برکت خواهد داد.
/م118
سوالهای مختلفی از ایشان پرسیدیم. اهمیت این روز، نامگذاری این روز به عنوان روز ازدواج، ماجرای ازدواجهای ائمه، سبک ازدوج ائمه و چگونگی پیروی از این نوع ازدواج بخشی از سوالاتی بود که این استاد به آنها پاسخ داد.
در ادامه متن کامل گفتگوی رویش لاله ها با دکتر رجبی دوانی را میخوانید.
به عنوان اولین سوال بفرمائید اهمیت روز ازدواج که سالروز ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه است، در چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم. ازدواج یکی از سنت های بزرگ و ارزشمند اسلامی است که پیغمبراکرم (ص) به صراحت و با تأکید فرموده اند که سنت من است و هر کس از این سنت من روی برتابد از من نیست و از امت من نیست، بنابراین یک پیمان الهی و یک ارزش والایی برای ایجاد آرامش مرد و زن و روابط سالم بین مردان و زنان برای پرورش نسلی سالم.
از این جهت سالروز ازدواج تنها زوج معصوم عالم خلقت یعنی امیرالمونین (ع) و حضرت زهرا(س) را روز ازدواج قرار دادند که آن بزرگواران اولی بر همه مردم جهت عمل کردن به سفارش بزرگ اسلام و پیغمبر هستند.
آقاي دكتر! آيا ما می توانیم قائل به یک سبک خاصی در حیات مبارک ائمه معصومین در امر ازدواج باشیم یا خیر؟ و اگر می توانیم بفرمائید این سبک و سیاق از چه چیزی ناشی می شود؟
من عمدتاً در ارتباط با ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهرا به مواردی در تاریخ برخورد کردم و موارد اندکی در ارتباط با برخی معصومان، نمی گویم نیست شاید من مواجه نبودم با موارد دیگری و به صورت خاص دنبال نکردم که ببینم آیا در ارتباط با ازدواج های سایر معصومین اطلاعات دقیقی وجود دارد یا خیر، ولی آنچه مسلم است ائمه ما برايشان اصل، ایمان و تقوا و اصالت خانوادگی در ازدواج ها بوده وحتی بعضاً هم مواردی پیش می آمد که با کنیزی باید ازدواج می کردند آن کنیز هم حساب شده انتخاب می شد.
یعنی هر چند از لحاظ پایگاه اجتماعی کنیز به عنوان فردی که به بردگی کشیده شده از اعتبار لازمی برخوردار نبود اما پیرامون مادران بعضی ائمه ما آمده که با وجود کنیز بودن، تعابیری و تعاریفی از پیغمبراکرم یا ائمه پیشین درباره آنها ذکر شده، این مهم نشان دهنده این است که این بانوان از نظر خانوادگی و شخصیت در سطح بالایی بودند ولی دست روزگار باعث شده بود که آنها به کنیزی در بیایند و به عنوان کنیز همسر امام و مادر امام بشوند.
بنابراین اصل در سیره آن بزرگواران همان طور که عرض کردم ایمان و اعتقاد راسخ و سلامت خانواده و اصالت آنها بوده و بر این مبنا ازدواج می کردند. مثلا موردی را عرض کنم، امیرالمونین علی (ع) به برادر خود عقیل فرمود (سالها بعد از شهادت حضرت زهرا) که تو به انساب عرب آشنایی داری و قبیله ها و اصل و نسب آنها را خوب می شناسی، معیارهایی را بیان فرمود که با این معیارها همسر مناسبی را برای من شناسایی کن و به من معرفی کن و بر مبنای آن معیار ها عقیل فاطمه کلابیه را به حضرت معرفی کرد و حضرت هم او را به عقد خود در آورد.
یا در تاریخ آمده است امام صادق (ع) که قصد ازدواج دارند برای یکی از اصحاب خود، ملاک ها و معیارهایی را برمی شمارند و مطرح می کنند و می گویند که با این ملاک ها همسری را برای من در نظر بگیرید. بعد یکی از اصحاب پس از بررسی شخصی را به حضرت معرفی کرد، وقتی که حضرت از نسب و خاندانش پرسید معیارها را داشت خاندان را هم گفتند خاندان سرشناسی است ولی همین که حضرت متوجه شد نسب او به اشعث بن قیس می رسد (اگر چه اشعث بن قیس فرد سرشناس و مطرح و از اشراف بزرگ یمنی های کوفه بود ولی سابقه خیانت به امیرالمؤمنین(ع) را داشت و فرزندانش هم به امام مجتبی(ع) و امام حسین (ع) خیانت کرده بودند) حضرت نپذیرفت و فرمود اگر چه معیارها را دارد اما به سبب اینکه خاندان اینها یک سابقه سوء این گونه دارند حضرت حاضر به ازدواج با او نشد. این ملاک های کلی است ولی شما راجع به سبک زندگی شان هم پرسیدید ...
بله سبک و مدل ...
بله، این در ارتباط با انتخاب همسر، اما زندگی ائمه در کمال سادگی و دارا بودن حداقل ها بوده است و این بزرگواران چه در ایامی که مسلمانان اکثراً در رنج بودند از نظر مالی (مثلا ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهرا در آغاز هجرت است و اکثر مسلمانان وضعیت مالی خوبی ندارند) این سادگی را ما می بینیم و چه آن زمان که امیرالمؤمنین خود خلیفه است و بر عالم اسلام حکومت می کند باز سادگی و از طرف دیگر صفا در زندگی حضزت کاملاً مشهود است و چه دوران ائمه دیگر که عالم اسلام از نظر رفاه و مادیات رو به رشد بوده در عین اینکه این بزرگواران حداقل زندگی ممکن را برای خانواده های خود تأمین می کردند اما سادگی و دوری از اسراف و مواردی که شاید در خیلی از خانواده ها عادی باشد مثل تجملات و تشریفات از این موارد ائمه ما کاملاً دور بودند.
یک زندگی که باز تأکید کردم حداقل ها را داشته باشد در عین حال دور از زوائد دنیوی که باعث دلبستگی به دنیا بشود و اهل خانه را بخواهد از یاد خدا غافل کند اینگونه بوده است و کسانی که به خانه های ائمه ما می رفتند و زندگی را مشاهده می کردند از این سبک ساده و در عین حال معنوی یاد کرده اند و تحت تأثیر قرار گرفته اند.
اکنون چه اتفاقی افتاده؟ نسل های قبلی ما با تأسی از همین سیره امامان ازدواج های ساده و بدون تشریفات انجام می دادند اما الان می بینیم که این همه آفت و آسیب در این موضوع وارد شده، علت این مسائل را در چه چیزی می دانید؟
قبل از انقلاب به خاطر حاکمیت طاغوت و تلاشی که آن رژیم منحط برای قلب ارزش های دینی و ملی به سوی ارزش های غربی کرده بود، برخی که خود را در برابر این جو باخته بودند از آن ارزش های غربی و مادی پیروی می کردند و گروهی هم که مؤمنان بودند و نمی خواستند اینگونه باشند سعی می کردند که به آن اصول و ارزش ها پایبند باشند.
انقلاب اسلامی که رخ داد این انقلاب تنها در عرصه سیاسی نبود که حاکمیت جور را سرنگون کند و حاکمیت حق را برپا کند، بلکه این انقلاب انقلابی عظیم در فرهنگ و ارزش های ما هم بود و لذا ما می بینیم که بسیاری از افراد از خانواده های مرفه بودند ولی در اثر انقلاب چنان تحت تأثیر آن ارزش های معنوی انقلاب قرار گرفته بودند، که به همه آن ظواهر پشت پا زدند و سبک زندگی شان یک زندگی ساده متناسب با ارزش های انقلابی و دینی شد.
من فراموش نمی کنم بسیار ی از ازدواج ها در مساجد برگزار می شد. دور از هر گونه تشریفاتی و در کمال سادگی و در عین حال با صفا و صمیمیت، زن ها و دختران هرگز خواهان مهریه های آن چنانی نبودند و اصل را بر ایمان و تقوای همسر گذاشته و خانواده ها هم بعضاً خود تحت تأثیر انقلاب اینگونه شده بودند، برخی هم چاره ای جز تن دادن به خواست فرزندانشان که رو به ارزش های انقلابی و اسلامی آورده بودند نداشتند.
این وضعیت را ما در دهه اول انقلاب به خوبی مشاهده می کردیم، منتها بعد از پایان جنگ و دورانی که به اصطلاح سازندگی نام گرفت متأسفانه در کنار کارهایی که برای ساختن مملکت انجام شد مصرف گرایی که تا آن دوره زشت شمرده می شد تبلیغ شد، و رو آوردن به رفاه و داشتن زندگی راحت تر و تجملاتی توسط برخی از مسئولان ترویج و عمل شد، لذا وقتی دست اندر کاران فرهنگ و سیاست خود این روش ها را در پیش گرفتند، این فرهنگ در بین مردم نیز گسترش پیدا کرد.
قبل از این داشتن خانه های مجلل، داشتن خودروهای لوکس یا گرفتن عروسی های آن چنانی ضد ارزش شمرده می شد اما در این دوران با تبلیغی که در این ارتباط صورت گرفت و با سوق دادن جامعه به اینکه حق شماست از رفاه کافی برخوردار باشید و خوب ترین چیزها در اختیار شما قرار بگیرد، این قضیه تغییر پیدا کرد و ارزش ها واژگونه شد؛ بله اگر در موقعیتی باشد که کل کشور و مردم ما از نظر رونق اقتصادی متحول بشوند و کشور، کشور ثروتمندی باشد، در آن موقعیت البته باز با لحاظ جنبه های معنوی سبک زندگی مردم به تناسب آسایش و رفاهی که پیش می آید باید بالا برود.
ما نمی گوئیم اگر مثلاً وسایلی برای زندگی است که لباس ها و ظرف ها را بشوید اینها را کنار بگذاریم، بلکه متناسب با وضع کلی مردم باید جامعه رو به رفاه بیشتر برود نه اینکه موقعیت برای یک عده خاص که با بهره مندی از رانت ها و سوء استفاده از موقعیت ها از نظر مالی و اقتصادی وضع آنچنانی پیدا کردند فراهم شود. مردم انقلاب کرده و هزینه داده در دفاع مقدس نباید در سختی و مشکلات اقتصادی فرو بروند، این تبعیض و اقدام غلط تبلیغ شد.
ما این کلام حکیمانه را داریم که «الناس علی دین ملوکهم» وقتی مسئولان به تشریفات و تجملات رو بیاورند مردم از آنها تأثیر می پذیرند، منتها به لطف الهی چون رهبری نظام (حفظه الله تعالی) خود صالح، سالم و ساده زیست بود برای بسیاری از مردم ما رهبری ملاک بود و لذا مردم حساب رهبری را از سایرین جدا کردند و این وضعیت را به پای اصل نظام ننوشتند ولی یک عده که شرایط به صورت عادی برای آنها مهیا نبود که بتوانند از راه حلال به رفاه دست بیابند متأسفانه می بینیم که از راه های غیرشرعی و با کارهای خلاف اموالی را جمع آوری و بر مبنای آن شروع به تغییر سبک زندگی کردند، لذا شما می بینید به سرعت خانه های مجلل و باشکوه ایجاد شد و مسئولان هم برای ورود آخرین مدل خودروهای لوکس خارجی در مملکت را باز کردند لذا همه اینها دست به دست هم داد که بسیاری از ارزش های ما تحت تأثیر تهاجم فرهنگی غرب قرار گیرد و آن ارزش های اسلامی تا حد ی رنگ ببازد یعنی شما متأسفانه دیگر ازدواج در مسجد و یا جهیزیه ساده خواستن یا میزان مهریه پائین را حتی در خانواده های مذهبی هم به ندرت می بینید و طوری شد که آن وضعیت تبدیل به وضع موجود شد این عوامل دست به دست هم داد که جامعه از آن حالت های ارزشی و معنوی فاصله بگیرد.
ما چگونه می توانیم، مدل ازدواج صحیح و اسلامی را، به جامعه امروزی خودمان تسری بدهیم؟ به طور خلاصه برای ترویج این سبک و مدل ازدواج چه راهکارهایی وجود دارد و چه اقداماتی باید انجام داد؟
ببینید ما باید در نگرش و ارزش هایمان تجدید نظر کنیم. ما متأسفانه گاهی اوقات در عین اینکه نمازی می خوانیم روزه ای می گیریم و عباداتی انجام می دهیم غافل هستیم از این که این دنیا محل گذر است و زندگی اصلی در دنیای دیگر است. ما اگر بدانیم که باید خود را برای زندگی در جوار حق آماده کینم و ذخایر خود را برای آن دنیا افزایش دهیم طبیعتاً در رفتار و نگرش مان تجدیدنظر خواهد شد.
باز تأکید می کنم بنده می گویم که اگر رفاهی در سطح عالم وجود دارد باید شامل حال مومنان هم بشود ولی نه آنچنان که ما را از یاد خدا و دنیای دیگر غافل کند و مثل غربی ها تصور کنیم همه چیز در همین دنیاست و باید تلاش کنیم در عالی ترین حد در اینجا خوب زندگی کنیم، این باعث انحراف می شود من فراموش نمی کنم حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) می فرمود آن چیزی که باعث تباهی ما خواهد شد دلبسته شدن به مظاهر دنیاست و ایشان می فرمود شاید کسی خانه ای مجلل داشته باشد و یک خودروی سطح بالا داشته باشد اما دلبسته آن نباشد و اگر پای امتحان پیش بیاید حاضر است در راه خدا راحت از آن دل بکند اما بر عکس می گفتند شاید انسان خانه محقری یا خودروی سطح پائینی داشته باشد اما به آن دلبسته باشد و حاضر نباشد از آن دل بکند.
امام می فرمود آن مورد اول ارزش می باشد و این مورد دوم ضدارزش (حالا قریب به این مفهوم) بحث ما این است که در عین اینکه باید از رفاه نسبی برخوردار باشیم اما فراموش نکنیم که از این رفاه باید جهت تعالی بیشتر و قرب به خدا بهره ببریم نه اینکه تصور کنیم باید در این دنیا خود را در بهترین وضع و بهترین سطح زندگی قرار دهیم که این سیره معصومین و بزرگان ما نبوده است.
شما زندگانی حضرت امام (ره) که نائب امام زمان (عج) بود و حکومت تشکیل داد را ملاحظه کنید؛ که چقدر در عین سادگی بودند آیا ایشان نمی توانستند خانه مجللی داشته باشند و در عین حال ارتباطش را هم با خدا حفظ کند اما در شأن خود نمی دید در حالیکه اکثریت مردم از رفاه محروم هستند امام به عنوان رهبر جامعه بخواهد در یک خانه مجلل زندگی کند ولو اینکه ارتباط با خدا را هم حفظ کرده باشد.
از امیرالمومنین روایت است که می فرماید در حلال دنیا حساب و در حرام آن عقاب است ما اگر اینها را در زندگی خود مدنظر قرار بدهیم در عین اینکه باید یک زندگی مرفه نسبی برای خود و خانواده خود فراهم کنیم اما توجه داشته باشیم که نباید به آنها دلبسته باشیم.
الان گاهی اوقات مشاهده می کنیم افراد برای به تأخیر انداختن ازدواج یک سری موانع همچون بیکاری و مسکن و... را ذکر می کنند. توصیه و شیوه معصومین برای حل این موانع چگونه می باشد؟
در درجه اول ما قرآن را داریم بعد تعالیم معصومین. این از تعالیم دینی ماست که وقتی همسری برمی گزینید باید متناسب با شأن او برایش زندگی تأمین کنید منتها اصل بر این است که انسان اراده داشته باشد و بخواهد زندگی را از راه حلال تأمین کند و تلاش خود را بکند چرا که خدا وعده داده که اگر شما تلاش کنید خدا هم شما را کمک خواهد کرد و به شما برکت خواهد داد، حتی هنگامی که برخی مردم جاهل عرب به دلیل فقر فرزندان خود را می کشتند خداوند خطاب به این افراد می فرمود «و لا تقتلوا اولادکم خشیة املاق نحن نرزقهم و ایاكم» حق ندارید فرزندان خود را از ترس گرسنگی بکشید شما فکر می کنید شما روزی آنها را می دهید که حالا ناتوان شده اید مائیم که روزی دهنده شما و آنها هستیم یعنی نباید نگران این موضوع باشیم که تا موقعی که یک شغل نان و آب دار و یا یک خانه مناسب پیدا نکردیم نباید به طرف ازدواج برویم، نه تلاش صورت بگیرد مگر همه از اول در رفاه و راحتی بودند نه خیر با سختی ها شروع می شود اتفاقاً انسان وقتی تلاش بکند و زحمت بکشد لذت زندگی که با دسترنج خود به دست آورده را بهتر حس می کند تا اینکه از اول همه چیز آماده باشد.
البته نمی تواند کسی که بیکار است برود و همسری اختیار کند در حالیکه هنوز فکری برای آینده خود نکرده است، این را توصیه نمی کنم معتقدم کسانی که وارد کار شدند و شغلی دارند آنها دیگر نباید نگران رسیدن روزی باشند با یک مقدار قناعت و صرفه جویی و توکل کردن و البته تلاش برای بدست آوردن روزی حلال می توانند زندگی را تشکیل دهند و بعد یقین داشته باشند که خداوند به زندگی آنان برکت خواهد داد.
/م118