«ففروا الي الله» نشان از دوري از نفسانيات و توجه به حق در حج دارد

کد خبر: 26908
قرآن كريم مي‌فرمايد: «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذيرٌ مُبينٌ» (الذاريات/۵۰) مفسرين گفته اند كه مقصود در اين آيه همان حج است، كه توجه به دوري از نفسانيات دنيا و توجه به حق دارد. ظاهر حج همان رفتن به سوي ‌خانه‌ خدا‌ و باطن آن ديدن خداست.
وارث: حجت الاسلام و المسلمين علي محمد امرالهي بيوكي از روحانيون كاروانهاي حج و عمره ، ضمن بيان مطلب فوق اظهار كرد: حج يك عمل عبادي است كه از نظر فروع دين بودن با ديگر اعمال تفاوتي نمي‌كند، اما از آن حجت كه جامع ديگر اعمال عبادي است، با ديگر فرائض تفاوت دارد، در حج؛ نماز، امساك، جهاد، انفاق و… هست؛ لذا جامع همه عبادات است و همچون ديگر عبادات از يك پوسته (ظاهر) و مغز (باطن) تشكيل شده است.


وي در تشريح ظاهر و باطن اعمال گفت: در هنگام اقامه نماز دست به يك سري حركات ظاهري مانند وضو، قرائت، سجده، ركوع، قنوت و… مي‌زنيم كه در واقع اينها ظاهر عمل است يا همان پوسته كه اشاره به يك باطن دارد كه معناي باطني آن همان «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» (عنكبوت/۴۵) است، روزه نيز از اين قاعده مستثني نيست باطن روزه رسيدن به مقام تقواي الهي است آنجا كه مي‌فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون‏» (البقره/۱۸۳) اين مسئله در حج نيز ساري و جاري است.

اين روحاني كاروانهاي حج و عمره در پاسخ به اين سؤال كه باطن حج چيست؟ تصريح كرد: تعابير مختلفي درباره حج در قرآن كريم بيان شده است اما محور سخنان را در اين آيه شريفه قرار مي‌دهم كه مي‌فرمايد: «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذيرٌ مُبينٌ» (الذاريات/۵۰) مفسرين گفته اند كه مقصود در اين آيه همان حج است، ظاهر حج همان رفتن به سوي خانه خدا و باطن آن ديدن خداست.

حجت الاسلام بيوكي افزود: اين باطن در همه اعمال حج مشهود است و باطن تمامي اين مناسك، سير الي الله است، ظاهرش رفتن به ميقات و محرم شدن است اما باطن آن سير الي الله است، طواف، نماز طواف، سعي، قرباني، همه و همه سير الي الله و به عبارتي رفتن به سوي خدا و در همه حال او را ديدن است.

وي با طرح اين مسئله كه چرا احرام از ميقات است؟ تبيين كرد: ميقات جايگاهي است كه خدا وعده كرده تا بنده در اين مكان جهت حركت ظاهري و باطني دست در دست خدا بگذارد و با خدا همراه شود، ميقات همان ميعاد با خداست، اينكه مي‌گويند: «حج را نه قسمت است و نه همت، بلكه دعوت است.» سخن درستي است، خداوند متعال از قبل (پيش از رسيدن به بيت الله الحرام) در ميقات به پيشواز بنده مي‌آيد تا بنده احساس كند كه دستش در دست خداست.

اين متخصص در حوزه حج و زيارت با تأكيد بر اين نكته كه براي درك حقيقت حج بايد به ظواهر نيز توجه داست، عنوان كرد: در احرام بستن مي‌يابيد كه انسان بايد همه لباس‌ها را رها كرده و تنها لباسي سفيد و پاك بر تن كند كه در واقع اين نشان از آن است كه از اين مكان به بعد بايد لباسي را كه در آن گناه كردي از تن كنده و لباس دعوت به سوي خدا را كه پاك و بي آلايش است بر تن كني، جالب اين است كه در همه اعمال عبادي انسان وارد در اعمال مي‌شود اما در مسئله حج انسان منفعل بوده و به دعوت پاسخ مي‌گويد؛ چرا كه لبيك؛ يعني پاسخ به يك دعوت قبلي.

حجت الاسلام امرالهي افزود: از ميقات كه همراه شديد در واقع اعلام مي‌كنيد كه خدايا نه تنها دست در دست تو گذاشتم بلكه آمده ام دور تو بگردم؛ نه دور سنگ بلكه دور تو كعبه نشاني است كه ره گم نشود همسو با فرشتگان كه در بيت معمور به دور تو ميگردند من نيز در زمين دور تو خواهم گشت كه در واقع همه اينها در باطن همان سير الي الله است؛ زيرا دور چيزي گشتن به معناي قربان و فداي آن شدن است حال كه دور خدا مي‌گردي بايد دور بندگان برگزيده او نيز بگردي؛ زيرا حجر اسماعيل نيز جزو مطاف است.

وي با بيان اينكه بعد از طواف بايد نهايت عبوديت كه همان سجده در نماز است را به نمايش بگذاري، گفت: به همين هم اكتفا نمي‌كنيم بلكه بعد از نماز بايد سعي نمود؛ زيرا كه سير الي الله بدون سعي معنا ندارد و براي اينكه نشان دهيم كه از خود بي خود شديم، مقداري از موي سر كه نشان از زيبايي انسان است را تقصير مي‌كنيم، اينها نيز همه اش به معناي رسيدن به حقيقت خداست.

روحاني كاروانهاي حج و عمره، عرفات را نيز محل عرفان دانست و به عبارات ادعيه اين مكان توجه داد و عنوان كرد: در عرفات نهايت بندگي را انجام مي‌دهيم و خدا را با عالي‌ترين صفاتش ثنا گفته و اعتراف به ضعيف‌ترين موجود بودن خود داريم و در پي آن در مشعر آنچه را از اين حقيقت يافتيم فهميده و وصل به اين حقيقت مي‌شويم و در واقع شعار عرفات را به شعور در مشعر تبديل مي‌كنيم و پس از آنكه اين حاصل شد پا به عرصه آرزوها در منا گذاشته، آن هم آرزوهايي كه جداي از اين معرفت نيست آرزويي كه توجه به همان كمال وجودي انسان دارد و سبب خدايي شدن انسان مي‌شود.

وي افزود: بنده وقتي ذوب در الله شد، خدايي شده و به دريا وصل مي‌شود و آن عظمت در وجودش متجلي مي‌شود، قطره به خودي خود ديده نشده و گم مي‌شود ولي وقتي حقيقتش دريايي شد، شايد قطره پيدا نباشد اما آن حقيقت الهي پيداست، در اعمال منا حاجي تولي و تبري را نيز به نمايش مي‌گذارد، با سنگ زدن به شيطان تبري از دشمن جسته و با رو سوي خدا آوردن تولي را به نمايش مي‌گذارد، قرباني نيز نمادي است كه بيان كنيم از همه علايق دنيايي خود گذشتيم و بعد حلق يا تقصير و باز مي‌گرديم به همان اعمالي كه در ابتداي راه انجام داديم تا عنوان كنيم آنچه در شروع هست در خاتمه نيز همان است و آن سير الي الله است.

وي در پايان عنوان كرد: پس در آيه ففروا، فرار كردن از نفسانيات دنيا و رو به سوي خدا نمودن مطرح شده است و فرار نيز به همين معناست كه از چيزي دور شده و به چيز ديگري نزديك شوي.

/س.ب215