نقش نگین انگشتر در احادیث و روایات

کد خبر: 32809
یکی از مستحبات بسیار سفارش شده توسط ائمه علیه السلام به دست کردن انگشتر است. در روایات متعددی به دست کردن انگشتر یکی از نشانه‌های شیعیان خوانده شده است. برای هر انگشتر سنگی است و برای هر سنگی فضیلتی. که در بعضی موارد روی آن عبارتی حک می‌کنند که این نیز خود مستحب است.

وارث: حسین بن خالد بخدمت حضرت امام رضا علیه السلام عرض کرد که جایز است شخصى استنجا کند و در دستش انگشترى باشد که نقش ‍ نگینش لااِلهَ اِلاّ اللّهُ باشد حضرت فرمود که خوب نمیدانم این را از براى او گفت مگر رسول خدا و پدران شما با انگشتر استنجا نمیکردند فرمود که بلى ولیکن ایشان انگشتر را در دست راست میکردند پس از خدا بترسید وافترا برایشان مبندید پس فرمود که نقش نگین حضرت آدم لااِلهَ اِلا اللّهُ مُحَمَّدٌ رَسوُلُ اللّهِ بود با خود از بهشت آورده بود و حضرت نوح چون بکشتى سوار شد حق تعالى باو وحى فرمود که اى نوح چون از غرق شدن بترسى هزار مرتبه لااِلهَ اِلاّ اللّهُ بگو پس دعا کن تا من تو را و مومنان را از غرق شدن نجات دهم پس چون کشتى براه افتاد باد تندى وزید حضرت نوح از غرق شدن ترسید و او را مجال آن نشد که هزار مرتبه لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ بگوید بزبان سریانى گفت هَلُولیا اَلْفا اَلْفا یاماراثَقَن پس طوفان بر طرف شد و کشتى براه افتاد پس حضرت نوح فرمود که سختى که خدا مرا بآن نجات بخشید سزاوار است که همیشه با من باشد پس در انگشتر خود ترجمه آن را بعربى نقش کرده لا اِلهَ اِلاَ اللّهُ اَلْفَ مَرَّةٍ یارَبِّ اَصْلِحَنى و حضرت ابراهیم علیه السلام را چون در کفه منجنیق گذاشتند که در آتش ‍ اندازند جبرئیل بخشم آمد حق تعالى باو وحى فرمود که چه چیز باعث غضب تو گردیده است گفت پروردگار خلیل تست و هیچکس نیست در این وقت که تو را بیگانگى پرستد بغیر از او دشمن خود ودشمن او را براو مسلط گردانیده پس خداوند عالم باو وحى فرستاد که ساکت باش کسى تعجیل در امور میکند که مثل تو بنده من است هر گاه که خواهم او را میگیرم پس جبرئیل خاطرش مطمئن شد وبجانب ابراهیم ملتفت شد گفت آیا تو را حاجتى و کارى در این وقت هست فرمود بتونه پس حق تعالى انگشترى براى او فرستاد که در آن شش حرف نقش شده بود لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ مُحَمَّدٌ رَسوُلُ اللّهِ لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ فَوَّضْتُ اَمْرى اِلَى اللّهِ اَسْنَدْتُ ظَهْرى اِلَى اللّهِ حَسْبى اللّهُ پس خدا وحى نمود که انگشتر را در دست کن که آتش را برتو سرد و سلامت میگردانم . و نقش نگین حضرت موسى علیه السلام دو حرف بود که از توریة بیرون آورده اِصْبِرْ تُوجَرْ اُصْدُقُ تُنْجَ یعنى صبر کن تا مزد یابى راست بگو تا بجات یابى و نقش نگین حضرت سلیمان این بود سُبْحانَ مَنْ اَلْجَمَ الْجِّنَّ بِکَلِماتِهِ ونقش نگین حضرت عیسى دو حرف بود که از انجیل بیرون آورده بود طُوبى لِعَبْدٍ ذُکِرَ اللّهُ مِنْ اَجْلِهِ وَ وَیْلٌ لِعَبْدٍ نُسِىَ اللّهُ مِنْ اَجْلِهِ یعنى خوشا حال بنده که یاد کرده شود خدا بسبب او و واى بر بنده که خدا فراموش شود از خاطرها بسبب او و نقش نگین حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم این بود لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ مُحَمَّدْ رَسوُلُ اللّهِ و نقش نگین امام حسن علیه السلام الْعِزَّةُ لِلّهِ بود و نقش نگین حضرت امام حسین اِنَّ اللّهَ بالِغُ اَمْرِهِ و حضرت على بن الحسین علیه السلام انگشتر پدر خود را در دست میکردند و حضرت امام محمد باقر نیز انگشتر امام حسین را در دست میکردند و نقش انگشتر حضرت امام جعفر صادق اَللّهُ وَلّیى وَ عِصْمَتى مِنْ خَلْقِهِ بود و نقش انگشتر حضرت امام موسى علیه السلام حَسْبِىَ اللّهُ بود پس جناب امام رضا علیه السلام دست دراز کردند ونمودند انگشتر پدر خود را که در دست داشتند و در حدیث صحیح از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقولستکه نقش نگین حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم محمد رسول اللّه بود ونقش نگین جناب امیرالمؤ منین صلوات اللّه و سلامه علیه اَللّه الْمَلِکُ بود و نقش نگین امام محمد باقر علیه السلام اَلْعِزَةُ للّهِ بود و در حدیث معتبر دیگر منقولست که از آن حضرت پرسیدند که آیا کراهت دارد که کسى در نگین غیر نام خود وپدر خود چیزى نقش کند حضرت علیه السلام فرمود که نقش انگشترى من اَللّهُ خالِقُ کُلُ شَیْئى است و نقش انگشتر پدرم اَلْعِزَةُ لِلّهِ بوده و نقش انگشتر امام زین العابدین علیه السلام اَلْحَمْدُلِلّهِ الْعَلّى بود و نقش ‍ انگشتر امام حسن و امام حسین علیهماالسلام حَسْبىَ اللّهُ بود و نقش انگشتر امیرالمؤ منین علیه السلام اَللّهُ الْمَلکُ بود.

در روایت معتبر دیگر منقولست که نقش نگین حضرت امام جعفر صادق علیه السلام این کلمات بود اَلّلهُمَّ اَنْتَ ثِقَتى فَقِنى شَرَّ خَلْقِکَ.

در حدیث صحیح از حضرت امام رضا منقولستکه نقش نگین حضرت امام جعفر صادق علیه السلام اَنْتَ ثَقِتى فَاْعِصمْنى مِنَ النّاسِ بود و نقش نگین حضرت امام موسى کاظم علیه السلام حَسْبىَ اللّهُ بود و در زیرش شکل گلى و در بالایش ‍ هلالى نقش کرده بودند.

در حدیث صحیح دیگر منقولستکه نقش نگین حضرت امام رضا ماشاءَ اللّهُ لا قُوَّةِ اِلاّ بِاللّهِ ودر حدیث معتبر دیگر از حضرت امام رضا علیه السلام منقولست که نقش نگین حضرت امام زین العابدین علیه السلام ابن بود خَزىّ وَشَقىٌ قاتِلُ الْحُسَینِ بْنِ عَلّىٍ.

عبداللّه بن سنان میگوید که حضرت صادق انگشتر حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله وسلّم را بمن نمود نگین سیاهى داشت و در دو سطر نوشته بود مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ.

در حدیث معتبر منقولستکه حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم نهى فرمود از آنکه صورت چیزى از حیوانات بر آن انگشتر نقش کنند و ازحضرت صادق علیه السلام منقولستکه عقل مردانرا در سه چیز امتحان میتوان کرد در درازى ریشش و نقش انگشترش و کنیتش .

در حدیث دیگر فرمود که هر که نقش کند بر انگشترش مَاشاءَاللّهُ لاقُوَةَ اِلاّ بِاللّهِ اسْتَغْفِرُاللّهِ ایمن شود از فقر شدید و از جناب امام رضا علیه السلام منقولست که نقش نگین حضرت امام محمد باقر چنین بود ظَنّى بِاللّهِ حَسَنٌ و بِالْنَّبّى الْمُوْتَمَنْ وَ بِالْوَصّىِ دى الْمَنَنِ وَبِالْحُسَیْنِ وَالْحَسَنِ در روایت دیگر از حضرت امام محمد باقر علیه السلام مرویستکه انگشتر جناب امیرالمؤ منین صلوات اللّه علیه از نقره بود نقشش نِعْمَ الْقادِرُ اللّهُ بود و در بعضى روایات وارد است که نقش نگین امیرالمؤ منین علیه السلام اَلْمُلْکُ لِلّهِ بود.

در روایت دیگر انگشترى داشتند از حدید صینى سفید صاف این کلمات در آن نقش فرموده بودند در هفت سطر و در جنگها و در شدتها در دست میکردند کلمات اینست اَعْدَدْتُ لِکُلِ هَوْلٍ لااِلهَ اِلاّ اللّهُ وَلِکُلِّ کَرْبٍ لاحَوْلَ وَلاقُوَّةَ اِلاَ بِاللّهِ وَلِکُلِّ مُصیبَةٍ نازِلَةٍ حَسْبِىَ اللّهُ وَلِکُلِّ ذَبْبٍ کبیرَةٍ اَسْتَغْفِرُاللّهِ وَلِکُلِّ هَمَ وَ غَمّ قادِحٍ ماشاءَ اللّهِ وَلِکُلِّ نِعْمَةٍ مُتِجَّدِدَةٍ الْحَمْدُلِلّهِ ما بِعَلی بْنِ ابیطالِبٍ مِنْ نَعَمِ اللّهِ فَمِنَ اللّهِ و از اسمعیل بن موسى منقولست که انگشتر حضرت امام جعفر علیه السلام تمامش از نقره بود و برآن نقش بود یاثِقَنى قِنى شَرَّجَمیعَ خَلْقِکَ واز حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقولستکه هر که در انگشتر خود آیه از قرآن نقش کند آمرزیده شود ابن طاوس ‍ علیه الرحمه بروایت قاسم بن العلا نقلکرده است از صافى خادم حضرت امام على نقى علیه السلام که رخصت طلبیدم از آن حضرت که بزیارت جدش امام رضا علیه السلام بروم فرمود که با خود انگشترى داشته باشى که نگینش عقیق زرد باشد و نقش نگین ماشاءَ اللّهُ لاقُوَّةِ اِلاّ اَسْتَغْفِرُ اللّه باشد و بر روى دیگر نگین محمد وعلى نقش کرده باشند چون این انگشتر را با خود دارى امان یابى از شر دزدان و راه زنان و براى سلامتى تو تمام تر است و دین ترا حفظ کننده تر است . خادم گفت بیرون آمدم و انگشتریکه حضرت فرمود بهم رسانیدم و برگشتم که وداع کنم چون وداع کردم و دور شدم فرمود که مرا برگردانند چون برگشتم گفت اى صافى گفتم لبیک اى آقاى من فرمود باید که انگشتر فیروزه هم با خود داشته باشى بدرستیکه درمیان طوس و نیشابور شیرى بر خواهد خورد بتو وقافله را منع خواهد کرد از رفتن تو پیش برو و این انگشتر را بشیر بنما و بگو مولاى من میگوید که دور شو از راه و باید که بر یکطرف نگین فیروزه اَللّهُ الْمَلِکُ نقش کنى و برطرف دیگر اَلمُلْکُ لِلّهِ الْواحِدِ الْقَهارِ زیرا که نقش انگشتر جناب امیرالمؤ منین علیه السلام اَللّهُ الْمَلِکُ بود چون خلافت آنجناب برگشت اَلْمُلْکُ لِلّهِ الواحِدِ الْقَهارِ نقش کرد و نگینش فیروزه بود و چنین نگینى امان مى بخشد از حیوانات درنده و باعث ظفر و غلبه میشود در جنگها خادم گفت که رفتم بسفر و بخدا سوگند که در همان مکان که حضرت فرموده بود شیر بر سر راه آمد و آنچه فرموده بود بعمل آوردم و شیر بر گشت . چون از زیارت بر گشتم آنچه گذشته بود بخدمت آنجناب عرضکردم فرمود یک چیز ماند که نقل نکردى اگر خواهى من نقل کنم گفتم اى آقاى من شاید فراموش کرده باشم فرمود که شبى در طوس نزدیآ روضه امام رضا علیه السلام خوابیده بودى گروهى از جنیان بزیارت قبر میرفتند آن نگین را در دست تو دیدند و نقش آنرا خواندند پس آنرا از دست تو بدر آوردند و بردند بنزد بیماریکه داشتند و آن انگشتر را در آب شستند و آبرا به بیمار خود خوارانیدند و بیمارشان صحت یافت پس انگشتر را برگردانیدند و تو در دست راست کرده بودى ایشان در دست چپ تو کردند چون بیدار شدى بسیار تعجب کردى و سببش را ندانستى و بر بالین خود یاقوتى یافتى و آنرا برداشتى والحال همراه تو است ببر بازار و آنرا بهشتاد اشرفى خواهى فروخت و این یاقوت هدیه آن جنیان است که براى تو آورده بودند. خادم گفت که یاقوت را بردم ببازار و هشتاد اشرفى فروختم . وایضا سیدبن طاوس روایت کرده است که شخصى آمد بخدمت جناب امام جعفر صادق علیه السلام و گفت من میترسم از حاکم شهر جزیره و میترسم که دشمنان من او را با من بخشم آورند و ایمن نیستم از آنکه مرا بکشند آنجناب فرمود که انگشترى بساز که نگین آن حدید صینى باشد وبر روى نگین سه سطر نقش کن در سطر اول اَعُوذُ بِجَلالِ اللّهِ و در سطر دویم اَعُوذُ بِکَلِماتِ اللّهِ و در سطر سوم اَعُوذُ بِرَسوُلِ اللّهِ و در زیر نگین دو سطر نقش کن سطر اول امَنْتُ بِاللّهِ و کتبه و سطر دویم اِنّى واثِقٌ بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ و در سطر سیم زیر نگین نقش کن اَشْهَدُاَنْ لا اِلاّ اللّهُ مُخْلِصا و در دست کن آن انگشتر را در هر حاجتى که بر تو دشوار شود و ترسهایت بایمنى مبدل میشود و زنیکه زائیدن بر او دشوار شود بر او بندید که بمشیت خدا بزودى وضع حمل او میشود وهم چنین دفع میکند اثر چشم بد را و حذر کن که نجاستى و چربى بآن نگین نرسد و با خود بحمام و بیت الخلا مبر و خوب محافظت نما آنرا که از اسرار خدا است و شما شیعیان از دشمنان خود مى ترسید برجان خود که باید که این انگشتر را داشته باشید و از دشمنان پنهان دارید و تعلیم مکنید مگر بکسیکه اعتماد براو داشته باشید راوى حدیث گفت که من تجریه کردم و اثرش را یافتم .

از حضرت امام محمد باقر علیه السلام روایتکرده است که هر که صبح کند در دستش انگشتر عقیق باشد که در انگشت دست راست کرده باشد پیش از آنکه نظرش بر کسى بیفتد نگین آنرا بجانب کف دست بگرداند و بآن نظر کند و سوره انا انزلناه فى لیلة القدر را تا آخر بخواند پس بگوید:امَنْتُ بِاللّهِ وَحْدَهُ لاشَریکَ لَهُ وَ کَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَالطّاغُوتِ وَ آمَنْتُ بِسِرِّ آل مُحَمَّدٍ وَ عَلانِیَتِهِمْ وَ ظاهِرِهِمْ وَ باطِنِهِمْ وَ اوَّلِهِمْ وَ آخِرِ هِمْ چون چنین کند خداوند عالمیان او را نگاهدارد آنروز از شر آنچه از آسمان نازل مى شود و آنجه از زمین بیرون میآید و در حرز و حمایت خدا باشد تا شام و در حدیث دیگر منقولستکه هر که انگشترى از عقیق بسازد و در نگین آن نقش کند مُحَمَّدٍ وَعَلِىٌ وَلِىُ اللّهِ خدا او را مرگ بد نگاهدارد و نمیرد مگر بر دین حق .

 

/م.س215