حجت الاسلام علوی: خدا عرش را از ذره ای نور، محمد مصطفی(ص) آفریده است+ گزارش تصویری؛
وارث: جلسه جامعه مداحان تهران با سخنرانی حجت الاسلام علوی و مداحی حاج غلامرضا سازگار و حاج سید حسن احمدی و دیگر ذاکرین آل الله برگزار شد.
در ادامۀ خبر متن سخنرانی حجت الاسلام علوی را می خوانید:
سخن به آیۀ «اللَّهُ نُورُ السَّمَوَتِ وَالْأَرْضِ»1 رسید.
شاید یکی از علل و فلسفه های این که وقتی در برابر ایزد سبحان دست به عبادت و بندگی خدا بالا می آوریم، باید به زبان عربی سخن برانیم و ادات نماز را به این گویش بخوانیم؛ این است که ما در عربی الفاظی داریم که هیچ نظیر و مانندی در هیچ گویش و گفتمانی از گفتمان بشر ندارد. مثلاً کلمۀ جلالۀ الله.
از ابتدای نماز که الله اکبر بر زبان می رانیم تا پایان نماز و سه الله اکبر پایانی، که البته این سه الله اکبر پایانی جزء نماز نیست و از تعقیبات مستحب موکد است، یک نمازگذار چند بار کلمۀ الله را به کار می برد؟
یک متخصص قلب در آلمان بعد از تحقیقات فراوانی به این نتیجه رسیده بود که یکی از اموری که می تواند ضربان قلب را تنظیم نماید و اگر کسی نوسان و نارسایی قلب داشته باشد، آن را درمان کند، گفتن کلمۀ الله به تعداد 100مرتبه در شبانه روز است.
در آیۀ الله نورالسماوات والارض، واژه الله مبتدا و نور خبر است.
نور چیست؟
بزرگان و ارباب ادب، نور را حقیقتی خوانده اند که «ساحر لنفسه» است. حقیقتی که نه تنها به خودی خود، قابل رویت است، بلکه در پناه فوتون های نوری که در فضا منتشر می شود،به ما قدرت دید یکدیگر و محیط ماورای خود را می دهد. یعنی اگر کسانی که در این مجلس حضور دارند نورانیت را از این فضا بگیرند و فوتون های نوری که در این فضا منتشر است را تبدیل به خاموشی کنند ما قدرت دید یکدیگر را نخواهیم داشت. این نوری که نه تنها به خودی خود قابل رویت است، محیط وراء خودش را قابل رویت می کند، مخلوقی از مخلوقات ذات اقدس اله است. سوالی که اینجا مطرح می شود این است که آیا خدا خودش را تشبیه به مخلوقش کرد؟ درجواب می گوییم ما در متن کلمات اهل بیت علیهم السلام یکی ازمولفه هایی که دارا هستیم، ادعیه است. دعای ابوحمزه، عرفه، افتتاح، جوشن کبیر، کمیل و ... ما ادعیه را از زبان مقدس آل الله دارا هستیم. انشاء ادعیه بر اساس تعریف معرفت عبد نسبت به ساحت حضرت معبود است. ما باید این ادعیه را بخوانیم تا بتوانیم ذات اقدس معبود و آفریدگار این جهان هستی را بشناسیم. چون یکی از اصلی ترین مشکلاتی که حتی در همین هزاره سوم، و عهد مدرنیته گریبان بشر را گرفته است، نبود معرفت به خداوند متعال است. ائمه علیهم السلام ادعیه را انشاء کرده اند تا ما بتوانیم ذات اقدس اله را بشناسیم.
در دل این ادعیه ما یک دعای جوشن کبیر، در صد بند و مشتمل بر هزار نام از نام های خداوند متعال داریم.
تعریف نور آن بود که کسی این انکار را نکند که خداوند خودش را تشبیه به مخلوقش کرد. در بند چهل و هفتم این دعا می خوانیم: «یَا نُورَ النُّورِ یَا مُنَوِّرَ النُّورِ یَا خَالِقَ النُّورِ یَا مُدَبِّرَ النُّورِ یَا مُقَدِّرَ النُّورِ یَا نُورَ کُلِّ نُورٍ یَا نُورا قَبْلَ کُلِّ نُورٍ یَا نُورا بَعْدَ کُلِّ نُورٍ یَا نُورا فَوْقَ کُلِّ نُورٍ یَا نُورا لَیْسَ کَمِثْلِهِ نُورٌ.» می رسد به جایی که: «لیس کمثله نور». نور دهندۀ به نور تویی. نورِ نور تویی. کل نور تویی. آفریدگار نور تویی. تدبیرکنندۀ نور تویی. ای خدایی که خود را در آیات بیناتش نور خواندی.
هیچ نوری در نظام عالم همچون حقیقتِ «الله نور» نیست. بشر هر چیزی را که با عنوان «الله نور» در مخیلۀ خودش بیاورد، بت ذهن و مخیلۀ خود اوست.
خدا اعلی تر از آن است که در عقل عاقلی یا وصف واصفی تجلی بنماید.
خدا بالاتر از همۀ اینهاست که محیطی بتواند به حقیقت بالای آن محیط راه پیدا کند.
الله نورالسماوات و الارض، یعنی چه؟
مرحوم مجلسی2 در جلد چهارم بحارالانوار بابی را به این آیه اختصاص داده و در آن باب احادیث را گردآوری کرده و روایت امام رضا علیه السلام را نقل کرده است. حضرت می فرماید: مردم بدانید کار و اثر نور هدایتگری است. پس شما باید نورِ در آیۀ مبارکه را به هدایت الهی تعبیر کنید. بخوانید الله نور السماوات و الارض، یعنی الله هادٍ لاهل السماوات و هادٍ لاهل الارض. خدا هدایت کنندۀ اهل آسمانها و اهل زمین است.
مجموعۀ اهل آسمانها و اهل زمین که حق آنها را هدایت می کند، قابل مقایسه و قابل سنجش با حضرت انسان نیستند. انسانی که پروردگار عالم وقتی آفرینشش را بیان می کند، او را زینت یافتۀ به روح خود معرفی می کند و مقام کمالش را تا رتبۀ «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ»3 می خواند.
در علل الشرایع مرحوم صدوق4 روایت آمده است، وقتی راوی به حضرت علی عرضه داشت یا ابوالحسن خدا هر موجود و جنبنده ای روی زمین را یک چهره ای داده است. اما همه آنها عین هم نیستند، حضرت علی علیه السلام فرمودند: خداوند به انسان چهره نبخشید، مگر از وجه خودش.
در این که خداوند نور آسمان ها و زمین است و این که انسان اشرف مخلوقات است، بحثی نداریم، اما این خدایی که هدایت کنندۀ اهل آسمان ها و زمین است، وقتی این موجود اشرف را هدایت کرد، به چه کیفیتی هدایت کرد؟
مرحوم کلینی4 در جلد چهارم اصول کافی این روایت را نقل کرده است، وقتی از وجود مبارک موسی بن جعفر علیه السلام این سوال پرسیده شد، حضرت فرمود: «خدا انسان را هدایت کرد به برکت حجتش. حجتی که بر دو نوع است. باطنی و ظاهری. حجت باطنی، که عقل است و نام دیگرش، پیامبر درونی است. خداوند حجت ظاهری را گاهی در غالب نبی و گاهی رسول و گاهی امام فرستاد.»6
البته مقام و منصب امامت اعلی تر از مقام و منصب رسالت است.
از امام صادق علیه السلام پرسیدند: چرا خداوند در آیه آسمان ها را جمع می بندد و بعد از آسمان ها می گوید زمین؟
حضرت فرمودند: چون چیدمان این آسمان ها بر این است که زمین در شکم آسمان اول است، آسمان اول در شکم آسمان دوم. آسمان دوم در شکم آسمان سوم و ... تا رسید به آسمان هفتم. گفتند آقا این دیگر آخرش است؟ حضرت فرمود: خداوند هفتاد هزار آسمان مثل آسمان هفتم ایجاد کرده است. گفت اینها در کجا هستند؟ فرمود: در دل کرسی. گفت چقدر جا گرفته است؟ فرمود: هرچه زمین است در شکم آسمان اول، هفتاد هزار آسمان چون آسمان هفتم در دل کرسی است. گفت: کرسی کجاست؟ حضرت فرمود: در دل عرش پروردگار عالم. گفت: کرسی در دل عرش چقدر جا گرفته است؟ حضرت فرمود: هرچه زمین است در شکم آسمان اول، کرسی همین است در دل عرش پروردگار عالم. گفت: خداوند عرش را از چه آفریده است؟ حضرت فرمود: خدا عرش را از ذره ای نور جدم، محمد مصطفی صلی الله علیه و آله آفریده است.
/1102101306
پی نوشت:
1. سوره نور آیه 35
2. مرحوم محمدباقر مجلسی معروف بهعلامه مجلسی و مجلسی ثانی فقیهشیعه در دوران شاه سلیمان و شاه سلطان حسین صفویه بود. معروفترین اثر او بحارالانوار است که مجموعهٔ بزرگی از احادیث را گردآورده است.
3. ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازیمعروف به «کلینی رازی» (متوفا: ۳۲۸ق.) ، صاحب کتابکافیاز محدثان بزرگشیعهاست. بنا بر شواهد، او پس ازشهادت امام عسکری (ع) و در زمانامام مهدی) ع) به دنیا آمده و با برخی محدثان که بدون واسطه از امام عسکری(ع) یاامام هادی)ع) حدیث شنیدهاند، ملاقات کرده است.
4. سوره اسراء آیه 70
5. ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمیمعروف بهشیخ صدوقو اِبنِ بابُوَیْه از علمایشیعهدر قرن 4 از بزرگان علم حدیث است. پدرشیخ صدوقعلی بن حسین بن موسی بن بابویه، از فقهای بزرگ شیعه و در زمانحسن عسگری و حجت بن حسن (مهدی)میزیسته و مورد احترام آن امامان بودهاست. هر دو پدر و پسر معروف به ابن بابویه و صدوقین هستند.
6. مجمع البیان شیخ طبرسی