نگاهی به حرکت های خورشید و مراحل آفرینش انسان

کد خبر: 48728
يكى از ابعاد اعجاز قرآن، بعد علمى آن است. مقصود از علم در اينجا علوم تجربى، اعم از علوم طبيعى، مانند فيزيك، شيمى، زيست‌شناسى، و علوم انسانى، مانند جامعه‌شناسى است; يعنى علومى كه براساس روش مشاهده و تجربه حسّى پايه‌گذارى شده و در برابر علوم عقلى، نقلى و شهودى است.
وارث : مبحث اعجاز علمى قرآن از جهتى زير مجموعه بحث اعجاز قرآن و از منظر ديگر زير مجموعه تفسير علمى آن است، ازاين‌رو با مبانى اتخاذ شده در تفسير علمى قرآن ارتباطى وثيق دارد و در مبحث تفسير علمى، روشن مى‌گردد كه ظواهر قرآن همه علوم بشرى را برنمى‌تابد تا از آن قابل استخراج باشد ، دراین نوشتار به بررسی وحيانى‌بودن قرآن ازراه كشف دقايق علمى ناشناخته در عصر نزول و پس از آن می پردازیم.

مراد از اعجاز علمى قرآن وجود آياتى در آن است كه نوعى رازگويى علمى است; يعنى مطلبى علمى را كه قبل از نزول آيه، كسى از آن اطلاع نداشته، بيان مى‌كند و ممكن است مدتها بعد از نزول، ازسوى دانشمندان علوم تجربى كشف‌شود; اين مطلب علمى به‌گونه‌اى است كه با وسايل عادىِ بشر عصر نزول، قابل فهم و بيان نبوده‌است.


مبحث اعجاز علمى قرآن از جهتى زير مجموعه بحث اعجاز قرآن و از منظر ديگر زير مجموعه تفسير علمى آن است، ازاين‌رو با مبانى اتخاذ شده در تفسير علمى قرآن ارتباطى وثيق دارد و در آنجا روشن مى‌شود كه هدف اصلى قرآن، هدايت انسان به سوى خداست و اشارات علمى آن از اهداف فرعى است كه در راه خداشناسى و معادشناسى از آنها استفاده مى‌شود (مثلا نك: آيات 2‌ـ‌4 رعد/13; 190 آل‌عمران/3; 5‌ـ‌8 طارق/ 86; 54 حجّ/22) و موجب تحريك حسّ كنجكاوى بشر و توجه او به دانش و رشد علوم در بين مسلمانان شده‌است.


 در مبحث تفسير علمى، روشن مى‌گردد ظواهر قرآن همه علوم بشرى را برنمى‌تابد تا از آن قابل استخراج باشد. از طرفى تحميل نظريه‌هاى علمى نيز بر قرآن جايز نيست، بلكه نوعى تفسير به رأى و حرام است، بنابراين، فقط مى‌توانيم از شيوه استخدام علوم در فهم و تفسير بهتر آيات قرآن استفاده كنيم. اين مطلب در برخى موارد، اعجاز علمى قرآن را نيز ثابت مى‌كند.


همچنین در این مبحث ،باز بيان مى‌شود كه مفسر نمى‌تواند قرآن را بر هر نظريه علمى تطبيق كند و قرآن را تابع علوم متغير سازد، بلكه در تفسير و اعجاز علمى از علوم قطعى تجربى، يعنى گزاره‌هاى علمى كه به حد بداهت حسّى رسيده باشد، مانند نيروى جاذبه، يا به وسيله دليل عقلى‌پشتيبانى گردد، استفاده مى‌شود.[1]


تفسير علمى قرآن، هرچند از قرن چهارم و پنجم هجرى قمرى در آثار مكتوب بوعلى سينا ديده مى‌شود[2] و با فراز و نشيبهايى تا قرن حاضر ادامه يافته است; امّا بحث اعجاز علمى قرآن كه برگرفته از تفسير علمى است، تنها در قرن حاضر مورد توجه مسلمانان و غير مسلمانان قرار گرفته است.


برخى از كتابهاى تأليف شده در اين باره عبارت است از: معجزات القرآن فى وصف الكائنات و‌الاعجاز و‌الطب الحديث عبدالعزيز اسماعيل، اعجاز قرآن از نظر علوم امروزى يداللّه نيازمند شيرازى، اولين دانشگاه و آخرين پيامبر سيد رضا پاك نژاد، الاسلام و الهيئه هبة الدين شهرستانى، الاعجاز العلمى فى القرآن الكريم سامى محمدعلى، الاعجاز العلمى فى الاسلام محمّد كامل عبدالصمد، القرآن و العلم الحديث، الاعجاز العددى للقرآن الكريم، اللّه و العلم الحديث، اسرار و عجب و من الآيات العلميه عبدالرزاق نوفل والقرآن و العلم و القرآن والطب احمد محمّد سليمان. در اين ميان برخى تفاسير معاصر نيز به‌صورت گسترده به موارد اعجاز علمى قرآن اشاره كرده‌اند; همچون تفسير نمونه، طنطاوى و‌...‌.


در ميان خاورشناسان، موريس بوكاى در كتاب مقايسه‌اى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم از كسانى است كه رويكردى مثبت به اشارات علمى قرآن داشته و در برخى موارد به صراحت اذعان كرده كه قرآن مطالبى علمى را بيان مى‌كند كه تا قرنها بعد براى انسان ناشناخته بوده است.[3]


پرسش اساسى كه مخالفان اعجاز قرآن مطرح كرده‌اند آن است كه آيا انطباق آيات قرآن بر يافته‌هاى علوم تجربى، اعجاز علمى قرآن را ثابت‌مى‌كند؟ برخى گفته‌اند: در اين ملازمه چند‌اشكال وجود دارد:


1. اين بعد اعجاز قرآن را فقط اهل علم و متخصصان علوم تجربى در مى‌يابند، درحالى‌كه قرآن براى همه افراد معجزه است.


2. تحدّى قرآن درباره هر يك از سوره‌هاى آن است، درحالى‌كه مطالب و اشارات علمى آن در همه سوره‌ها وجود ندارد.


3. بحث اعجاز قرآن با علم تفسير درهم‌آميخته شده است، چون هدف علم تفسير بيان معانى الفاظ و جملات، و هدف اعجاز، دليل‌آوردن بر صدق سخنان پيامبر(صلى الله عليه وآله) است.


4. مطابقت برخى مطالب علمى قرآن با اكتشافات جديد، ثابت مى‌كند كه قرآن را انسانى عادى بيان نكرده، بلكه از طرف خداى داناى به حقايق نازل شده است; ولى اين مطلب اعجاز قرآن را ثابت نمى‌كند، چون تورات و انجيل اصلى هم از طرف خدا نازل شده‌اند; ولى معجزه نبودند. اعجاز قرآن درباره اعجاز بيانى و ادبى آن است كه كسى مثل آن را نمى‌تواند بياورد.[4]


* اعجاز علمى قرآن با انطباق آن به علوم تجربى  


برخى محققان با پذيرش اين نكته كه انطباق قرآن با علوم تجربى اعجاز علمى قرآن را ثابت مى‌كند، به اشكالات  آنان پاسخ داده‌اند كه اشكال نخست به ابعاد ديگر اعجاز قرآن نيز وارد است; براى مثال، اعجاز ادبى قرآن را تنها افراد اديب و متخصص به خوبى ادراك مى‌كنند و مردم عادى و غير عرب متوجه آن نمى‌شوند; ولى دليل بى‌اعتبار بودن اعجاز ادبى يا علمى قرآن نيست.


اشكال دوم را اين گونه پاسخ داده‌اند كه مدعيان اعجاز علمى، آن را براى يكايك سوره‌هاى قرآن ثابت نمى‌دانند، بلكه مى‌گويند: اعجاز قرآن جهات مختلف (ادبى، علمى، قوانين عالى و‌...) دارد و لازم نيست هر سوره آن از همه جهات معجزه باشد، بلكه از يك جهت هم كه معجزه باشد كافى است و تحدّى قرآن صحيح است، بنابراين، اگر اعجاز علمى تنها در برخى سوره ها تحقق يافت زيانى به تحدّى نمى‌زند.


در مورد اشكال سوم گفته‌اند: گاه هدف از تفسير علمى قرآن اثبات نظرات انحرافى، يا تحميل رأى بر قرآن، يا اثبات اين نكته است كه همه علوم در قرآن وجود دارد. اين برداشت، نتيجه سوء فهم و سوء استفاده از تفسير علمى و موجب بدبينى به آن است، و گاه هدف آن روشن كردن معانى و مقاصد آيات، يعنى همان تفسير اصطلاحى است، و گاهى هدف اثبات اعجاز قرآن است. البته بيان اعجاز علمى قرآن در راستاى تفسير و يكى از اهداف فرعى آن است.


اشكال چهارم، چنين پاسخ داده شده كه قرآن در 14 قرن قبل مطالبى علمى را آورده كه دانشمندان علوم تجربى قرنها بعد آن را كشف كرده‌اند. اين كشف دو چيز را نشان مى‌دهد:


1. قرآن، كلام انسانى معمولى نيست، بلكه از ناحيه خداست.


2. انسانهاى عادى در عصر نزول نمى‌توانستند اين مطالب علمى را بيابند، همان طور كه اكنون نيز يك انسان عادى نمى‌تواند كشفيات علوم تجربى چند قرن بعد را بياورد، بنابراين، بين تورات و انجيل با قرآن تفاوت هست، چون قرآن هم كلام خدا و هم معجزه پيامبر(صلى الله عليه وآله)است; امّا تورات و انجيل اصلى فقط كلام خدا بوده و معجزه و دليل صدق موسى و عيسى(عليهما السلام) را چيز ديگرى تشكيل مى‌داده است.[5]


*موارد اعجاز علمى در قرآن:


اعجاز علمى قرآن با دو نظر افراطى و تفريطى مواجه است، درحالى‌كه برخى افراد آن را به كلى منكر شده‌اند بعضى ديگر در آيات فراوانى از قرآن كريم ادعاى اعجاز علمى كرده‌اند كه بخشى از آن قابل قبول، و برخى ديگر مورد نقد است.


 * نيروى جاذبه:


در آياتى از قرآن بيان شده كه خدا آسمانها را بدون ستونهاى ديدنى برافراشته است:«رَفَعَ السَّمـوتِ بِغَيرِ عَمَد تَرَونَها» (رعد/13،2)، «خَلَقَ السَّمـوتِ بِغَيرِ عَمَد تَرَونَها» (لقمان/31،10)


برخى مفسران[6] آيات فوق را اشاره به نيروى‌جاذبه* و نشانه‌اى از اعجاز علمى قرآن دانسته‌اند، زيرا كشف نيروى جاذبه را بعضى به ابوريحان بيرونى (م.‌440‌ق.)[7] و مشهور به نيوتن در قرن هفدهم ميلادى نسبت مى‌دهند[8]، پس اشاره قرآن به ستون*هاى نامرئى بين كرات‌آسمانى نوعى رازگويى علمى و از نمونه‌هاى اعجاز علمى قرآن است; امّا بايد توجه داشت كه جمع بودن واژه «عَمَد»[9] (ستونها) مى‌تواند اشاره به نيروهاى متعددى باشد كه نيروى جاذبه يكى از مصاديق آن است و ساير نيروها هنوز كشف نشده است.


* حركتهاى خورشيد:


قرآن در آيات متعددى به حركتهاى خورشيد* اشاره كرده كه بر‌خلاف تصورات رايجِ در عصر نزول بوده و امروزه آن حركات ثبت شده است.


الف. برخى مفسران از آيه «الشَّمسُ تَجرى لِمُستَقَرّ لَهَـا» (يس/36،38) حركت انتقالى مستقيم خورشيد در درون كهكشان راه شيرى، يعنى حركت طولى خورشيد به سمت معين يا ستاره‌اى دور دست را استفاده كرده‌اند. در اين تفسير «لام» به معناى «الى» و «مستقر» اسم مكان‌است[10] و مفسران و صاحب نظران متعددى آن را از قرآن برداشت كرده‌اند[11] و برخى آن را اعجاز علمى قرآن مى‌دانند.


ب. از همين آيه حركت وضعى خورشيد نيز استفاده شده است; يعنى خورشيد در قرارگاهى معين به دور خود مى‌چرخد. اين برداشت مبتنى بر اين است كه «لام» به معناى «فى» باشد.[12]


ج. درون خورشيد دائماً انفجارهايى هسته‌اى صورت مى‌گيرد تا انرژى، نور و گرما توليد كند; اين انفجارها باعث زير و رو شدن مواد مذاب داخل خورشيد مى‌گردد كه گاهى تا كيلومترها پرتاب مى‌شود.[13] شايد بتوان از تعبير «تجرى» در آيه 38‌يس/ 36 كه به معناى جريان داشتن و متفاوت با «تحرك» است استفاده كرد كه خورشيد نه تنها حركت مى‌كند، بلكه جريان هم دارد; يعنى همچون آب در حال حركت زير و رو مى‌شود. اين برداشت از آيه را كه مورد تأييد كشفيات علمى نيز هست مى‌توان يكى از موارد اعجاز علمى قرآن به‌شمار آورد[14]; ولى بايد توجه داشت كه اشارات قرآن به حركتهاى خورشيد گرچه نوعى رازگويى علمى است; امّا در بخشى كه قبلاً از كتاب مقدس گزارش شد، يعنى حركت انتقالى دَوَرانى خورشيد، اعجاز علمى نيست و تنها در بخشهايى كه بر‌خلاف هيئت بطلميوسى رايج در زمان نزول، بيان شده، (مانند حركت انتقالى مستقيم، حركت‌وضعى، حركت تا زمان معين و حركت درونى خورشيد) اگر به قطعيت برسد، اعجاز علمى قرآن است.[15]


د. نيز از آيه «فى فَلَك يَسبَحون» (يس/36، 40; انبيا/21،3) حركت انتقالى دَوَرانى خورشيد به همراه منظومه شمسى، يعنى حركت دَوَرانى خورشيد در مدار خود كه به دور ستاره‌اى خاص يا به دور مركز كهكشان است يا به همراه كهكشان راه شيرى است كه به دور خود مى‌چرخد استفاده شده است[16]، چون «فَلَك» بر مجراى كرات آسمانى[17] يا مسير دَوَرانى آنها اطلاق مى‌شود.[18] البته اين مطلب قرآن (حركت خورشيد بر مدار) بر خلاف ديدگاه هيئت بَطلَميوسى است كه در عصر نزول در محافل علمى رايج بوده و تا 17 قرن بر فكر بشر سايه افكنده بود. براساس هيئت قديم، افلاك حركت مى‌كنند و ستارگان در فلك ثابت هستند; ولى از آيه استفاده مى‌شود كه خورشيد حركت دَوَرانى دارد و در مدارى شناور است.[19]


هـ‌. از آيه شريفه «كُلٌّ يَجرى لاَِجَل مُسَمًّى» (رعد/13،2) نيز استفاده شده كه حيات خورشيد تا زمان معينى ادامه دارد. اين آيه بر اين نظريه علمى تطبيق داده شده[20] كه خورشيد بر اثر انفجارهاى هسته‌اى و سوخت مواد درونى آن، تا چند ميليارد سال ديگر عمرش به پايان مى‌رسد.[21]


* زوجيّت:


در آيات متعددى از قرآن به زوجيت ميوه‌ها و گياهان و انسانها اشاره شده است (رعد/13،3; شعراء/26، 7; يس/ 36، 36) همين مضمون در آيات 5 حجّ/22; 10 لقمان/31; 7‌ق/50; 53 طه/20 و 189 اعراف/7 نيز يافت مى‌شود. در برخى آيات به زوجيت چيزهايى اشاره شده كه انسان اطلاعى از آنها ندارد (يس/36، 36) و در برخى آيات سخن از زوجيّت همه موجودات است: «ومِن كُلِّ شَىء خَلَقنا زَوجَينِ لَعَلَّكُم تَذَكَّرون» (ذاريات/51،49)


واژه زوج در حيوانات به نر و ماده و در غير حيوانات به هر يك از دو چيزى كه قرينه يكديگر است، گفته مى‌شود و به چيزهاى مقارن، مشابه و متضاد نيز اطلاق مى‌گردد[22]، ازاين‌رو برخى واژه زوج را درباره ذرات درون اتم (الكترون و پروتون) و نيروهاى مثبت و منفى به‌كار برده‌اند.[23] بسيارى از مفسران و صاحب‌نظران با شگفتى، آيات فوق را از اشارات علمى قرآن به مسئله زوجيت گياهان و زوجيّت عام موجودات[24]، و برخى آن را اعجاز علمى قرآن دانسته‌اند[25]، زيرا انسانها از قديم مى‌دانستند كه برخى گياهان همچون نخل، زوج هستند; امّا نظريه زوجيت عمومى را كارل لينه گياه‌شناس معروف سوئدى، در سال 1731 ميلادى ابراز كرد.


بنابراين، مردم عصر نزول از زوجيت همه گياهان اطلاع نداشتند; ولى قرآن نه تنها به اين مطلب، بلكه به زوجيت همه موجودات اشاره كرده كه تا قرن اخير كسى از آن اطلاع نداشت[26] و نوعى رازگويى قرآن است كه حكايت از اعجاز علمى اين كتاب مقدس دارد.


اشارات علمى قرآن در اين موارد هر چند مى‌تواند اعجاز علمى به شمار آيد; امّا تطبيق آيه‌49 ذاريات/ 51 با مواردى همچون الكترونها، پروتونها و كواكب، قطعى نيست و اين موارد حداكثر ممكن است از مصاديق آيه مذكور به‌شمار‌آيد.


* لقاح:


در آيه 22 حجر/ 15 به بادهاى زايا و باردار كننده اشاره شده است: «و‌اَرسَلنَا الرِّيـحَ لَوقِحَ فَاَنزَلنا مِنَ السَّماءِ ماءً» برخى در تفسير آيه گفته‌اند: مقصود بادهايى است كه گرده‌هاى گياهان نر را به گياهان ماده مى‌رسانند و آنها را زايا مى‌كنند[27]، و اين آيه را نمونه‌اى از اعجاز علمى قرآن دانسته‌اند. تفسير ديگر اين است كه آيه اشاره به لقاح ابرها و بارور شدن آنها دارد[28]، زيرا ادامه آيه كه مسئله نزول باران را مطرح كرده، نتيجه لقاح ابرهاست. احمد امين اين آيه را معجزه‌اى جاودانى مى‌داند، زيرا منظور از آن تأثيرى است كه باد در اتحاد الكتريسيته‌مثبت و منفى در دو قطعه ابر و آميزش و لقاح آنها‌دارد.[29]


برخى نيز برآن‌اند كه آيه مى‌تواند اشاره به لقاح ابرها و گياهان، هر دو باشد[30]، چون بخش اول آيه مطلبى كلى را مى‌گويد (زايا بودن بادها) كه اعم از لقاح ابرها و گياهان است; ولى در ادامه، آيه يكى از نتايج اين لقاح را كه همان نزول باران از ابر است، يادآور مى‌شود.[31]


بايد دانست كه اشاره قرآن به لقاح گياهان، اعجاز علمى آن به شمار نمى‌آيد، زيرا در صدر اسلام به‌طور اجمال از تأثير گرده افشانى برخى گياهان (همچون خرما) اطلاع داشتند.


 *مراحل آفرينش انسان:


قرآن كريم در آيات متعددى از مراحل آفرينش انسان* ياد كرده است. از اين آيات استفاده مى‌شود كه زندگى انسان 15‌مرحله دارد:


اين آيات نيز مشتمل بر برخى اشارات علمى است كه برخى پزشكان را به حيرت آورده و آنها را دليل اعجاز علمى، بلكه اعجاز بلاغى قرآن دانسته‌اند.[32]


هرچند بيان هر يك از اين مراحل آفرينش انسان، به تنهايى نمى‌تواند دليل مستقلى بر اعجاز علمى قرآن باشد; ولى با توجه به گواهى دانشمندان بر عدم آگاهى مردم عصر نزول از نظم در اين مراحل، بيان و چينش آن، نوعى رازگويى علمى است كه مى‌تواند اعجاز علمى قرآن به‌شمار‌آيد.[33]


 *هفت آسمان:


برخى با طرح مسئله هفت‌آسمان در قرآن (29 بقره / 2; 44 اسراء / 17; 86 مؤمنون/23...) مدعى شده‌اند كه با توجه به كشفيات جديد علوم كيهان‌شناسى در صحنه كهكشانها، اين گزاره نوعى اعجاز علمى قرآن را در‌بر‌دارد.


امّا با توجه به احتمالات متعددى كه مفسران و صاحبنظران درباره معناى «سَبعَ سَمـوت» مطرح كرده‌اند و ابهاماتى كه هنوز در مورد آسمانها و كهكشانها وجود دارد و نظريه‌هاى متفاوت و بالنده‌اى كه هر روز ارائه مى‌شود[34]، نمى‌توان نظرى قطعى را در اين باره به قرآن نسبت داد و اعجاز علمى آن را ثابت دانست.


 بنابراين، اعجاز علمى را مى‌توان يكى از ابعاد اعجاز قرآن كريم كه در يك قرن اخير به‌طور گسترده مطرح شده و در موارد محدودى قابل قبول است، برشمرد، با اين حال انطباق قرآن با يافته‌هاى جديد علوم تجربى (در مواردى كه قطعى باشد) و رازگوييهاى قرآن در اين موارد با‌توجه به امّى بودن آورنده آن قابل توجه مهم و گوياى وحيانى بودن قرآن كريم است.


* حجت الاسلام محمدعلى رضايى اصفهانى


*منابع:


اسلام و هيئت; الاعجاز الطبى فى القرآن; اعجاز قرآنى از نظر علوم امروزى; اعجاز قرآن; اولين دانشگاه و آخرين پيامبر; باد و باران در قرآن; پرتوى از قرآن; پژوهشى در اعجاز علمى قرآن; پيام قرآن; پيشگويى‌هاى علمى قرآن; تاريخچه زمان; تاريخ علوم; تصوير جهان در فيزيك; تفسير الصافى; التفسير العلمى للقرآن فى الميزان; التفسير الكبير; تفسير منهج الصادقين; تفسير نمونه; تفسير‌نوين; التفسير و المفسرون; التمهيد فى علوم القرآن; تهذيب الاحكام; الجواهر فى تفسير القرآن; خوابگردها; دانش عصر فضا; درآمدى بر تفسير علمى قرآن; راه‌تكامل; رسائل ابن‌سينا; رهبران راستين; زمين و آسمان و ستارگان از نظر قرآن; زنده جاويد و اعجاز جاويدان; طب در قرآن; فيزيك نوين; فى ظلال القرآن; قرآن و آخرين پديده‌هاى علمى; القرآن و العلم; قرآن و علم روز; القرآن ينجلى فى عصر العلم; كتاب مقدس; الكون و الانسان بين العلم و القرآن; مجله اطلاعات علمى; مجمع‌البيان فى تفسير القرآن; مرزهاى اعجاز; مطالب شگفت‌انگيز قرآن; مفردات الفاظ القرآن; معارف قرآن; مقايسه‌اى ميان تورات; انجيل قرآن و علم; الميزان فى تفسير القرآن; نگرشى به علوم طبيعى در قرآن; هفت‌آسمان.


 [1]. در آمدى بر تفسير علمى قرآن، ص‌378‌ـ‌384.


[2]. رسائل ابن‌سينا، ص‌153‌ـ‌173; التفسير و المفسرون، ج‌2، ص‌419‌ـ‌431; درآمدى بر تفسير علمى قرآن، ص‌293‌ـ‌294.


[3]. ر.ك: مقايسه‌اى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم.


[4]. التفسير العلمى للقرآن فى الميزان، ص‌130‌ـ‌138.


[5]. پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، ج‌1، ص‌83‌ـ‌84.


[6]. نمونه، ج‌10، ص‌110‌ـ‌111; ج‌17، ص‌29; پيام قرآن، ج‌8، ص‌146; دانش عصر فضا، ص‌55‌ـ‌61.


[7]. مطالب شگفت‌انگيز قرآن، ص‌41.


[8]. تاريخ علوم، ص‌264‌ـ‌267.


[9]. مفردات، ص‌585، «عمد».


[10]. مطالب شگفت‌انگيز قرآن، ص‌25‌ـ‌26; الميزان، ج‌17، ص‌89; نمونه، ج‌18، ص‌382.


[11]. دانش عصر فضا، ص‌25‌ـ‌36; الجواهر، مج‌9، ج‌17، ص‌144، 167‌ـ‌172; قرآن و آخرين پديده‌هاى علمى، ص‌131.


[12]. القرآن و العلم، ص‌35‌ـ‌36; پيشگوئى‌هاى علمى قرآن، ص‌34.


[13]. فيزيك نوين، ص‌20; مجله اطلاعات علمى، ش‌193.


[14]. پژوهشى در اعجاز علمى، ج‌1، ص‌168.


[15]. همان، ص‌169.


[16]. نمونه، ج‌18، ص‌386‌ـ‌389; دانش عصر فضا، ص‌26‌ـ‌36.


[17]. مفردات ص‌645، «فلك».


[18]. نمونه، ج‌18، ص‌387.


[19]. مقايسه‌اى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، ص‌215‌ـ‌216; دانش عصر فضا، ص‌26; معارف قرآن، ص‌252.


[20]. دانش عصر فضا، ص‌37.


[21]. فيزيك نوين، ص‌20‌ـ‌21.


[22]. مفردات، ص‌384، «زوج»‌; نمونه، ج‌18، ص‌377‌ـ‌378.


[23]. نمونه، ج18، ص378; زنده جاويد و اعجاز جاويدان، ص‌39‌ـ‌43.


[24]. نمونه، ج‌22، ص‌376; اعجاز قرآن، ص‌15; نگرشى به علوم طبيعى در قرآن، ص‌24.


[25]. تفسير نوين، ص‌11.


[26]. تصوير جهان در فيزيك، ص‌94‌ـ‌95.


[27]. منهج الصادقين، ج‌5، ص‌158; رهبران راستين، ص‌288‌ـ‌294; مرزهاى اعجاز، ص‌118.


[28]. مجمع البيان، ج‌6، ص‌513; باد و باران در قرآن، ص‌92، 95; التفسير العلمى للقرآن فى الميزان، ص‌461‌ـ‌463.


[29]. راه تكامل، ج‌1، ص‌75.


[30]. مطالب شگفت‌انگيز قرآن، ص62ـ63; پيشگويى‌هاى علمى قرآن، ص‌91‌ـ‌93; رهبران راستين، ص‌288‌ـ‌294.


[31]. زنده جاويد، ص‌35، 39.


[32]. طب در قرآن، ص‌84.


[33]. مقايسه‌اى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، ص‌276، 280.


 [34]. رسائل ابن‌سينا، ص‌128‌ـ‌129، هفت آسمان،ص‌8; التفسير الكبير،ج‌2، ص‌156; زمين و آسمان و ستارگان ازنظرقرآن،ص229.


/1102101305