گل و گلدون (23) / چینی بند زده شده ام!
![گل و گلدون 23/ این بار، از تو، خودت را می خواهم! گل و گلدون 23/ این بار، از تو، خودت را می خواهم!](/files/fa/news/1395/4/8/270326_995.png)
به نام خدا
تو را با «یا مُجیبَ الدَّعَواتِ» می خوانم و این بار، از تو، خودت را می خواهم.
تو را با «یا غافِرَ الْخَطیئاَّتِ» می خوانم و این بار، می خواهم که بزرگی کنی و... بگذری!
تو را با «یا قابِلَ التَّوْباتِ» می خوانم و از تو درخواست می کنم توبه ام را در این «بالحسین»ها... بپذیری!
تو را با «یَا غَافِرَ الْخَطَایَا» می خوانم و فکر می کنم مگر می شود غضب تو بر مهربانی ات پیشی بگیرد؟!
تو را با «یَا مُنْتَهَی الرَّجَایَا» می خوانم و امید ناامید شده ام را فقط از تو می خواهم!
تو را با «یَا رَازِقَ الْبَرَایَا» می خوانم و خیالم از جیب خالی ام راحت می شود.
تو را با «یَا صَانِعَ کُلِّ مَصْنُوعٍ» می خوانم و می دانم که روزگار بر وفق مرادم می شود! برای همه بساز!
تو را با «یَا عَلامَ الْغُیُوبِ» می خوانم و می گویم: خودت که از حال و قالم خبر داری! فال مرا خوب رقم بزن!
تو را با «یَا ذَا الرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ» می خوانم و مگر می شود چشم از من که نامه ام سیاه است، برداری؟!
تو را با «یَا ذَا الْأَمْنِ وَ الْأَمَانِ» می خوانم و تو را شکر می کنم بابت امنیت و آسایش این روزهایم!
تو را با «یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ» می خوانم و زبان به کام می گیرم. گاهی... نگاهی!
تو را با «یَا طَبِیبَ الْقُلُوبِ» می خوانم و دل شکسته ام را به تو نشان می دهم! بیا و این چینی بند زده را درست کن!
تو را با «یَا مُنَفِّسَ الْغُمُومِ» می خوانم و با خودم فکر می کنم: اگر نبخشی... بیچاره می شوم! رحم کن!
تو را با «یا فاطمه الزهرا» می خوانم! مگر نه این که مفهوم و معنای قدر است؟! تو را به این نام می خوانم و خودم را به این ام به تو معرفی می کنم! خودم را به چادر او وصله می زنم! من «فاطمه» را دوست دارم... بیا و سر قولت بمان. مگر نگفتی دوستان فاطمه را می بخشی؟!...