نگاهي به تاريخچه زيارت بارگاه ائمهاطهار(ع) با پاي پياده
***
زيارت خانه خدا و مراقد ائمه اطهار(ع)، از امور مهم معنوي شمرده شده و روايات بسياري درباره آن وارد شده است. پاداشهاي اخروي مختلفي براي زيارت بيان شده و در روايت آمده است كه اهل بيت(ع) به زيارت زوار رفته و هول و هراس قيامت را از آنها دور كرده[1] و ايشان را مورد شفاعت خود قرار ميدهند[۲]. زيارت امام حسين(ع) نيز مورد سفارش فراواني قرار گرفته و روايات و پاداشهاي زیادی براي آن وارد شده است. زائر آن حضرت (ع) از آتش دوزخ در امان است[۳] و زيارت ايشان، برابر با هزار حج و هزار عمره و آزاد كردن هزار بنده است، اجر هزار شهيد از شهداى بدر و هزار روزهدار و هزار صدقه مقبوله به زائر امام حسين(ع) عطا شده[۴] و آمرزش گناهان گذشته و آينده، كمترين ثوابي است كه به او كرامت ميشود.[۵[
براي زيارت، علاوه بر پاداشهاي اخروي، فوائد و ثمرات مختلفي از جمله تزكيه نفس و خداشناسي، بيداري دلها و ياد آخرت بيان شده و زيارت، بيانگر اعلام وفاداري[۶] و ابراز ادب و ارادت به مراد است. شاخصترين ثمره زيارت را ميتوان تعظيم و بزرگداشت جايگاه خداوند و ائمه اطهار(ع) دانست و اين نكوداشت زماني كه با پاي پياده صورت گيرد، علاوه بر تعظيم فراواني كه در اين حركت وجود دارد، سبب ايجاد ارتباط معنوي عميقي شده و جلوهاي عاشقانه از بندگي را به رخ ميكشد. به فرموده مرحوم دربندي: زائر پياده، خود را در برابر سلطان اقليم جوانمردي و خورشيد سپهر عصمت و شهادت، كوچك ميشمارد.[7]
سابقه دیرینه زیارت با پای پیاده
زيارت با پاي پياده، بزرگداشتي است كه از گذشته بوده و اختصاص به زمان خاصي ندارد، همان گونه كه نقل شده، حضرت آدم هزار بار به زيارت خانه خدا رفت، در حالي كه اين مسير را به وسيله قدمهايش پيمود[۸] و اين شيوه، اختصاص به دين و فرهنگ خاصي هم ندارد[۹]، همان گونه كه قيصر، پادشاه روم با خدا پيمان بسته بود كه هر گاه در نبرد با امپراتوري ايران پيروز شود، به شكرانه اين پيروزى بزرگ، از مقر حكومت خود (قسطنطنيه)، پياده به زيارت بيتالمقدس برود و پس از پيروزى، به نذر خود عمل كرده و پاى پياده رهسپار بيتالمقدس شد.[10]
در دين مبين اسلام نيز زيارت با پاي پياده، سنتي حسنه شمرده شده و سفارش بسياري بر آن شده است. امام صادق(ع)، محبوبترين وسيله تقرب بنده به خداوند را زيارت خانه او با پاي پياده دانسته و ميفرمايند: يك حج با پاي پياده، برابر با هفتاد حج است[۱۱]. تشرف با پاي پياده به بارگاه ائمه اطهار(ع) نيز مورد تأكيد بسياري قرار گرفته و امام صادق(ع) ميفرمايند: هر كه پياده به زيارت امير مؤمنان(ع) رود، به هر گامى ثواب يك حجّ و يك عمره براى او نوشته ميشود و اگر پياده برگردد، به هر گامى، براى او ثواب دو حجّ و دو عمره مينويسند[۱۲]. زيارت امام حسين(ع) نيز با پاي پياده مورد سفارش بسياري قرار گرفته و امام صادق(ع) ميفرمايند: هر كه پياده به زيارت او رود، هر گامى كه بردارد و بگذارد، ثواب آزاد كردن بندهاى از اولاد اسماعيل را دارد و در روايت ديگري نيز ميفرمايند: هر كه پياده به زيارت قبر امام حسين(ع) رود، خداوند متعال به عدد هر گام براي او هزار حسنه نوشته و هزار گناه را از او محو مىكند[۱۳]. و روايات در اين باب، بسيارند.
اهل بيت(ع) نيز به اين سنت نيكو اقدام كردهاند و نقل شده است كه امام حسن(ع) بيست و پنج مرتبه از مدينه با پاي پياده به زيارت خانه خدا رفتند.[[۱۴ امام حسن (ع) در مسير زيارت خانه خدا، از مركب پياده شده و مسافت بين مدينه تا مكه را با پاي پياده طي نموده و تمام كاروان نيز به تأسي از ايشان از مركب پياده شدند؛ بگونهاي كه ديگر سوارهاي در كاروان وجود نداشت[۱۵]. و در روايت ديگري نيز بيان شده است كه امام حسين(ع) در راه زیارت خانه خدا راه را پياده ميپيمود، در حالي كه محملها و جهازها در كنار ايشان حركت ميكردند[16].
از نقلهاي تاريخي اينگونه به دست ميآيد كه تشرف به بارگاه ائمه اطهار(ع) با پاي پياده، از زمان حضور ائمه رايج بوده[17] و در نقاط مختلف سرزمين اسلامي صورت گرفته است[18]؛ ولي در قرنهاي گوناگون اسلامي و به مقتضاي حكومتهاي مختلف، مشكلات بسياري به خود ديده و همان گونه كه زيارت ائمه اطهار(ع) در زمانها و مكانهاي مختلف دچار سختيهاي فراوان بوده، اين سنت نيز داراي فراز و نشيب بوده است.
حاكمان حكومتهاي شيعي مانند حكومت آلبويه و حكومت صفويه، به اين سنت حسنه اقدام كرده و سعي در تبليغ آن بين شيعيان داشتهاند. بنا به نوشته ابن جوزي، جلال الدوله، يكي از نوادگان عضدالدوله[19]، در سال ۴۳۱ ه. ق با فرزندان و جمعي از ياران خود براي زيارت، رهسپار نجف شده و از خندق شهر كوفه تا مشهد اميرالمؤمنين(ع) در نجف را كه يك فرسنگ فاصله بود، پياده و با پاي برهنه پيمود[20]. در زمان حكومت صفويه نيز اهتمام بسياري بر زيارت با پاي پياده صورت گرفته است. شاه عباس صفوي و علماي بزرگ عصر ايشان همچون مرحوم شيخ بهايي، براي رواج فرهنگ زيارت در بين مردم، در سال ۱۰۰۹ ه. ق از اصفهان عزم مشهد كرده و با پاي پياده به زيارت امام عليبن موسيالرضا(ع) رفت [21]. نقلهاي ديگر تاريخي نيز شهادت بر اين مطلب ميدهد[22].
نگاهي به تاريخچه زيارت بارگاه ائمهاطهار(ع) با پاي پياده
علما و بزرگان نيز به تأسي از ائمه اطهار(ع)، اهتمام زيادي به اين سنت حسنه داشتهاند و نقل شده كه زيارت كربلا با پاي پياده، تا زمان مرحوم شيخ انصاري مرسوم بوده[23] و حتي نقل شده است كه ايشان طبق نذري كه داشته، با پاي پياده به زيارت امام عليبن موسيالرضا(ع) رفتهاند[24] و مرحوم آخوند خراساني نيز به همراه اصحابشان با پاي پياده به زيارت كربلا مشرف ميشدند[25]. ميرزا حسين نوري اهتمام بسياري به اين امر مهم داشته و هر سال در روز عيد قربان به همراه جمعي از زائرين امام حسين(ع) به پيادهروي از نجف تا كربلا اقدام ميكردند و اين سفر، سه روز به طول ميانجاميد[26].
تشرف به كربلا با پاي پياده، تا زمان محدث نوري بين طلاب و فضلاي حوزه نجف رسم بود، ولي با وارد شدن اولين نوع از اتومبيلها به منطقه، سفرهاي كارواني تعطيل شده و به دنبال آن، زيارت با پاي پياده نيز بسيار كمرنگ و به فراموشي سپرده شد. ولي پس از مدتي و با مطرح شدن آيت الله العظمي سيد محمود شاهرودي به عنوان يكي از اساتيد و مدرسان با نفوذ معنوي حوزه نجف، به علت التزام و اصرار ايشان در پياده رفتن به كربلا، مجددا مسئله پيادهروی به كربلا به عنوان يك سفر مقدس رايج شد و با توجه به اينكه در اين سفر، بعضي از ايرانيان نيز گاهي اوقات، ايشان را همراهي ميكردند، رفته رفته مردم عراق به اين مسئله توجه نموده و اين گونه سفرهاي مقدس رواج يافت[27].
ايشان حدود ۲۶۰ مرتبه[28]، مسير كربلا را با پاي پياده پيموده و در اين سفر معنوي، جمعي از اطرافيان و شاگردان، ايشان را همراهي ميكردند. اين امر سبب شد تا پيادهروي كربلا بين طلاب و حوزويان رواج بسياري پيدا كند و نقل شده است كه مرحوم علامه اميني در زيارتهايي كه به كربلاي معلي داشتهاند، براى كسب پاداش بيشتر، بارها مسير بين نجف تا كربلا را با پاي پياده پيمودهاند [29]. اين امر، چنان بين روحانيون ساكن در نجف اشرف رواج پيدا كرده بود كه غالب طلاب بارها مسير اين شهر تا بارگاه امام حسين(ع) را پياده پيموده و حتي در غير زمان اربعين و عرفه [30] نيز گروههايي از طلاب، پياده به سمت كربلا حركت ميكردند. غالب علماي معاصر نيز در سفر پياده كربلا شركت كرده و كرامات و خاطرات زيبايي از اين سفرها نقل شده است[31].
زیارت اربعین در سال 1356
سفر پياده تا كربلا، به مرور زمان در عراق گسترش بسياري پيدا كرد و در مناسبتهاي مختلف، زائران امام حسين(ع) از سراسر اين كشور، به سمت كربلا حركت كرده و با پاي پياده مسير شهرشان تا كربلاي معلي را ميپيمودند و در بين آن مناسبتها، پيادهروي اربعين از جايگاه ويژهاي برخوردار بود. با روي كار آمدن دولت بعث عراق، حكومت با اين مسئله به شدت برخورد نموده و بسياري از زائرين پياده را اسير و اعدام كرد و اين مراسم مذهبي را به تعطيلي كشانيد، ولي بعد از سقوط صدام، عشق حسيني، دلباختگان امام حسين(ع) را به سمت خود كشانده و دوباره اين سنت حسنه و ارزشمند را برپا كرده است. شيعيان و عاشقان سالار شهيدان(ع)، در مناسبتهاي مختلف، بويژه در اربعين حسيني، بسيار پرشورتر از قبل، از شهرها و كشورهاي مختلف، به سمت كربلا روانه شده، قدم در مكان گامهاي اسيران كربلا قرار داده و مسيرهاي منتهي به شهر كربلا را با پاي پياده ميپيمايند.
ميليونها عزادار حسيني، چنان نمادي براي شيعه معرفي كردهاند كه همانند آن در هيچ آئين و مذهبي پيدا نميشود و چنان تعظيم شعائري برپا كردهاند كه جهانيان در عظمت آن مبهوت ماندهاند و به برکت نام و یاد حسین(ع)این جمعیت ملیونی سال به سال افزونتر و پرعظمتتر میشود.
___________________________
پاورقيها:
1.كامل الزيارات، ابن قولويه: ۱۱.
2. همان: ۱۲.
3. همان: ۱۲۲.
4. همان: ۱۴۲ و ۱۴۳ و ۱۶۴.
9. دانشنامه ايران، موسوي بجنوردي محمد كاظم: ج۲ ص۳۹: ابن خردادبه دربارۀ شيز مىگويد: آتشكدۀ آذرجشنس (آذر گشنسپ) در آنجا بوده است و اين آتشكده در نزد مجوسان گرانقدر بود و هرگاه كسى از ايشان به شاهى مىرسيد، از مداين پياده به زيارت آن مىرفت.
10. فروغ ابديت: ص۶۹۶.
11. من لايحضره الفقيه: ج۳ ص۵۳.
12. فرحه الغري، ابن طاووس عبدالكريم بن احمد: ۷۵.
13. كامل الزيارات: ۱۸۳ و ۱۸۴ و ۱۸۵.
14. فضائل الخمسه من الصحاح السته، حسيني فيروز آبادي مرتضي: ج۳ ص۳۵۱.
15. صلح الحسن(ع)، آل ياسين راضي: ۲۷ و ۲۸.
16. من لايحضره الفقيه: ج۳ ص۵۴.
17. تاريخ كربلا و حاير حسيني(ع)، كليددار عبدالجواد: ۸۶: گزارشى است كه به حسين، نوه دخترى ابوحمزه ثمالى مربوط مىشود. او حركت پيادۀ خود از كوفه، به قصد زيارت امام حسين(ع) را گزارش كرده است.
18. رحله ابن بطوطه، تحفه النظار في غرائب الأمصار و عجائب الأسفار، ابن بطوطه محمدبن عبدالله: ج۳ ص۱۳۳.ترجمه سفرنامه ابن بطوطه، موحد ابطحي محمد علي: ج۲ ص۵۹.
19. ابوشجاع عضدالدوله يا فناخسرو (پناه خسرو) يكي از امراي خاندان آلبويه در ايران و عراق بود. او بزرگترين امير اين خاندان شمرده ميشود.
20. المنتظم في تاريخ الملوك و الأمم، ابن الجوزي: ج ۸، ص ۱۰۵.
21. ايران در عصر صفوي، راجر سيوري: ۹۷.
22. ايران در زمان شاه صفي و شاه عباس دوم، واله اصفهاني: ۱۷۶؛ تاريخ جهان آراي عباسي، وحيد قزويني محمدطاهر بن حسين: ۲۰۶ ؛ خلاصه التواريخ، منشي قمي احمد بن حسين: ج۲ ص۱۰۷۳.
23. نجم ثاقب در احوال امام غايب(ع)، نوري حسين: ۲۵.
24. مردان علم در ميدان عمل، حسيني سيد نعمت الله: ج۲ ص۳۷۵.
25. روح مجرد، حسيني طهراني: ۵۵۳.
26. نجم ثاقب، همان: ۲۶.
27. زندگي و مبارزات آيتاللهالعظمي سيدمحمود حسيني شاهرودي به روايت اسناد: ۴۱.
28. سيماي شاهرود، بوستان كوير، رعايتي جعفر: ۱۰۱.
29. فرهنگ زيارت، محدثي جواد: ۶۷.
30. مانند اول رجب، نيمه رجب، نيمه شعبان، تمام ايام زيارتي امام حسين(ع) بويژه شب عاشورا و شبهاي جمعه.
31. عمرم چگونه گذشت؟ زندگينامه حضرت آيتالله شيخ علي آزاد قزويني، آزاد قزويني علي: ۵۵.