از درگاه خدا گریزی نیست
صحیفه سجادیه در پنجاه و یکمین بخش خود از تضرع و فروتنی در برابر مقام خداوند میگوید.
وارث: دعای پنجاهویکم صحیفه سجادیه، در ۱۴ فراز با موضوع تَضرُّع و فروتنی در برابر خدا تنظیم شده است.
آموزههای دعا
* پیش از آنکه بنده از خدا چیزی درخواست کند، خدا به او احسان میکند.
* اگر خدا زشتیهایمان را از چشم مردم نپوشاند، از رسوایان خواهیم بود.
* از درگاه خدا گریزی نیست.
* بنده چون خدا را بخواند، خدا پاسخش را میدهد؛ اما چون خدا بنده را بخواند، او سستی میکند.
* هر که بر خدا توکل کند، خدا به او روی آورد و هر که به او پناه آورد، خدا غم و اندوهش را میبَرد.
* اگر خدا بندهاش را عذاب کند، حرفی نیست؛ چراکه بنده ستمکار، سهلانگار، گنهکار و... است. اما اگر خدا او را بیامرزد، جای شگفتی نیست؛ چون خدا مهربانترینِ مهربانان است.
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي التَّضَرُّعِ وَ الِاسْتِكَانَةِ:
و ازدعای آن حضرت در تضرّع و فروتنی:
إِلَهِي أَحْمَدُكَ وَ أَنْتَ لِلْحَمْدِ أَهْلٌ عَلَى حُسْنِ صَنِيعِكَ إِلَيَّ، وَ سُبُوغِ نَعْمَائِكَ عَلَيَّ، وَ جَزِيلِ عَطَائِكَ عِنْدِي، وَ عَلَى مَا فَضَّلْتَنِي بِهِ مِنْ رَحْمَتِكَ، وَ أَسْبَغْتَ عَلَيَّ مِنْ نِعْمَتِكَ، فَقَدِ اصْطَنَعْتَ عِنْدِي مَا يَعْجِزُ عَنْهُ شُكْرِي. وَ لَوْ لَا إِحْسَانُكَ إِلَيَّ وَ سُبُوغُ نَعْمَائِكَ عَلَيَّ مَا بَلَغْتُ إِحْرَازَ حَظِّي، وَ لَا إِصْلَاحَ نَفْسِي، وَ لَكِنَّكَ ابْتَدَأْتَنِي بِالْإِحْسَانِ، وَ رَزَقْتَنِي فِي أُمُورِي كُلِّهَا الْكِفَايَةَ، وَ صَرَفْتَ عَنِّي جَهْدَ الْبَلَاءِ، وَ مَنَعْتَ مِنِّي مَحْذُورَ الْقَضَاءِ.
خداوندا تو را میستایم و تو سزاوار سپاسی در برابر احسانت به من، و فراوانی نعمتهایت بر من، و عطای بزرگت به نزد من، و بر رحمتی که مرا به آن فضیلت دادی، و نعمتی که بر من فراوان فرمودی، زیرا که آنقدر به من عنایت کردی که شکر من از آن قاصر است، و اگر احسان و لطف تو نسبت به من، و کمال نعمتت بر من در میان نبود، هرگز در به دست آوردن بهرهام، و اصلاح خویش موفق نمیشدم، این تو بودی که احسان را نسبت به من آغاز فرمودی، و کفایت در تمام کارهایم را روزی من نمودی، و رنج و زحمت بلا را از من گرداندی، و قضای دهشت زا را از من منع کردی.
إِلَهِي فَكَمْ مِنْ بَلَاءٍ جَاهِدٍ قَدْ صَرَفْتَ عَنِّي، وَ كَمْ مِنْ نِعْمَةٍ سَابِغَةٍ أَقْرَرْتَ بِهَا عَيْنِي، وَ كَمْ مِنْ صَنِيعَةٍ كَرِيمَةٍ لَكَ عِنْدِي أَنْتَ الَّذِي أَجَبْتَ عِنْدَ الِاضْطِرَارِ دَعْوَتِي، وَ أَقَلْتَ عِنْدَ الْعِثَارِ زَلَّتِي، وَ أَخَذْتَ لِي مِنَ الْأَعْدَاءِ بِظُلَامَتِي. إِلَهِي مَا وَجَدْتُكَ بَخِيلًا حِينَ سَأَلْتُكَ، وَ لَا مُنْقَبِضاً حِينَ أَرَدْتُكَ، بَلْ وَجَدْتُكَ لِدُعَائِي سَامِعاً، وَ لِمَطَالِبِي مُعْطِياً، وَ وَجَدْتُ نُعْمَاكَ عَلَيَّ سَابِغَةً فِي كُلِّ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِي وَ كُلِّ زَمَانٍ مِنْ زَمَانِي، فَأَنْتَ عِنْدِي مَحْمُودٌ، وَ صَنِيعُكَ لَدَيَّ مَبْرُورٌ.
خداوندا چه بسا بلای جانکاه که از من گرداندی! و چه بسا نعمت فراوانی که دیدهام را به آن روشن ساختی! و چه بسا خوبیهای ارجمندی که به من ارزانی داشتی! تویی که به وقت اضطرار دعایم را اجابت کردی، و به وقت درافتادن از لغزشم گذشتی، و حق مرا از دشمنان گرفتی. خداوندا وقتی به درگاهت به گدایی برخاستم تو را بخیل نیافتم، و چون قصد تو کردم تو را گرفته ندیدم، بلکه تو را شنونده دعایم، و عطاکننده خواستههایم دیدم، و نعمتهای تو را بر خود کامل دیدم در هر حالی از حالاتم، و هر زمانی از زمانهایم، تو نزد من ستودهای، و احسانت در نظرم پسندیده است.
تَحْمَدُكَ نَفْسِي وَ لِسَانِي وَ عَقْلِي، حَمْداً يَبْلُغُ الْوَفَاءَ وَ حَقِيقَةَ الشُّكْرِ، حَمْداً يَكُونُ مَبْلَغَ رِضَاكَ عَنِّي، فَنَجِّنِي مِنْ سُخْطِكَ. يَا كَهْفِي حِينَ تُعْيِينِي الْمَذَاهِبُ وَ يَا مُقِيلِي عَثْرَتِي، فَلَوْ لَا سَتْرُكَ عَوْرَتِي لَكُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحِينَ، وَ يَا مُؤَيِّدِي بِالنَّصْرِ، فَلَوْ لَا نَصْرُكَ إِيَّايَ لَكُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبِينَ، وَ يَا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوكُ نِيرَ الْمَذَلَّةِ عَلَى أَعْنَاقِهَا، فَهُمْ مِنْ سَطَوَاتِهِ خَائِفُونَ، وَ يَا أَهْلَ التَّقْوَى، وَ يَا مَنْ «لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى»، أَسْأَلُكَ أَنْ تَعْفُوَ عَنِّي، وَ تَغْفِرَ لِي فَلَسْتُ بَرِيئاً فَأَعْتَذِرَ، وَ لَا بِذِي قُوَّةٍ فَأَنْتَصِرَ، وَ لَا مَفَرَّ لِي فَأَفِرَّ.
جان و زبان و خرد من تو را میستایند، چنان ستایشی که به کمال و کنه شکر رسد، ستایشی که در نهایت خشنودی تو از من باشد، پس مرا از خشم خود رهایی ده. ای پناه من به وقتی که راهها مرا خسته کند، وای درگذرنده لغزشهایم، اگر عیب پوشی تو بر من نبود از رسوایان بودم، وای دستگیر من از سر نصرت و یاری، اگر یاری تو نبود از شکست خوردگان بودم، و ای آن که سلاطین در پیشگاهت یوغ خواری و ذلّت بر گردنهایشان نهادهاند، و از سطوت حضرتت در خوف و وحشتند، ای آن که سزاواری که از تو پروا گیرند، ای آن که نامهای نیکو از آن توست، از تو خواهش دارم که از من بگذری، و مرا مورد مغفرت قرار دهی، چون از گناه پاک نیستم تا معذور باشم، و نیرومند نیستم تا پیروز شوم، و گریزگاهی ندارم که بگریزم.
وَ أَسْتَقِيلُكَ عَثَرَاتِي، وَ أَتَنَصَّلُ إِلَيْكَ مِنْ ذُنُوبِيَ الَّتِي قَدْ أَوْبَقَتْنِي، وَ أَحَاطَتْ بِي فَأَهْلَكَتْنِي، مِنْهَا فَرَرْتُ إِلَيْكَ رَبِّ تَائِباً فَتُبْ عَلَيَّ، مُتَعَوِّذاً فَأَعِذْنِي، مُسْتَجِيراً فَلَا تَخْذُلْنِي، سَائِلًا فَلَا تَحْرِمْنِي مُعْتَصِماً فَلَا تُسْلِمْنِي، دَاعِياً فَلَا تَرُدَّنِي خَائِباً. دَعَوْتُكَ يَا رَبِّ مِسْكِيناً، مُسْتَكِيناً، مُشْفِقاً، خَائِفاً، وَجِلًا، فَقِيراً، مُضْطَرّاً إِلَيْكَ.
از تو میخواهم که لغزشم را نادیده بگیری، و از گناهانم که مرا دچار ساخته، و سراپایم را فرا گرفته و سبب هلاکتم شده پوزش میطلبم، من از گناهانم در حال توبه به جانب تو گریختهام پس توبهام را بپذیر، به تو پناهنده شدهام پس پناهم بده، از تو زنهار میطلبم پس دست از یاریام مکش، سائل درگاهت هستم پس محرومم مگردان، دست به دامان توام پس رهایم مکن، دعاکنندهام پس نومیدم مساز. خدای من، تو را در حالی که مسکین، مستکین، ترسنده، هراسناک، بیمناک، فقیر و بیچاره درگاهت هستم خواندم.
أَشْكُو إِلَيْكَ يَا إِلَهِي ضَعْفَ نَفْسِي عَنِ الْمُسَارَعَةِ فِيمَا وَعَدْتَهُ أَوْلِيَاءَكَ، وَ الْمُجَانَبَةِ عَمَّا حَذَّرْتَهُ أَعْدَاءَكَ، وَ كَثْرَةَ هُمُومِي، وَ وَسْوَسَةَ نَفْسِي. إِلَهِي لَمْ تَفْضَحْنِي بِسَرِيرَتِي، وَ لَمْ تُهْلِكْنِي بِجَرِيرَتِي، أَدْعُوكَ فَتُجِيبُنِي وَ إِنْ كُنْتُ بَطِيئاً حِينَ تَدْعُونِي، وَ أَسْأَلُكَ كُلَّمَا شِئْتُ مِنْ حَوَائِجِي، وَ حَيْثُ مَا كُنْتُ وَضَعْتُ عِنْدَكَ سِرِّي، فَلَا أَدْعُو سِوَاكَ، وَ لَا أَرْجُو غَيْرَكَ
خداوندا از ضعف نفسم که نمیتوانم در آنچه دوستانت را وعده دادهای پیشی گیرم، و از آنچه دشمنانت را برحذر داشتهای دوری کنم، و از اندوه زیاد، و وسوسههای نفس خود به حضرتت شکایت آوردهام. خداوندا مرا به نیت سوئم رسوا ننمودی و به گناهم هلاک نساختی، تو را میخوانم و تو مرا پاسخ میگویی گرچه هنگامی که تو مرا میخوانی در پاسخ تو کند هستم، و هر حاجتی که دارم از تو میطلبم، و هر کجا که باشم رازم را پیش تو میسپارم، پس غیر تو کسی را نمیخوانم، و به غیر حضرتت به احدی امید ندارم.
لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ، تَسْمَعُ مَنْ شَكَا إِلَيْكَ، وَ تَلْقَى مَنْ تَوَكَّلَ عَلَيْكَ، وَ تُخَلِّصُ مَنِ اعْتَصَمَ بِكَ، وَ تُفَرِّجُ عَمَّنْ لَاذَ بِكَ. إِلَهِي فَلَا تَحْرِمْنِي خَيْرَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولَى لِقِلَّةِ شُكْرِي، وَ اغْفِرْ لِي مَا تَعْلَمُ مِنْ ذُنُوبِي. إِنْ تُعَذِّبْ فَأَنَا الظَّالِمُ الْمُفَرِّطُ الْمُضَيِّعُ الْآثِمُ الْمُقَصِّرُ الْمُضَجِّعُ الْمُغْفِلُ حَظَّ نَفْسِي، وَ إِنْ تَغْفِرْ فَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ.
لبّیک، لبّیک، تو شکایت شاکی به درگاهت را میشنوی، و به کسی که به تو اعتماد کند رو میآوری، و هرکه را به دامان رحمتت درآویزد رهایی میدهی، و هر که به تو پناهنده شود غمش را میزدایی، خداوندا پس مرا به خاطر کمی شکرم از خیر دنیا و آخرت محروم مکن، و گناهانی را که از من خبرداری ببخش، اگر مرا عذاب کنی من آنم که بر خود ستم روا داشتم و از حدّ و مرز خود پای نهادم و فرمانت را چنانکه باید مواظبت نکردم و از نصیب خویش از جانب تو غفلت ورزیدم، و چنانچه مرا مورد آمرزش قرار دهی پس تو مهربانترین مهربانانی.