ناشر برگزیده نمایشگاه کتاب: نمیتوانم به کتاب با موضوع «شهید» نه بگویم
اگر مدافعان حرم نبودند ما امنیت کنونی را نداشتیم و برگزاری نمایشگاه کتاب با این آرامش عملاً غیر ممکن بود. دیگر اینکه این هدایا برای ما حجاب میشود.
وارث:نشر شهید کاظمی که برخاسته از دل موسسه فرهنگی شهید کاظمی بوده اکنون سه سال است که فعالیت جدی نشر انجام میدهد و در سیاُمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران توانست به عنوان ناشر برگزیده سال در بخش جنبی معرفی شود. با آقای حمید خلیلی مدیر این انتشارات به بهانه برگزیده شدن گفتوگویی انجام دادیم و در آن به بالا و پایینهای نشر و برگزیده شدن نشر او پرداختیم.
از کجا شروع کردید و چطور به اینجا رسیدید ؟
فعالیت را از موسسه شهید کاظمی شروع کردیم که یک موسسه تربیتی بود. موضوع اینطور بود که ما اردویی را سال 86 به مشهد بردیم و در آنجا به دانشآموزان تکالیفی دادیم تا داستانهایی بنویسند. وقتی تکالیف نوشته شد به نظرم رسید که آنها را تبدیل به یک کتاب کنیم. من فرد کتابخوانی هستم ولی در جریان کار نشر نبودم و نمیدانستم چطور یک کتاب منتشر میشود. بعد از آن جلسهای با حجتالاسلام خاموشی با محوریت مؤسسات تربیتی داشتیم در سازمان تبلیغات، که آنجا به او گفتم چنین محتوایی آماده است اگر میشود نشر سوره مهر آن را منتشر کند. آقای خاموشی خندید و گفت نمیخواهد کتاب چاپ کنی اول برو کمی کتابفروشی کن تا بفهمی کار یعنی چه! بعد کتابفروشی «کتابشهر نجفآباد» را به ما دادند و از آنجا وارد کار کتاب شدم. بعد از آن کتابها را چاپ کردم و دیگر درگیر کار نشر شدم.
بعد از آن مدتی وارد نشر عماد شدم و بعد از اینکه از آنجا بیرون آمدم دیگر کار شهید کاظمی را شروع کردم. البته در فاصله بین عماد و نشر شهید کاظمی کتابهای شهید کاظمی را توسط یک نشر دیگری منتشر میکردم تا اینکه بتوانم مجوز فعالیت نشر را بگیرم. اکنون به طور رسمی سه سال است که نشر شهید کاظمی فعالیت میکند.
رویکردتان در انتشار کتاب چه بوده و چه کتابهایی را بیشتر منتشر میکنید؟
ما در سه حوزه انقلاب، دفاع مقدس و بیانات رهبر معظم انقلاب کتاب منتشر میکنیم هرچند درابتدا چنین رویکردی نداشتیم و بیشتر از روی تکلیف کتاب منتشر میکردیم. همچنین در ابتدا، بیشتر فروشمان در موسسه خودمان بود اما کمکم وارد فضای جدی فروش و پخش کتاب شدیم.
در حوزه بیداری اسلامی هم کتاب منتشر کردهاید؟
در حوزه مدافعان حرم هم کار کردهایم ولی به صورت مستقیم در حوزه بیداری اسلامی کار نکردهایم. البته کتب مرتبط با بیداری اسلامی و مبارزه با استکبار و صهیونیسم هم منتشر کردهایم ولی مستقیم روی بیداری اسلامی کار نکردهایم. چیزی که هست این است که ما در انتشاراتمان برنامه سالانه داریم ولی بیشتر کتبهای ما رزقمان بوده است. یعنی وقتی فکر میکنم میبینم که ابتدای سال نوشتهام مثلاً در حوزه جدید وارد شوم ولی واقعیت امر این است که رزق ما بوده و به ما دادهاند. در مورد کتابهای ضد صهیونیستی هم همین مساله صادق است. من به خاطر نوع فعالیتم با نویسندهای مصری به نام صالحمرسی آشنا شدم و همین سبب شد کارهای او راکه اتفاقاً مورد توجه هم بوده، ترجمه کنم.
در طول این سه سال به این فکر میکردید که ناشر برگزیده شوید؟
نه. اصلاً هدفم نبود. سه اصل را همیشه برای بچهها میگویم؛ اینکه حرفهای کار کنید، اخلاق را رعایت کنید و فعالیت تشکیلاتی داشته باشید. این سه اصل را هر روز به همکاران خودم گوشزد میکنم.
شنیده شد که این جایزه را میخواهید به خانواده شهدای مدافع حرم تقدیم کنید. نیتتان از این کار چه بود؟
یکی اینکه اگر مدافعان حرم نبودند ما امنیت کنونی را نداشتیم و برگزاری نمایشگاه کتاب با این آرامش عملاً غیر ممکن بود. دیگر اینکه این هدایا برای ما حجاب میشود. از همان ابتدای ورود به نشر با خودم گفتهام که بچهها باید زحمت بکشند. هدف سوم این بود که برخی در مورد مدافعان حرم سخنانی میگویند و گاهی علیه آنها حرفی زده میشود؛ با خود گفتم این هدیه شخصی است و بهترین هدیه است برای تقدیم شدن به مدافعان حرم و خانوادهها آنها تا از آنها قدردانی کنم.
در طول این سه سال که فعالیت نشر میکنید، خاطره خاصی برایتان رقم خورده است؟
زیباترین مسالهای که در نشر دیدم و خیلی از آن قوت گرفتم، مربوط به یکی از کتابهایی است که منتشر کردهایم. شهیدی هست به نام شهید حجاریان که کتابی در مورد او چاپ کردیم. ما برای این شهید و دو شهید دیگر کتاب چاپ کرده بودیم و همزمان یک رونمایی برای کتابهای آنها با حضور امام جمعه موقت اصفهان برگزار کردیم. مادر شهید حجاریان در برنامه آمد و خیلی بیتابی کرد و گفت کی به شما گفته که برای بچه من کتاب چاپ کنید؛ من بچهام را میخواهم. خیلی حال مادر شهید بد شد. سهشنبه بود که این کتاب رونمایی شد؛ هفته بعد شهدای غواص پیدا شدند و فرزند این مادر بین آن شهدا بود. به نظرم این بهترین خاطره این سالهای من بود هرچند خاطرات بسیار است.
نشر شهید کاظمی یکی از ناشران فعال در جبهه فرهنگی انفلاب است. در فضای نشر چقدر به فعالیت جبههای اعتقاد دارید؟
اگر این اعتقاد نبود اصلاً کار نمیکردم. غیر از این دلیلی برای انتشار خیلی از کتابها ندارم. بالاخره ما نان انقلاب را خوردهایم و بزرگ شده انقلاب هستیم. اگر انقلاب نبود معلوم نبود ما کجا بودیم. وقتی هم جایزه میدهند زیبایی آن برایم این است که اسم شهید کاظمی برده میشود و پرچم شهید کاظمی بالا میرود.
در طول این سه سال چند عنوان کتاب منتشر کردهاید؟
120 عنوان.
شمارگان کتابهایتان چقدر بوده است؟
میانگین شمارگان برای هر کتاب 5هزار نسخه است. این رقم را در 120 عنوان ضرب کنید بیش از نیممیلیون نسخه میشود در حالی که ما کتاب با تیراژ 40 هزار نسخه هم داشتهایم.
در طول این سالها پیش آمده کتابی به دستتان برسد ولی کیفیت نداشته باشد، به او بگویید چاپ نمیکنم؟
خیلی زیاد از این اتفاقات میافتد ولی من نمیتوانم رد کنم. همین که میبینم اسم شهید روی آن است نه نمیگویم. بسیاری از همکاران هم به کتابهای ما انتقاد میکنند در حالی که خودم هم میدانم ولی به چیزهایی اعتقاد دارم که با این مباحث مادی نمیتوان آنها را سنجید.
وقتی میبینم در روزگار کنونی یک نفر رفته کتابی نوشته تا یک شهید را معرفی کند نمیتوانم بگویم نه! ما با این اعتقاد کار کردهایم و نشرمان به اینجا رسیده است ولی تصمیم گرفتهام که در سال جاری تمام کتابهای نشر شهید کاظمی را مجدد ویرایش کنم تا به یک استانداردی نزدیک شود.
بازخوردهایی که از مخاطبان میگیرید چطور بوده است؟
خیلی خوب بوده. اصلاً تعجب میکنم از پیامهایی که به دست ما میرسد. مثلاً کتاب «دیدم که جانم میرود» که آقای حمید داودآبادی آن را نوشته، در فروشگاه اینترنتی «طاقچه» موجود است.نظراتی که کاربران گذاشتهاند را ببینید؛ واقعاً تکاندهنده و باورنکردنیاند. مثلاً خانمی آمد پیش ما گفت نه شوهرم، نه خانوادهاش و به طور کلی هیچ کس روی من اثر نمیگذاشت و من به هیچ چیزی اعتقاد نداشتم ولی شهید کاظمزاده توانست من را عوض کند.
اگر امروز کسی ما را میشناسد به خاطر کار ما نیست بلکه به برکت شهداست.
من معتقدم این شهدا بعضیها به واسطه این کتاب میخواهند به جامعه رخ نشان دهند و از این مسیر که نشر و کتاب باشد، این رخ نشان دادن صورت میگیرد.
اگر روزی قرار باشد دوباره انتخاب کنید باز هم وارد نشر میشوید؟
بله. لذت این کار بسیار زیاد است. لذت معنوی این کار فوقالعاده است و اصلاً از نشر پشیمان نیستم و این که میگویند حوزه نشر اقتصادی نیست، من عکسش را میگویم.
منبع: صبح نو