شهیدی که آیت الله حق شناس(ره) مجذوب او بود

کد خبر: 75171
مرحوم آیت الله حق شناس در مجلسی که بعد از شهادت احمدعلی، بین دو نماز، سخنرانی شان را به این شهید بزرگوار اختصاص داد و با آهی از حسرت که در فراق احمد بود، بیان کرد: «این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم. از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که (از برزخ و…) می گویند، حق است. از شب اول قبر و سؤال و…، اما من را بی حساب و کتاب بردند» ...
وارث: خانم شمس الدینی، در نشست روایتگری شهدا، به میزبانی مدرسه علمیه الزهرا(س) بافق به معرفی شهید شاخص دفاع مقدس پرداخت و اظهار کرد: شهید احمد علی نیری در تابستان 1345 در روستای آینه ورزان دماوند چشم به جهان گشود و از همان کودکی به حق الناس و نماز اول وقت بسیار حساس بود.
وی از دیگر خصوصیات این شهید را واکنش در برابر گناهانی همچون غیبت برشمرد که همواره غیبت کنندگان را از آن نهی می کرد.
این راوی سیره شهدا یکی از شاخص های زندگانی این شهید را شاگردی مرحوم آیت الله عبدالکریم حق شناس(ره) عنوان کرد و افزود:  شهید نیری 27 بهمن ماه سال 64 و در سن 19 سالگی در عملیات والفجرهشت به آرزوی دیرینه‌اش یعنی شهادت رسید.
 شمس الدینی ادامه داد: این شهید والامقام تأکید فراوانی بر نظارت بر اعمال خود داشته اند که درس بزرگی برای ما طلاب است تا مراقب اعمال خود باشیم و به قرآن عمل کنیم.
وی، طلاب را به الگو پذیری از شهدا در زندگی به صورت روزانه و یا هفتگی دعوت کرد و گفت: می توانیم با خواندن خاطرات، پیام ها و وصایای شهدا به آنان که واسطه فیض الهی هم هستند؛ متوسل شویم.
این راوی سیره شهدا در ادامه طلاب را به مطالعه کتاب «عارفانه» با موضوع زندگی نامه و خاطرات عارف شهید احمد علی نیری توصیه کرد و افزود: در بخشی از این کتاب آمده، مرحوم آیت الله حق شناس در مجلسی که بعد از شهادت احمدعلی، بین دو نماز، سخنرانی شان را به این شهید بزرگوار اختصاص داد و با آهی از حسرت که در فراق احمد بود، بیان کرد: «این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم. از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که (از برزخ و…) می گویند، حق است. از شب اول قبر و سؤال و…، اما من را بی حساب و کتاب بردند».
 شمس الدینی اضافه کرد: آیت الله حق شناس پس از دیدن این رؤیای صادقه در همان شب به همراه چند نفر از دوستان به سمت منزل شهید نیری که در ضلع شمالی مسجد امین الدوله در چهار راه مولوی بود، رهسپار شد و در دیدار با برادر این شهید به ذکر خاطره ای پرداخت و گفت: "من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم که به جز بنده و خادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت. به محض اینکه در را باز کردم، دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی در حال سجده است. اما نه روی زمین! بلکه بین زمین وآسمان مشغول تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمدآقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد و گفت تا زنده ام به کسی حرفی نزنید.»
این راوی سیره شهدا ابراز کرد: شهادت این شاگرد عارف چنان برای استادش سخت بود که در مراسم تشییع شهید نیری با آهی جانسوز به تشییع کنندگان گفت:« بروید در این تهران بگردید و ببینید کسی مانند این احمد آقا پیدا می کنید!؟»
برپایه این گزارش، نشست روایتگری شهدا با موضوع معرفی شهید احمد علی نیری با حضور بانوان طلبه، اساتید و کادر مدرسه علمیه الزهرا(س) شهرستان بافق برگزار شد.