جهان حقیقت بر دوش علی(ع)

کد خبر: 79766
علی(ع) جلوه‌ای بارز و مجسم از حقیقت است؛ جسمانیتی یکسره حقیقت؛ اتحادی شگفت از حق و انسان، انسانی که، چون اطلس، جهان حقیقت را بردوش گرفته و آن را بر شانه‌های خود تحمل می‌کند و هیچگاه این بار سنگین امانت را بر زمین نگذاشته است.
وارث: در حکمت شماره ۴۵ نهج‌البلاغه امام علی(ع) آمده است «لَوْ ضَرَبْتُ خَيْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَيْفِى هَذَا عَلَى أَنْ يُبْغِضَنِى مَا أَبْغَضَنِى وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْيَا بِجَمَّاتِهَا عَلَى الْمُنَافِقِ عَلَى أَنْ يُحِبَّنِى مَا أَحَبَّنِى وَ ذَلِكَ أَنَّهُ قُضِيَ فَانْقَضَى عَلَى لِسَانِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ ص أَنَّهُ قَالَ يَا عَلِيُّ لَا يُبْغِضُكَ مُؤْمِنٌ وَ لَا يُحِبُّكَ مُنَافِقٌ؛ اگر با شمشيرم بر بينى مؤمن بزنم كه دشمن من شود، با من دشمنى نخواهد كرد، و اگر تمام دنيا را به منافق ببخشم تا مرا دوست بدارد، دوست من نخواهد شد و اين بدان جهت است كه قضاى الهى جارى شد، و بر زبان پيامبر اُمى (ص) گذشت كه فرمود: «اى على! مؤمن تو را دشمن نگيرد ، و منافق تو را دوست نخواهد داشت». 
در مواجهه با حقیقت چند تیپ و گروه شکل می‌گیرند ۱۱- مومن و معتقد و همراه ۲- کافر و چشم پوش و معاند ۳- منافق و مذبذب و منفعت طلب. قرآن کریم درابتدای سوره بقره در خصوص ویژگی‌های این سه گروه به تفصیل سخن گفته است؛ اینکه مومنین کیستند و به چه باور دارند و نسبتشان با هدایت و رستگاری چیست، و اینکه کفار چه کسانی‌اند و در مقابل انذار رسولان چه موضعی دارند و ویژگی‌‎های شخصیتی‌شان چیست و علت بسته بودن ورودی‌های معرفتی‌شان در کجاست و عاقبتشان چه خواهد شد. سپس در ادامه به شرح حال گروه سومی می‌پردازد که در ظاهر ادعای ایمان می‌کنند و اما واقعا مومن نیستند و در خیال خود در کار نیرنگ با خدا و مومنین‌اند، اما در واقع با خود خدعه کرده‌اند و خود را فریب داده‌اند. بیماری موجود در قلب‌های آنان و ازدیاد آن توسط خداوند و عذابی که نتیجه دروغگویی‌شان است و موضعشان در مقابل دعوت و افسادشان در زمین و نادانی‌شان به این نادانی و ... تا اینکه در ادامه می‌خوانیم «اولئک الذین اشتروا الضلاله بالهدی فما ربحت تجارتهم و ما کانوا مهتدین» (بقره- ۱۶). در این آیه از باطن منفعت طلب منافقین پرده برداری می‌شود. گویی اینان همواره در پشت این تذبذب و تلون و تغییر موضع‌شان به دنبال تجارت بوده‌اند و کسب منفعت مادی؛ هر روز به رنگی در آمدن برای حفظ منافع خود که در اینجا قرآن برای انذار آنان از ضرردهی این تجارت سخن گفته است. اینکه آنان در زمینه‌های متحرک و ناپایدار و در بسترتغییرات جهان و جامعه، بی‌شکل و بی‌رنگ شده‌اند تا بتوانند هر رنگی را به خود بگیرند و هر شکلی را تجربه کنند و به شکل محیط در بیایند، ویزگی این منافقین است.
حال شما با جلوه‌ای بارز و مجسم از حقیقت مواجه می‌شوید، جلوه‌ای از حق در چهره یک انسان! حقیقتی متجسد و متجسم و جسمانیتی یکسره حقیقت! اتحادی شگفت از حق و انسان؛ اتحادی ناگسستنی و جداناشدنی؛ انسانی که چون اطلس، جهان حقیقت را بردوش گرفته است و آن را بر شانه‌های خود تحمل می‌کند و هیچگاه این بار سنگین امانت را بر زمین نگذاشته و در هر برخوردش و در هر روزش و شبش و نشست و برخاستش از آن شانه خالی نکرده است تنها شانه‌های قوی اوست که تحمل کشیدن این بار را دارد و تنها قلب بزرگ اوست که می‌تواند رنج عظیم آن را تحمل کند. علی (ع) حقیقت مجسم و زنده و در گفت‌وگوست، تا از او بشنویم و برایمان معیار باشد و راه را نشان دهد این که نتوانیم برای خدا بهانه بیاوریم که نتوانستیم حق را تشخیص دهیم، اینک این حق، خود با تو سخن می‌گوید نیازی نیست تا تو او را بیابی او خود به میان ما آمده است!
ویژگی حقیقت روشنی بخشی و تمیزگذاری است و استواری و زیبایی و علو و عمق و شکوه و ... و آنگاه که حق بیاید جایی برای باطل و ظلمت و سیاهی و ابهام و تردید و زشتی و کوتاهی و ... نمی‌ماند درآمدِ فرشته است و برآمدِ دیو! و این فرشته را در خانه متزلزل و و نااستوار قلب‌های تجارت پیشه یهودایی و دل‌های سودازده سودایی جایی برای قرار نخواهد بود. حتی اگر همه دنیا را به پای این منافق تاجر پیشه رنگارنگ بریزی (تاکید بر روح منفعت طلب او) چگونه می‌تواند این استواری و روشنی و وضوح را برتابد و اگر جان مومن را هم بگیری ایمانش را نخواهی توانست که بستانی! و این ایمان به حقیقت گره خورده و حقیقت چون جهانی بر پشت علی است.

یادداشت از داریوش اسماعیلی/ معاون فرهنگی جهاددانشگاهی واحد اصفهان