شعر/مادرم  نذر تو کرده است  مرا اربابم

کد خبر: 88198
داود خلیلی کاوه
وارث

 

مادرم  نذر تو کرده است  مرا اربابم
طفل بودم به بغل ذکر ترا  یادم  داد

عسل عشق ترا ریخت به کامم با شیر
لذت  بردن  نامت  به خدا  یادم  داد

تربت  کرببلای  تو  زبانم  وا  کرد
معنی عشق  نه  تنها , که دوا یادم داد

با ارادت همه دم عکس حرم میبوسید
قتلگاه و حرمت خون خدا  یادم  داد

به تنم جامه نه از  بهر  تو سقا  میکرد
روضه می خواند غم  کرببلا  یادم  داد

رو به سمت حرمت صبح, زیارت میخواند
با توسل به شما ذکر  و  دعا  یادم  داد

یاد سقای حرم بود و آبی که نخورد
از علمدار  تو  میگفت  وفا  یادم داد

اشک میریخت لب خشک مرا میبوسید
یاد ششماهه ی تو  وا عطشا  یادم  داد

یاد میکرد از آن واقعه ی عاشورا
واژه ی صبر به طوفان بلا  یادم  داد

اشک میریخت و  میگفت غریب است حسین
به لبم  بردن  این  ذکر  ترا  یادم  داد


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.