شعر/مادرم نذر تو کرده است مرا اربابم
داود خلیلی کاوه
وارث:
مادرم نذر تو کرده است مرا اربابم
طفل بودم به بغل ذکر ترا یادم داد
عسل عشق ترا ریخت به کامم با شیر
لذت بردن نامت به خدا یادم داد
تربت کرببلای تو زبانم وا کرد
معنی عشق نه تنها , که دوا یادم داد
با ارادت همه دم عکس حرم میبوسید
قتلگاه و حرمت خون خدا یادم داد
به تنم جامه نه از بهر تو سقا میکرد
روضه می خواند غم کرببلا یادم داد
رو به سمت حرمت صبح, زیارت میخواند
با توسل به شما ذکر و دعا یادم داد
یاد سقای حرم بود و آبی که نخورد
از علمدار تو میگفت وفا یادم داد
اشک میریخت لب خشک مرا میبوسید
یاد ششماهه ی تو وا عطشا یادم داد
یاد میکرد از آن واقعه ی عاشورا
واژه ی صبر به طوفان بلا یادم داد
اشک میریخت و میگفت غریب است حسین
به لبم بردن این ذکر ترا یادم داد
افزودن دیدگاه جدید