کلیدواژه: روایت همسر

شهید مدافع حرم «محمد طحان» به روایت همسر

اول دبیرستان بودم که در جمع خانوادگی فامیل نشسته بودیم. همه بودند اما ما 2 نفر کمی به هم نزدیک‌تر نشستیم. وسط شلوغی‌ بقیه، آرام به من گفت: «دخترخاله، زن من می‌شوی؟»

با شنیدن نام سوریه از حال رفتم

همسر شهید کریمی: دو شب قبل از اینکه امین حرفی از سفر به سوریه بزند، خوابی دیده بودم که نگرانی من را نسبت به مأموریت دوچندان کرده بود.