میرزا میگوید: آن فرد به فارسی سلیس صحبت میکرد، اما آن قدر نورانی بود که من خیلی نمیتوانستم ایشان را نگاه کنم و سرم را پایین میانداختم و حرف میزدم، این سواره بزرگوار فردی را صدا زد و گفت: اسباب سرقت شده این شخص را به او برسان و او را به مکه ببر و بازگردان.