چشم و دل سیر بود و نفس خود را به خوبی کنترل میکرد قبل از رفتن به مدرسه همراه برادرش، قرآن ترتیل می خواند، اهل ولخرجی نبود، جایزه هایش را به این و آن هدیه می داد
بزرگ که شد، لباسهای نو خود را به مستحقان میداد همیشه لباسهای ساده را دوست داشت و با دوستانی که لباسهای عجیب و غریب میپوشیدند، جوری رف...