کلیدواژه: علی اکبر لطیفیان

صفحۀ شخصی شاعر اهل بیت(ع) در اینستاگرام هک شد

وارث: صفحه شخصی علی اکبر لطیفیان، شاعر اهل بیت علیهم السلام توسط طرفداران خواننده هتاک "شاهین نجفی " هک شد.این شخص با تغیر اسم صفحه با عنوان " شر اعظم" که نشان دهندۀ طرفداری از خوانندۀ هتاک شاهین نجفی است از هک کردن صفحه علی اکبر لطیفیان خبر داد.«شاهین نجفی» خواننده و سازنده کلیپ موهن علیه ام...

تشکر اینستاگرامی شاعر معروف از حاج منصور ارضی +عکس

علی اکبر لطیفیان در آخرین پست اینستاگرامی خود با انتشار تصویری از حاج منصور ارضی نوشت: حاج آقا سلام. فرصت نشد تشکر کنم.

بسته ویژه اشعار آئینی/با ذوالفقار و نام علی پا گرفته ایم...

وارث :::: تو ولي  هستی و منجی ولایت زهراست :::کار من نیست که بنشینم املات کنم شأن تو نیست که در دفترم انشات کنم   عین توحید همین است که قبل از توبه باید اول برسم با تو مناجات کنم   سالی یکبار من عاشق نشوم می میرم سالی یکبار اجازه بده لیلات کنم   همه جا رفتم و دیدم...

اشعار آیینی ویژه شهادت امام جعفر صادق (ع) / این قبیله همگی بوی پیمبر دارند

وارث :" اين قبيله همگي بوي پيمبر دارند "آسمان است و زمين دور سرش مي گرددآفتاب است و قمر خاك درش مي گردداين قد و قامت افتاده درخت طوبي استاين محاسن بخدا آبروي دين خداستاين حرمخانه ي زهراست مسوزانيدشاين حسينيه ي دنياست مسوزانيدششعله پشت حرم فاطمه زاده نبريدپسر فاطمه را پاي پياده نبريدآي مردم بگذاريد...

من عاشق محمدم و جار می زنم

مگر اعجاز جز این است که باران بهشت/ زادگاهش برهوت عربستان باشد

شعر آیینی/ غير از غم معشوق در عالم خبرى نيست

وارث: اشعار مناجاتی شاعر اهل بیت علیه السلام علی اکبر لطیفیان در رثای امام حسین علیه السلام.غير از غم معشوق در عالم خبرى نيستجايي خبرى نيست که از غم خبرى نيستپروانه پرش سوخت ولى آبرويش شدما هم دلمان سوخته، اين کم خبرى نيست دنيا نتوانست ز ما گريه بگيردبين غم تو از غم عالم خبرى نيست م...

شعر آیینی/روی قبرم بنویسید که خواهر بودم

وارث:روی قبرم بنویسید که خواهر بودمسالها منتظر روی برادر بودمروی قبرم بنویسید جدایی سخت استاین همه راه بیایم، تو نیایی سخت استیوسفم رفته و از آمدنش بی خبرمسالها میشود از پیرهنش بی خبرمروی قبرم بنویسید ندیده رفتمبا تن خسته و با قد خمیده رفتمبنویسید همه دور و برم ریخته اندچقدر دسته ی گل روی سرم ریخت...

شعر آیینی/ مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا

وارث: مجنون شدم که راهی صحرا کنی مراگاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مراکوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیستقطره شدم که راهی دریا کنی مراپیش طبیب آمده‌ام، درد می‌کشمشاید قرار نیست مداوا کنی مرامن آمدم که این گره ها وا شود همین!اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مراحالا که فکر آخرتم را نمی­کنمحق می­دهم که بنده دنیا کنی...

شعر آیینی/ ولادت مادر

وارث:دل که آشفته شود زلف پریشان هیچ استپیش مشتاقی ما چاک گریبان هیچ استکرم اهل کرم بیشتر از خواهش ماستخواهش دست گدا نزد کریمان هیچ استآنقدر معجزها از هنر تو دیدیمکه بنا کردن این دل دل ویران هیچ استسربلندیم اگر سایه ی تو بر سر ماستپیش این سایه ی تو تاج سلیمان هیچ استخِلقت طینت تو بس که لطافت داردگر...

شعر فاطمی/ زهرا اگر نبود...

وارث:زهرا اگر نبود خدا مظهری نداشتتوحید انعکاس نمایانتری نداشت جز در مقام عالی زهرا فنا شدنملک وجود فلسفه دیگری نداشت زهرا اگر در اول خلقت ظهور داشتدیگر خدا نیاز به پیغمبری نداشت فرموده اند در برکات وجود اوزهرا اگر نبود علی همسری نداشت محشر بدون مهریه ی همسر علیسوگند می خوریم ش...

شعر آیینی/ زهرا، نبی ،حسین و علی و حسن تویی

وارث:آن قدر عاشقیم که املا نمی شودمستی ما که در قلمی جا نمی شودزلف مرا به پنجره های ضریح عشقطوری گره زدند ، دگر وا نمی شودباید که ناز داشت ، کمی نیز غمزه داشتهر دختر قبیله که لیلا نمی شودآن کس که خاک پای مریدان میکده ستمحتاج معجزات مسیحا نمی شود«تاک» مرا به عشق تو در خم گذاشتندحالا شراب می شود و ی...

شعر آیینی/ وقتی گدای فاطمه بودن برای ماست...

وارث:وقتی گدای فاطمه بودن برای ماستاحساس میکنیم که دو عالم گدای ماستبا گریه بهر فاطمه آدم عزیز استاین گریه خانه نیست که دولت سرای ماستاینجا به ما حسین حسین وحی می شودپیغمبریم و مجلس زهرا حرای ماستسلمان شدن نتیجه همسایگی اوستزهرا برای سیر کمال ولای ماستتنها وسیله ای که نخش هم شفاعت استچادر نماز ماد...

شعر آیینی/ یادت که هست کوچه و پهلوی یاورت

وارث:حالا که نیست مادر من هست دخترتحتی حسین هم به فدای تو و سرتاز مسجد مدینه که خیری ندیده اییادت که هست کوچه و پهلوی یاورتدل شوره ام شبیه هراس مدینه استرنگ کبود  پرشده در دیده ی ترتآیا زمان رفتن تو سوی مادر است؟خیلی به یاد فاطمه ای روز آخرتمن قصد کرده ام که اگر رفتنی شدیگیسوی خویش پهن کنم در...

شعر آیینی/ عشقت مرا اسیر بیابان نوشته است

وارث:عشقت مرا اسیر بیابان نوشته استمجنون ترین صحابی دوران نوشته استاین هم ز مشکلات و مکافات عاشقی استدست مرا برای گریبان نوشته استاز دست اختیار تو راه فرار نیستاین جبر را خدات به پامان نوشته استمانند تو امیر فقط یک نفر ولیمانند من اسیر فراوان نوشته استشکر خدا که نام مرا اعتبار توسلمان نوشته است، م...

این دل شده هیئت اباعبدالله(22)/دارد چه زود سفره تو جمع می شود!

تازه به شام می رسد از راه قافله...تازه رسیده نوبت تشت طلای تو

دو شعر از علی اکبر لطیفیان ویژه ایام مسلمیه

وارث: در کوچه گرفتند اگر دور و برش را چیدند اگر زخم ترین بال و پرش را این ارث علی دوست ترین های قبیله ست جا داشت در این شهر ببیند اثرش را محراب همین پیر زن کوفه چه خوب است تا این که به پایان برساند سحرش را این بار به جای گره سبز نگاهش می بست سرِ نافله بار سفرش را این کوفه نشینان که گهی با...

شعری جدید از علی اکبر لطیفیان/آنان که عاشقند به دنبال دلبرند!

وارث:    آنان که عاشقند به دنبال دلبرندهر جا که می روند تعلق نمی برند از آن چه که وبال ببینند خالی اندعشاق روزگار، سبک بال می پرند پرواز می کنند به هر جا که جلوه ای ستگاهی ملائک اند و گاهی کبوترنددل را به دست هر کس و ناکس نمی دهنددلداده ی قدیمی آل پیمبرند آنان که عاشق عل...