ماجرای بامزه پیوستن شهید مدافع حرم به سپاه
شهید روح الله صحرایی در 24 دى 1362 در روستای پلک سفلی شهرستان آمل متولد شد. با اینکه بخاطر جانبازی پدر از رفتن به سربازی معاف بود ولی با علاقه و اعتقاد به سربازی رفت و در ارتش خدمت کرد و در سال ۸۶ وارد سپاه شد. همسر شهید صحرایی درباره پیوستن وی به سپاه در مصاحبهای گفت: «وقتی میخواست وارد سپاه شود ۹ ماه طول کشید. و وزنشان نسبت به وزن ایدهآل سپاه کم بود و ایشان چند وقتی شروع به خوردن زیاد غذا کردند، ولی باز وزنش آنقدر بالا نرفت و در روزی که باید برای تست وزن میرفت، چارهای اندیشید؟! پوتینهای سنگین دوران سربازی ارتش را پوشید و چند میله آهنی بیست سانتی را زیر جوراب به پاها بست و لباس زیاد پوشید و توی جیبهایش سکههای ۲۵ و ۵۰ تومانی را جاسازی کرد، تا وزنش را به وزن ایدهآل سپاه برساند و بالاخره با زحمت زیاد در سپاه قبول شد.» روحالله صحرایی بیتاب جهاد و شهادت و عاشق ولایت بود، آنچنانکه همسرش نقل میکند: «شهید صحرایی میگفت: هر وقت آقا اشارهای بکنند برای جهاد حتی منتظر اجازه شما نمیشینم و میروم. اگر همه مردم یک طرف رفتند و آقا یک طرف، به سمتی برو که حضرت آقا رفته است. یکبار وسط سخنرانی آقا که از تلویزیون پخش میشد، حضرت آقا سرفهای کردند و آقا روحالله به زبان محلی خودمان گفتند: جان ته کلشه دا. یعنی: جان، فدای سرفهات شوم.» به همین دلیل هم داوطلبانه عازم دفاع از حرم شد و با داعشیها به جهاد پرداخت و سرانجام 16 آذر 94 به آرزوی خودش رسید و آسمانی شد.
منبع: جهان نیوز
افزودن دیدگاه جدید