يقينی بودن ورود شيعيان به بهشت
وی افزود: چون گناه زمينه تيرگي روح را فراهم ميكند همان طوري كه اطاعت زمينه نورانيت روح را فراهم ميكند و اگر گناه براي روح ملكه نشده باشد قابل زوال است؛ مانند مسلمانهای فاسق كه بعد از مدتي تطهير ميشوند و نجات پيدا ميكنند؛ ولي اگر گناه براي روح ملكه شد و در روح رسوب كرد؛ مانند كافر معاند، منافق عنود و مانند آن، چون روح يك امر مجرد است و اين ملكه كفر و نفاق در روح رسوب كرد ميشود يك امر ثابت، امر ثابت زوالپذير نيست كه از اين گونه از امور به عنوان ابدي بالغير ياد ميكنند. نميشود گفت كه چگونه يك شيء محدود ابداً وجود دارد، چرا؟ چون همه موجودات بهشت محدودند؛ ولي ابدياند. ابديّت بهشت يعني ثبات؛ نه يعني يك موجودِ نامحدود؛ اين موجودات با اينكه محدودند و هر كدام حد خاص خود را دارا هستند، چون ثابتاند زوالپذير نيستند. مرگ و انتقال هم در آن نشئه رخت برميبندد (اگر مرگي هست در دنياست در آخرت مرگي نيست) بنابراين اين موجودات ثابت ميمانند.
هماهنگي صورت نوعيه برزخي انسان با اعمال او
صاحب تفسیر تسنیم با بیان اینکه آثار عمل در روح ظهور ميكند، تأکید کرد: ... عدهاي در قيامت به صورت حيوان محشور ميشوند واقعاً حيواناند؛ نه اينكه به شكل حيوان دربيايند، نفس اينها نفس بوزينه است يا نفس اينها نفس خنزير است، آن نفس ناطقه در صراط بوزينهشدن كامل شده است. يعنی گناه در روح اثر ميگذارد و روح را تيره ميكند (اين يك مطلب) و اگر تكرر پيدا كرد ملكه ميشود (اين دو مطلب) و اگر ادامه پيدا كرد اين ملكه به عنوان صورت نوعيه ظهور ميكند؛ يعني آن نفس به منزله ماده ميشود و اين ملكه راسخه به منزله صورت نوعيه و در نتيجه اين شخص در حقيقت يك حيواني خواهد بود (اين سه مطلب) و اينها كه در قيامت به صورت حيوان محشور ميشوند واقعاً حيواناند نه فقط شكلشان حيوان باشد...
ظهور تعفن و آلودگي گناه در قيامت/ يقيني بودن ورود شيعيان به بهشت
وی در ادامه با تأکید بر روایات وارده مبنی بر اینکه ولايت اهل بيت عصمت و طهارت نور است و ولايت اعدای آنان نار و آتش است، درباره اصل گناه که پليدی به همراه دارد؛ به روایتی از حضرت رسول(ص) اشاره کرد و گفت: ... در جلد هشتم بحارالانوار طبع جديد، صفحه 352 و 353 از رسول خدا(ص) نقل شده است كه فرمود شما شيعيان از گناه بپرهيزيد ـ گرچه شيعه معصيتكار مخلَّد در آتش نخواهد شد؛ ولي بدون تعذيب هم نيست ـ فرمود: «اتقوا الله معاشر الشيعة فإن الجنة لن تفوتكم» از رسول خدا(ص) نقل شد كه "اي شيعيان شما از خدا بپرهيزيد براي اينكه بهشت از شما فوت نميشود و شما سرانجام به بهشت ميرويد «و ان ابطأت بها عنكم قبائح اعمالكم»؛ ممكن است دير برويد ولي يقيناً به بهشت خواهيد رفت و اما تحملكردن عذاب در بين راه كار آساني نيست «فتنافسوا في درجاتها»؛ شما منافسه كنيد ـ منافسه يعني مسابقهدادن، براي رسيدن به يك مطلب نفيس منافسه دارند يعني آن قدر ميدوند كه نفسنفس، آثار اينها ظهور ميكند، اين عمل و دويدن را ميگويند منافسه، ﴿فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ﴾ تشويق به منافسه و مسابقه است در تحصيل درجات بهشت ـ فرمود: «فتنافسوا في درجاتها، قيل: فهل يدخل جهنم احد من محبيك و محبي علي(ع)»؟ به حضرت رسول(ص) عرض كردند آيا هيچ يك از دوستان شما و دوستان اميرالمؤمنين(ع) وارد جهنم ميشوند؟
آیت الله جوادی آملی افزود: حضرت طبق اين نقل فرمود: «من قذر نفسه بمخالفة محمد و علي (عليهم الصلاة و عليهم السلام) و واقع المحرمات و ظلم المؤمنين و المؤمنات و خالف ما رسم له من الشريعات جاء يوم القيامة قذرا طفسا»؛ اگر كسي خود را با گناه آلوده كرد در قيامت آلوده ميآيد ـ گناه قذارت است، طفس است، بوي بد گناه بعداً ظهور ميكند ـ فرمود اگر كسي در اثر مخالفت شريعت و مخالفت رسول خدا و اهل بيت(عليهم الصلاة و عليهم السلام) خود را آلوده كرد در قيامت آلوده درميآيد؛ مثل كسي كه از كنيف بيرون آمده، بدبوست تا كمكم بوي بد او از بين برود، آنگاه رسول خدا و اميرالمؤمنين(سلام الله عليه) به او ميگويند «يا فلان انت قذر طفس»؛ تو آلودهاي «لا تصلح لمرافقة الاخيار» ؛ تو براي رفاقت نيكان شايستگي نداري، نميتواني با حور حسان معانقه كني، با مقربين رفاقت كني و هرگز به آن مقام نميرسي مگر اينكه اين آلودگيهاي تو تطهير بشود، آنگاه گرفتار جهنم ميشود، اين قدر معذَّب ميشود تا اينكه تطهير بشود كه از اين بيان به خوبي استفاده ميشود كه گناه قذارت است. گناه نظير ترك مقررات دنيايي نيست، بالأخره آلودگي دارد؛ همان طوري كه آلودگيهاي ظاهري بدبوست گناه هم واقعاً بدبوست كه اين بوی بد در قيامت ظهور ميكند.
صورت نوعيه تبهكار
وی تصریح کرد: پس گناه يك تيرگي دارد و اگر ملكه شد، روح را واقعاً بدبو ميكند و اگر اين ملكه خيلي راسخ شد صورت نوعيه ميشود، وقتي صورت نوعيه شد انسان در قيامت با همان صورت نوعيه محشور ميشود، لذا عدهاي به صورت حيوانات درميآيند. و چون آن نفس مجرد است، ثابت است و زوالپذير نيست، هرگز بدن را رها نميكند. اصولاً روح هرگز نميميرد، در دنيا هم كه بود روح نميمرد، مرگ عبارت از مفارقت روح از بدن است وگرنه روح كه نميميرد؛ روح از دنيا به برزخ، از برزخ به قيامت از قيامت، به بهشت يا جهنم منتقل ميشود. روح كه امر مجرد است اصلاً از بين نميرود، بدني عوض ميكند به بدني ديگر. مرگ عبارت از جاندادن نيست كه جان را انسان از بين ببرد، مرگ عبارت از مفارقت روح و بدن است و اين مفارقت در دار دنياست، در آخرت ديگر فراق بين روح و بدن نيست. بنابراين همه موجودات بهشت ثابتاند، هيچ كدام مرگي ندارند و همه موجودات جهنم هم ثابتاند، هيچ كدام مرگي ندارند و چون ثابتاند ديگر بدن را رها نميكنند.
این مدرس عالی حوزه در ادامه بر خلود منكر امامت در دوزخ بر اساس روایات متعدد اشاره کرد و گفت: ... اگر كسي مسئله امامت و ولايت براي او حل نشد خب او بعد از يك مدتي عذاب، نجات پيدا ميكند چون مسلمان است و امثال ذلك؛ اما اگر كسي بود، امروز گفت: «بخ بخ» با اينكه ديد با اينكه شنيد با اينكه برای او به عنوان حجت بالغه ثابت شده است، بعد فردا حرف ديگر زد او البته حساب ديگري دارد. اين برخلاف ديگري است كه احتمال ميدهد كه اين حديث به آن معنا باشد يا احتمال ميدهد كه اين حديث را ديگري معارض بداند يا مانند آن و مسئله براي او خوب حل نشده باشد؛ اما كسي كه بعد از قيام حجت بالغه در قبال حجتالله ميگويد من نظرم چيز ديگر است، او حساب ديگري دارد.
امامت جزء اصول دين
آیت الله جوادی آملی افزود: مرحوم مجلسی ميفرمايد عدهاي فكر ميكردند كه امامت جزء فروع دين است، درحالي كه اجماع فرقه محقّه بر اين است كه اين جزء اصول دين است. اين فرمايشي كه ايشان در جلد هشتم [بحارالانوار] صفحه 368 دارند نشان ميدهد كه اجماع فرقه محقّه بر اين است كه امامت از اصول دين است گرچه ميگوييم اصول دين سهتاست: توحيد، نبوت، معاد و اصول مذهب پنجتاست: توحيد، عدل، نبوت، امامت، معاد؛ ولي عندالتحليل نزد ما مذهب همان دين ماست (ما اسلام را در همين ميدانيم) اينچنين نيست كه ما زايد بر اسلام چيزي بدانيم! اصول مذهب عند الاماميه همان اصول دين است (در حقيقت)، چيز بيگانهای نيست.
امكان وقوع خلف وعيد از خدای سبحان
وی در ادامه تأکید کرد: ... مسئله ابديّت، دهرالداهرين و ابدالابدين اين يك امري نيست كه با يكي دوتا روايت ثابت شده باشد (با روايات فراواني ثابت شده است)؛ اما همه اينها به عنوان امكان است و به عنوان حفظ ظاهر. اگر خداي سبحان خواست كسي را ببخشد اين استحالهاي ندارد؛ اما اينچنين نيست كه درِ جهنم بسته باشد. اگر خداي سبحان خواست يك نفر را به بركت اينكه فرزند صالحي بعدها در اعقاب او پيدا شده است ببخشد، كسي نميتواند بگويد محال است خدا ببخشد (اينچنين نيست)، چون خلف وعيد است نه خلف وعده؛ اما اين طور نيست كه درِ جهنم بسته باشد.
/م118