وظیفه شورای نگهبان مصلحتاندیشی نیست
پس از اعلام اسامی تأیید صلاحیتشدگان از سوی شورای نگهبان و عدم احراز صلاحیت برخی رجال سیاسی که در دورههای قبل تأیید صلاحیت شده بودند، دوباره یک دوگانه قدیمی بر زبانها جاری شد؛ دوگانه «رعایت قانون» و «مشارکت حداکثری». به این معنا که اگر بخواهیم مشارکت حداکثری داشته باشیم، باید از هر گروه سیاسی افرادی تأیید صلاحیت شوند که این امر مستلزم توجه کمتر به قانون است. از سویی دیگر اگر بخواهیم قانون را رعایت کنیم، ممکن است برخی افراد تأیید صلاحیت نشوند و تنوع سیاسی کاندیداها کم باشد.
اکنون این سؤال مطرح میشود که آیا میان عمل به قانون در شورای نگهبان و بالا بردن مشارکت در انتخابات تزاحم وجود دارد؟ فقه و شرع اسلامی چه نظری در این باره دارد؟ برای پاسخ به این سوالات با حجتالاسلام هادی عجمی، پژوهشگر فقه فرهنگ گفتوگو کردیم.
تزاحم مشارکت و قانونگرایی
وی بررسی تزاحمات را یکی از مسائل مهم فقهی دانست و افزود: تزاحم مشارکت و قانونگرایی نه تنها در اصول فقه، حتی در کتب و ابواب فقهی نیز جایگاه شایسته خود را ندارد. این در حالی که مسائل به روز و حل فقهی آنها نمود ویژهای در بررسی تزاحمات دارد.
عجمی اظهار داشت: از جمله تزاحمات مهم، بررسی تزاحمات ابواب سیاسی است؛ چه مثالی برتر، مهمتر و نیازمندتر از بررسی فقهی تزاحم میان رعایت قانون و شرع در تأیید صلاحیتها و توجه به مشارکت حداکثری در انتخابات برای امروز میتواند باشد؟
وی ادامه داد: در موارد متعددی، اگر شورای نگهبان بخواهد به رعایت قانون توجه کند، ممکن است تنوع سیاسی کاندیداهای عرصه انتخابات کم شود؛ از سویی، تنوع دادن به جناح سیاسی آنها، با چشمپوشی بر رعایت قانون میسر میشود.
نگاه فقه درباره تزاحم سیاسی
این کارشناس فقه فرهنگ بیان داشت: حال این پرسش مطرح میشود که در تزاحم این دو سویه و دو مسأله، کدام یک مقدم است؟ پاسخ هر فقیه، هر چه باشد، روشن است که نمیتوان گفت پاسخی آسان و حکمی کلی دارد. با توجه به پیچیدگی مسائل سیاسی، ممکن است علاوه بر ایجاد اصلی اولی در هر شرایط در تزاحم، تقدمی دیگر مطرح شود.
وی گفت: از اینجاست که لازم است در اصول و فقه سیاسی، بیشتر به تزاحمات پرداخته شود. از نگاه فقهی، دو دیدگاه در این زمینه وجود دارد. نخست اینکه بین او دو تزاحم است؛ یعنی در عمل، گاهی رعایت هر یک سبب رد دیگری میشود. در واقع نیز همین گونه است. بر اساس قوانین حل تزاحمات فقهی، باید در هر مورد بررسی کرد که کدام یک از دو طرف مصلحت بیشتری دارد. هر یک مصلحت بیشتری داشت باید به آن عمل شود.
رابطه عمل به قانون با مشارکت حداکثری
عجمی تصریح کرد: دیدگاه دوم این است که در کوتاهمدت بین این دو تزاحم وجود دارد، اما در بلندمدت، اگر همیشه به قانون عمل شود، به مرور سبب زیاد شدن مشارکت هم میشود؛ یعنی به مرور گروههای سیاسی متوجه میشوند که اگر ملاکها را نداشته باشند، حذف میشوند و راهی برای چانهزنی وجود ندارد. در نتیجه، تلاش میکنند صلاحیتهای لازم را در خودشان حفظ کنند.
وی افزود: از سویی دیگر مردم نیز که مواجه با قانونگرایی میشوند، به انتخابات امیدوارتر میشوند. هر چند در مواردی ممکن است کاندیدای مورد نظر خودشان را نداشته باشند. البته ممکن است برخی بگویند دیدگاه دوم واقعی نیست. اما تجربه نشان داده که برخی مصلحتسنجیها در انتخاب افراد، مشکلات بیشتری برای کشور به وجود آورده است.
۳ مسأله مهم در احراز صلاحیتها
این پژوهشگر دینی با بیان اینکه در این دور از انتخابات، شاهد هستیم شورای نگهبان بر پایه قوانین عمل کرده است، ابراز داشت: هر چند عوارضی برای شورای نگهبان داشته، اما اگر فردی مواردی را صلاحیتها را نداشته یا استعلامی علیه او بوده، به آن استعلام و قانون توجه و فرد را احراز صلاحیت نکرده است.
وی ادامه داد: سه مسأله مهم در احراز صلاحیت داریم: موارد بیان شده در اصل ۱۱۵ قانون اساسی و مصوبههای لازمالاجرایی، مانند مصوبه شورای عالی امنیت ملی که میگوید فرزند رئیس جمهور نمیتواند در برخی کشورها اقامت داشته باشد. مسأله سوم، استعلاماتی است که در این رابطه وجود دارد؛ مانند اعلام نهادهای امنیتی در مورد اقامت افراد در خارج کشور است.
ایرادهای بنیاسرائیل که بعد از انتخابات هم تمامی ندارد
عجمی بیان داشت: در نتیجه ممکن است در دل نتوان فردی را رد کرد، اما جواب استعلامات سبب رد شدن فردی میشود. البته باید به شورای نگهبان تبریک گفت که چنین قاطعانه به قانون عمل میکند و سخنها را علیه خود به جان میخرد. فراموش نکنیم همین افرادی که ایراد میگیرند که چرا فلان افراد تأیید نشدهاند تا تنور انتخابات داغ شود، اگر همین افراد رأی آورند و صلاحیت لازم را نداشته باشند، بعد خواهند گفت چرا شورای نگهبان این افراد را تأیید کرده است!
وظیفه شورای نگهبان مصلحتاندیشی نیست
وی گفت: نکته دیگر اینکه اگر قرار است فردی به علت مصلحتهایی علیرغم عدم صلاحیت، تأیید صلاحیت شود، آیا این کار وظیفه شورای نگهبان است؟ به قطع میتوان گفت، وظیفه این شورا نگهبانی از قانون است. اگر مصلحتی در این باره وجود دارد، این شورا وظیفهای در قبال آن مصلحت ندارد. در کشور، نهادها و افرادی برای احراز این مصلحت وجود دارد. مانند جایگاه رهبری که برپایه دیدگاه ولایت مطلقه فقیه، میتوانند بر پایه مصالح، حکم به عناوین ثانوی دهند و بر پایه مصالح بلند نظام، ورای قوانین نگاشته شده عمل کنند. البته این مصلحتسنجی خارج از قوانین فقهی نیست و پشتوانه ادله فقهی دارد.
منبع: فارس
افزودن دیدگاه جدید