چهارشنبه های وبلاگی/ همه فکر هایم را سر نماز می کنم!
روح نماز توجه به خدا است. نمازى که از این جوهره اساسى بى بهره باشد، کالبد بى جانى است که ارزش و قیمت آن بسیار ناچیز است.
درست به همین سبب است که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم مى فرماید:
«کم من قائم حظه من صلوته التعب و النصب» ؛ چه بسا نمازگزارى که از نمازخویش جز مشقت و رنجبهرهاى ندارد.
و نیز بدین جهت است که آن جناب مى فرماید:
«لیس للعبد من صلوته الا ما عقل» ؛ بنده نمازگزار از نماز خویش بهرهاى ندارد، مگر به اندازهاى که از نماز بفهمد.
بنابر این، نمازى که در حال غفلت گزارده شود، فایده اى به حال نمازگزار ندارد، بلکه اگر ادعا کنیم چنین نمازى به حال شخص مضر است، ادعاى نادرستى نکرده ایم زیرا خداوند تبارک و تعالى مى فرماید:
« و اى بر نماز گزاران آنانى که از نمازشان غافلند.»
از قول امیر مؤمنان على علیه السلام نقل شده که آن جناب فرمود:
«الالتفات فی الصلاة اختلاس من الشیطان.فایاکم و الالتفات فی الصلاة ؛ غفلت از خداوند و توجه به غیر، دستبردى است که شیطان به نماز نمازگزار مىزند، بنابر این، از آن بر حذر باشید.»
و هم چنین از قول رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نقل شده که آن جناب فرمود:
«ایما عبد التفت فی صلاته قال الله: یا عبدى الى من تقصد و من تطلب؟ اربا غیری ترید؟ او رقیبا سوای تطلب؟او جوادا خلاى تبغی؟ و انا اکرم الاکرمین واجود الاجودین و افضل المعطین.اثیبک ثوابا لا یحصى قدره.اقبل على فانیالیک مقبل و ملائکتی الیک مقبلون.فان اقبل زال عنه اثم ما کان منه.فان التفتثانیة اعاد الله له مقالته، فان اقبل على صلاته غفر الله له و تجاوز عنه ما کان منه. فان التفت ثالثة اعاد الله له مقالته، فان اقبل على صلوته غفر الله له ما تقدم منذنبه.فان التفت رابعة اعرض الله عنه و اعرضت الملائکة عنه و یقول:ولیتک یاعبدی الى ما تولیت» ؛ هر بندهاى که در نماز خویش از خدا غافل شود و به غیر او توجه کند، خداوند به او مى فرماید: بنده من!به چه کسى توجه مى کنى؟ و چه کسى را طلب مى نمایى ؟ آیا پروردگارى جز من مى خواهى؟ یا مراقب و پاسبانى غیر از من مى طلبى ؟ و یا بخشنده اى جز من مى جویى ؟ در حالى که من ارجمندترین ارجمندان، بخشنده ترین بخشندگان و برترین دهندگان هستم . تو را پاداشى دهم که به قدر و اندازه در نیاید . به من روى کن که من به تو روى کرده ام و فرشتگان من نیز به تو توجه دارند . پس از آن اگر بنده غافل، از غفلت خویش منصرف شود و به خداوند توجه کند، گناه غفلتى که از او سر زده است بخشیده مى شود و اگر براى بار دوم از خدا غافل شود و به غیر او توجه کند، خداوند سخن یاد شده را تکرار مىکند پس اگر از غفلت خویش باز گردد و به خدا توجه کند، خداوند گناه بى توجهى او را مى بخشد و از وى در مىگذرد و اگر براى بار سوم ازخدا غافل شود، خداوند باز فرموده خویش را تکرار مىکند پس اگر از حال غفلت به توجه باز گردد، خداوند گناه غفلت او را مى بخشد. ولى اگر براى بار . ولى اگر براى بار چهارم از خداوند غافل شود خداوند از او رو بگرداند و فرشتگان هم چنین کنند آن گاه خداوند به چنین نماز گزارى گوید : اى بنده من!تو را به همان چیزى که بدان روى کردى واگذار نمودم.
طبق آنچه ذکر گردید نمازى که نمازگزار در آن سرگرم افکار خود بوده و توجهى به خدا نداشته باشد، خود گناه است و نمازى که خودش گناه است چگونه مىتواند نمازگزار را از گناه باز دارد ؟
چگونگى تحصیل حضور قلب در نماز
حال اگر مانند بسیارى از افراد بپرسى: چرا ما هر چه بیشتر سعى مى کنیم که در نماز حواس خود را جمع کرده و به خدا توجه کنیم، کمتر موفق مى شویم ؟ آیا به راستى چاره اى وجود دارد که ما را در دست یافتن به این جوهره اساسى که روح نماز است یارى رساند؟
گوییم : اگر مى خواهى چیزى مانند کپسول به تو داده شود و تو آن را به راحتى نوش جان کنى و یک شبه همه کارهایت رو به راه گردد، قطعا جواب منفى است، ولى اگر مرد میدان عمل هستى و خود را براى یک کار زار طولانى و جدى مهیا مى کنى، جواب مثبت است.
توضیح این که : اگر صفتى یا حالتى بر انسان غلبه کند، آن صفت یا حالت، درهمه صحنه ها و تمام شؤون زندگى، خود را نشان داده و آدمى از آن خلاصى ندارد.کسى که در کوچه و بازار در کلاس و مدرسه، در محیط خانه و محل کار، یک سره به یاد خداست و از او غافل نیست، بدون تردید در نماز نیز حواسش را جمع کرده و از خدا غفلت نمىکند.
بر خلاف کسى که در محیط خانه و محل کار، در کلاس و مدرسه، درکوچه و بازار از خدا غافل است و یک سره سرش بند مسایل مادى و روز مره زندگى دنیاست و دلش متعلق به غیر خداست بى شک، چنین کسى نمى تواند درنماز قلب خود را متوجه خدا کند، بلکه دلش دنبال همانى است که قبل ازنماز دنبال آن بود، و وجودش غرق در همان است که قبل از ورود در نماز غرقدر آن بود.
خداى تبارک و تعالى در وصف بندگان مؤمن خویش مى فرماید:
« رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ … » ؛ مردانى که آنها را هیچ تجارت و معامله اى از یاد خدا باز نمى دارد.
وقتى که کسب و کار آنان را از یاد خدا باز ندارد، بدون تردید هنگامى که وضومى سازند و رو به قبله مى ایستند و نماز مى گزارند، از خداوند غفلت نمى کنند، بر خلاف من و تو که قبل از نماز در امور روزمره زندگى غرق هستیم و وقتى هم که به نماز مى ایستیم نمازمان نیز رنگ و بوى امور دنیوى دارد.
واضحتر بگویم : اولیاى خدا و بندگان مخلص حق، نماز خویش را برداشته و آن را با خود به محیط بازار مى برند.در آن جا هم که هستند مشغول نمازند«خوشا آنان که دایم در نمازند.» و به فرموده خداى متعال: «الذین هم على صلوتهم دائمون» آنان همیشه به یاد خدا هستند.»
ولى ما عقب افتاده ها، کسب و کار خویش را برداشته و با خود به فضاى نماز مى آوریم.نماز هم که مى خوانیم باز دنبال هدف گمشده خود هستیم «نعوذ بالله منشرور انفسنا و سیئات اعمالنا.»
بارى اى عزیز! اگر صادقانه قصد آن دارى که در نماز دلت متوجه خدا باشد و از او غافل نگردى، باید کار را قبل از نماز شروع کنى و در همه جا و همه حال به یاد خدا باشى و از او غفلت نکنى. بى شک اگر چنین توفیقى را به دست آورى، در نماز دلت متوجه خدا خواهد بود در غیر این صورت، نه.
مرحوم علامه طباطبایى -قدس سره- در اواخر عمر با برکت خویش هنگامى که در بستر بیمارى افتاده بود.در جواب شخصى که از آن جناب از چگونگى تحصیل حضور قلب در نماز پرسیده بود، چند بار با عنایت خاصى فرمود: مراقبه، مراقبه.
مراد آن بزرگوار آن است که اگر مى خواهید در نماز حواستان جمع باشد و ازخدا غافل نشوید، باید در طول شبانه روز وقتى که به کارهاى دیگر اشتغال داریداهل مراقبه باشید زیرا اگر این حالت ملکه شما شود و چنین صفتى بر شما غلبه کند، در نماز نیز این حالت براى شما محفوظ خواهد ماند، همان طور که اگر درطول شبانه روز از خدا غافل باشید و غفلت از حق در شما رسوخ کند، در حال نماز نیز چنان خواهید بود و از آن خلاصى نخواهید داشت.
منبع: وبلاگ عطر نماز
/م118