نوحهخوانی که 60 سال خواند و پول نگرفت
متولد ۱۳۱۶ در محله حمام گلشن تهران بود و مداح ثابت هیأت قدیمی ثامنالائمه(ع) تهران به حساب میآمد. البته خودش، هم روضهدار بود و در منزلش مجالس عزاداری به خصوص در ایام اربعین حسینی برپا میشد. لحن شیرین و لهجه خاص تهرانی او در سخن گفتن و نوحه خواندن موجب شده بود تا او با اشعار ساده و روان، دلهای محبان اهلبیت علیهمالسلام را با خود همراه سازد. اینها همه اوصاف مرحوم عبدالله ملاباقر، مداح و نوحهخوانی است که اولین سالگرد دوریاش فرا رسیده است. او که علاقه بسیاری به امام رضا(ع) داشت سال قبل در ایام اربعین حسینی که خود مجلسدار عزاداریاش بود، درگذشت و امسال هم اولین سالگرد درگذشتش همزمان با شب شهادت امام رضا(ع) شده است.
مداحی که کاسب بازار بود
حاج عبدالله، کاسب بود و در تیمچه حاجبالدوله سبزهمیدان، میان بازار کفاشها، دالان سوم، یک فروشگاه پوشاک داشت. این مداح بابت روضهخوانی و مداحی در مجالس پول و پاکتی دریافت نمیکرد. او روضههای حسین گلپایگانی (پدر اکبر گلپا) را به یاد داشت و هنوز از لوطیگریهای حاج مصطفی (پدر محمد دادکان) میگفت. بچه چهارراه سیروس، محله «حمام گلشن»، دایرةالمعارفی از سالها سیاهپوشی در بازار تهران بود. او در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، سابقه مبارزاتی و دستگیری توسط رژیم پهلوی داشت. حاج عبدالله میگفت: «در قدیم، در بازار تهران هیأتها بهصورت سیار عزاداری میکردند. من هم مداحی را از هیأت حضرت رقیه(س) در همان اوایل دهه ٣٠ شروع کردم. حال و هوای آن مجالس متفاوت با امروز بود؛ سینهزنی و نوحهخوانی سنتی با آنچه امروز میبینیم، فرق داشت. در هیأت چهرههای شاخص هم داشتیم. اتفاقا داشمشدی هم کم نداشتیم.»
شاگرد بازاری که مداح شد
این پیرغلام از همان دوران کودکی به حفظ شعر و غزل میپرداخت تا اینکه در ۱۶ سالگی که در بازار کارگر بود، با راهنمایی یکی از مداحان هیأت بنیهاشم(ع) به روضهخوانی روی آورد. او شاگرد مرحوم حاج حسن دولابی شد و به اصرار استادش قصیدههای طولانی حفظ میکرد. او در نوحهخوانی هم شاگرد حاج حسن فرشتهنژاد شد و اینگونه بود که به هیأت ثامنالائمه (ع) تهران رفت.
۱۵ سال فقط باید در یک هیأت میخواندم
اوج مداحی و نوحهخوانی این پیرغلام با مبارزات مردم ایران در دهه ۴۰ همزمان شده بود که خودش در این خصوص میگفت: «جامعه مداح تهران، دوشنبهشبها جلسه داشتند و هر هفته، منزل یکی از مداحان بود. اسم و نشانی تمام مداحان هم پیش رئیس هیأت، یعنی حاج شاهحسین بهاری (پدر مرحوم حاج علیرضا و حاج حمید بهاری) بود. ساواک به خاطر هیأت مداحان، او را دستگیر کرد و یک شبه، همه ما را گرفتند. ما حدود پنجاه و سه ـ چهار نفر بودیم که بعضی از آنها، مثل مرحوم حاج سیدعباس زریباف یا حاج محمدعلی اسلامی، مداح رسمی هم نبودند. ساواک از همه ما تعهد گرفت که هر جا خواندیم، باید شاه را دعا کنیم. بعضی از ما را هم ممنوعالمنبر کردند. مثلا من به مدت ۱۵ سال فقط یک جا میتوانستم بخوانم و آن، هیأت ثامنالائمه (ع) بود. حتی شب اول ماه که خانه خودمان روضه بود، اجازه نداشتم بخوانم. اینکه چطوری میفهمیدند، نمیدانم، اما وقتی ما را میگرفتند و به ساواک میبردند، همه مشخصات ما را داشتند؛ اینکه دیروز و دیشب کجا و با چه کسانی بودیم، چی گفتیم و حتی چی خوردیم!»
اول رمضان، محرم و صفر و آخرشان باید تعهد میدادیم
او با بیان شیرین و وصف خود مشکل ساواک با عزاداریهای حسینی و برنامههای دینی را هم اینگونه تعریف میکرد: «مشکل آنها این بود که از دل شعرهای حماسی، مخالفت و ضدیت با رژیم پهلوی در میآمد. برای همین، یک بار در بازجویی به من گفتند: قضیه امام حسین (ع) با یزید، دعوای دو تا ایل بوده. زور یک طرف، بیشتر بوده، زده آن یکی را کشته! والسلام! یا حضرت زهرا (س) را چه کسی زده است؟ اصلاً گیریم که زدهاند، خب بعدش توبه کردهاند. چیز مهمی نیست! یا مثلا شما میگویید علی اصغر (ع) را تیر زدهاند. بابا ۱۴۰۰ سال گذشته، تمام شده رفته! پس از این روضهها نخوانید. ما باید اول ماه رمضان خودمان را به ساواک معرفی میکردیم و تعهد میدادیم. بعد از ماه رمضان هم دوباره میرفتیم و حضورمان را اعلام میکردیم. اول و آخر ماه محرم و صفر هم همینطور.»
جای مداح، جاسوس ساواک باش!
او با بیان خاطراتی از عزاداری در زمان پهلوی میگفت: «بازجوی ساواک به من گفت: «از طرف ما به کربلا برو و به ما خبر بده که کی چی میگوید و کی علیه اعلیحضرت حرف میزند.» یعنی به جای مداح، جاسوس ساواک باش. من وقتی به ساواک میرفتم، دو تا پرونده قطور داشتم؛ یکی مال خودم بود، یکی مال هیأتم که ثامنالائمه (ع) بود.»
مداحی که شاه را دعا کرد
در دوره پهلوی ساواک فشار زیادی میآورد که مداحان و منبریها باید شاه را دعا کنند، حاج عبدالله برای فرار از این ماجرا حربه جالبی داشت که تعریف میکرد: «من میگفتم، خدایا صاحب این مملکت را حفظ کن و سلامت بدار! از نظر ما، امام زمان (عج) صاحب این مُلک و کشور است، اما آنها فکر میکردند منظورم پهلوی است! با این حال، رهایمان نمیکردند و مرتب به ساواک احضار میشدم. یک بار به یکی از سرهنگهای ساواک گفتم: «این همه نوحهخون و روضهخون هست، چرا منو احضار میکنید؟» گفت: «شماها عین «بُز» میمونید!» ناراحت شدم. فکر کردم دارد به ما بد و بیراه میگوید. گفتم: «چرا بز؟» گفت: «آهان! خوب سؤالی کردی! شماها جوونید، یکیتون که بپره، همهتون میپرید!»
نشانی خانه ابدی حاج عبدالله
پیکر حاج عبدالله ملاباقر در قطعه ۷۰ بهشت زهرا به خاک سپرده شد و براساس یک سنت قدیمی در جامعه مداحان، هنگام دفن پیکر این نوحهخوان قدیمی، صدای او در مدح و مصیبت حضرت اباالفضل العباس علیهالسلام برای حاضران پخش شد تا پیکر او پس از بیش از ۶۰ سال نوحهخوانی در جوار رحمت حق آرام گرفت.
منبع: فارس
افزودن دیدگاه جدید