زبان و عقل در کلام امام حسن عسکری(ع)
حجتالاسلام والمسلمین فرهاد دهقانی، مدیر حوزه علمیه امام حسین (ع)، ۲۲ مهرماه در مراسم عزاداری شب شهادت امام حسن عسکری(ع) که در مسجد امام حسین(ع) برگزار شد، با اشاره به نعمت عقل و نحوه ارتباط آن با زبان، گفت: در روایات وارده از سوی امام حسن عسکری(ع) به مقوله عقل و ارتباط آن با سخن گفتن اشاره شده است، بهگونهای که اندازه و وقار شخصیتی هر انسانی با کم و پرگویی وی شناخته خواهد شد.
وی ادامه داد: طبق فرمایشی از امام عسکری(ع) عقل انسان وارسته در دهانش نیست، بلکه زبانش در قلب او قرار دارد و به همین دلیل است که قبل از اینکه کلامی بگوید به عاقبت آن تفکر و تأمل میکند. به واسطه زبان است که عقل آدمی در اثر زیادی سکوت به آرامش واقعی رسیده و منجر به شکوفایی و ازدیاد عقلش خواهد شد. اما، نقطه مقابل این اتفاق مقوله پرگویی است که هر چند کلام صحیح و سنجیده بیان شود اما باعث سبک جلوه کردن انسان میشود و به مرور زمان در عقل و شخصیت اثر شومی ایجاد خواهد کرد.
دهقانی افزود: عقل را میتوان به عقل دینی و سکولار (بیاعتماد به دین) تقسیمبندی کرد، چراکه صاحبان عقل دینی همانهای هستند که همانند شهید سپهبد سلیمانی نه تنها به منافع شخصی خود فکر نمیکنند و در بند منصبهای نظامی نیستند بلکه حاضرند با لباس شخصی خود برای آزادی کشورهای منطقه نیز اقدام کنند و به خاطر همین جانفشانیها به شهادت برسند. کسانی صاحب عقل دینی هستند که طبق قواعد راستین پیش میروند و حاضر نیستند ذرهای به سوی حرام الهی حرکت کنند، چراکه به تعبیر امام حسن عسکری(ع) عقل دینی سبب تقویت انسان نسبت به انجام دستورات الهی خواهد شد و شخص را از بند زنجیر گناهان نجات خواهد داد.
مدیر حوزه علمیه امام حسین(ع) با اشاره به عقل سکولار و تبیین این نوع تفکر در شخصیتهای دنیاپرستی همچون محمدرضا پهلوی، گفت: عقل احمق نام دیگر عقل سکولار است که توسط یکی از اقتصاددانان ایتالیایی یاد شده است، لذا کسی که صاحب تفکر سکولار شد دیگر دین و حساب الهی را در ادامه زندگی خود نمیبیند و در قید و بند دستورات الهی نیست، طوری که دستش آغشته به محرمات الهی خواهد شد.
حجتالاسلام دهقانی در پایان گفت: یزید بن ثُبَیط عبدی بصری که از قبیله عبدالقیس و اهل بصره بود جزء شخصیتهایی است که توفیق شهادت در صحرای کربلا نصیبش شد و توانست به واسطه عقل دینی خود به این مقام نائل شود. در تاریخ نقل شده است وی از ۱۰ فرزند خود قبل از حرکت به کربلا درخواست کرد با هم برویم تا در رکاب امام زمان خود شهید شویم، اما تنها دو پسر او یعنی عبدالله و عبیدالله به این مقام والا دست پیدا کردند و وقتی با این صحنه مواجه شد به دیگر پسرانش گفت هر گاه بعد از شهادتم از شما پرسیدند پسر که هستید اسم مرا نیاورید! پسران جامانده این خانواده صاحب عقل سکولار بودند که نتوانستد به ندای امام خود لبیک گویند و جانفشانی کنند.
منبع: ایکنا
افزودن دیدگاه جدید