آیا امام صادق(ع) ۴ هزار شاگرد و ۳۵ هزار روایت داشتند؟/ دلیل تناقض ظاهری برخی روایات

کد خبر: 114002
آیت‌الله علی نظری منفرد گفت: امام صادق(ع) در یک دوره چهار هزار شاگرد پای درس نداشتند، بلکه در طول ۳۴ سال امامت چهار هزار راوی سخنان ایشان را نقل کردند و ۳۵ هزار حدیث از ایشان باقی مانده است.
وارث

امام صادق(ع) از جمله امامانی است که دوره امامت ایشان از سایر ائمه(ع) طولانی‌تر بود و این دوره فرصتی استثنایی در اختیار آن امام قرار داد تا بتوانند از خلأ قدرت بهره ببرند و به تقویت بنیان‌های تشیع بپردازند. امروز روایاتی که از آن امام باقی مانده است بیشترین احادیث شیعه را تشکیل می‌دهند و بخش مهمی از فقه تشیع بر روایات نقل شده از امام صادق(ع) بنا شده است. روایات آن امام هم در شاخه‌های مختلف کلام، فقه، اخلاق و به صورت تخصصی بیان شده و هم تعداد روایاتشان بیشتر از سایر ائمه(ع) است. 
 
برای بررسی بیشتر تلاش‌ علمی امام صادق(ع)، با آیت‌الله علی نظری منفرد، خطیب و استاد درس خارج حوزه علمیه، گفت‌وگو کرده‌ایم که می‌خوانید.
 سیاست‌های امام صادق(ع) برای گسترش دین چه بود و چقدر در ترویج دین موفق شدند؟

دوره امامت امام صادق(ع) از ۱۱۴ هجری شروع شد تا ۱۴۸ هجری؛ یعنی ۳۴ سال طول کشید. بخشی از دوره امامت ایشان مصادف با حکومت هشام بن عبدالملک، از سیاستمداران معروف و مهم مروانیان بود که وقتی منصور دوانیقی روی کار آمد، سیاست‌های هشام را دنبال کرد؛ حدود ده سال از امامت آن امام در این دوره واقع شد؛ در این دوره خفقان وجود داشت و مبارزه ممکن نبود. بنابراین امام شروع به فعالیت علمی و فرهنگی کردند.

امام صادق(ع) روش پدر بزرگوارشان، امام باقر(ع)، را دنبال و بنیادهای اعتقادی مردم را تقویت کردند؛ شیعیان پایبند به مناسک و باورهای اعتقادی بودند، ولی هنوز بسیاری از احکام حج را نمی‌دانستند و در احکام عبادات دیگر هم ضعیف بودند. لذا امام صادق(ع) آنقدر تلاش علمی کرد که نقل است فقط چهار هزار راوی از ایشان روایت نقل کرده‌اند، آن هم در زمانی که رفتن از کوفه و شهرهای دیگر به مدینه بسیار دشوار بود.

نکته مهمی که در زندگی آن امام وجود دارد، دوره انتقال قدرت از مروانیان به بنی‌عباس است که تقریبا ۱۶سال قبل از امامت امام صادق(ع) است؛ در این دوره عباسیان تلاش کردند تا حکومت خود را تقویت کنند و مروانیان هم درصدد تقویت حکومت خود بودند. بنابراین فرصتی پیش آمد تا حضرت بیشتر بتوانند معارف دینی را منتقل کنند و با بهره‌گیری مناسب از خلأ قدرت، شاگردانی را مانند زراره، محمدبن مسلم و ابوبصیر تربیت کردند. 

 در توصیف دوره آن امام(ع) از وجود چهار هزار شاگرد سخن گفته می‌شود و تصور ما این است که ایشان روزانه این تعداد شاگرد داشتند و کلاس درس و بحث. آیا چنین چیزی واقعیت دارد؟

چنین چیزی امکان تحقق نداشت که روزانه چهار هزار نفر یا نزدیک به این تعداد در محضر امام(ع) حاضر شوند، بلکه افراد به تناوب و در طول چند دهه امامت ایشان از محضرشان بهره‌مند شدند. برخی در سفر حج و مکه به ملاقات امام(ع) می‌آمدند؛ در روایتی بیان شده که من دوست دارم این یاغی(منصور) اجازه دهد که من و شاگردانم در جایی جمع شویم تا بتوانیم معارف دین را نشر بدهیم، ولی این زمینه برای حضرت فراهم نشد. گاهی مناظرات و احتجاجاتی با آن حضرت وجود داشت و کسانی مانند ابن مقفع و ابن ابی العوجاء با آن حضرت و شاگردان تراز اولشان مباحثه و مناظره داشتند که زمینه را برای نشر و حقانیت عقاید شیعه فراهم می‎کرد.   

 گفته می‌شود که بیش از ۳۰ هزار روایت و حدیث از آن حضرت باقی مانده است و برخی معتقدند با توجه به شرایط آن زمان و عدم دسترسی آسان به امام(ع)، وجود این همه روایت استبعاد دارد، نظر شما چیست؟

امامت امام صادق(ع) ۳۴ سال بود و بخشی از آن فرصت انتقال حکومت عباسیان به جای مروانیان بود و تا حدود زیادی زمینه نشر معارف فراهم شد، ضمن اینکه امام باقر(ع) کرسی درس و بحث معارف دینی را در مسجد مدینه داشتند و بعد هم امام صادق(ع) ادامه‌دهنده این مسیر بودند، البته عمده شاگردان آن حضرت اهل کوفه بودند مانند زراره، محمدبن مسلم، ابوبصیری، مفضل بن عمر، عبدالله ابی یعفور و عبدالله مسکان. آنان از کوفه به مدینه می‌آمدند و مدتها می‌ماندند و مطالب امام(ع) را یادداشت می‌کردند و مطالب ایشان دست به دست می‌شد و استعبادی وجود ندارد.

 یکی از مواردی که ما از زندگی ائمه(ع) زیاد شنیده‌ایم، سبک زندگی ساده توأم با قناعت و زهد است؛ در مورد امام صادق(ع) داستان‌های متفاوتی نقل می‌شود که مثلاً آن امام لباس‌های فاخر و گران‌قیمتی می‌پوشیدند که با ساده‌زیستی سازگار نیست. چه توضیحی در این باره وجود دارد؟ 

در این باره از امام باقر(ع) سؤال شد و ایشان فرمودند که زهد و قناعت مفهومی بین دو واژه در قرآن است، آنجا که فرمود: لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ. بر هر چه از دست شما رفته است تأسف نخورید و بر هرچه دارید شاد نباشید. معنای زهد این نیست که انسان از امکانات دنیا استفاده نکند، بلکه این است که انسان برای آنچه از دست می‌دهد غمگین نباشد و از آنچه به دست می‌آورد شادمان نباشد و دل به دنیا نبندد و از آنچه خدا به او عطا کرده است انفاق کند. خنیس در مورد امام صادق(ع) نقل کرده است که من خودم دیدم که امام شب‌ها انبان مواد غذایی را بر دوش می‌گرفتند و به منزل فقرای مدینه می‌بردند، حتی فقرایی که اهل کتاب بودند؛ خنیس می‌گوید که به امام(ع) گفتم اینها مسلمان نیستند، فرمودند که اگر مسلمان بودند وظیفه ما خیلی سنگین‌تر بود. پس معنای زهد این است که انسان به فکر فقرا باشد.

 در صدمین سال بازتأسیس و احیای حوزه قرار داریم. مهمترین درسی که می‌توان از زندگی امام صادق(ع) برای حوزه و روحانیت گرفت چیست؟

اینکه انسان در هر دوره و شرایطی وظیفه خود را تشخیص بدهد. گاهی وظیفه انسان نشر معارف دین است و باید به تبلیغ و ترویج دین بپردازد؛ گاهی وظیفه‌اش مهاجرت و نماندن در یک محیط است. وظیفه اصلی حوزه‌ها نشر معارف دینی است؛ امام رضا(ع) فرمودند: «إنّ النّاسَ لَو عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لَاتَّبَعُونا؛ اگر مردم زيبايی‌های سخنان ما را می‌شناختند، بی‌شک از ما پيروی می‌کردند»(معاني الأخبار، ص ۱۸۰). البته نشر دین صرفاً با گفتار ممکن نیست و باید گفتار توأم با رفتار اسلامی باشد؛ سنت یعنی قول و فعل و تقریر؛ بنابراین عمل و گفتار باید با هم در نشر فرهنگ دینی مؤثر باشند. 

 در برخی روایات ویژگی مؤمن در چند چیز خلاصه شده است و در روایات دیگر ویژگی‌های دیگری برای مؤمن ذکر می‌شود. ظاهرا برخی باهم متناقض هستند. چگونه باید اینها را با هم جمع کرد؟ 

این روایات قابل جمع هستند و دیگری را نفی نمی‌کنند. اگر دیگری را نفی می‌کرد، این تناقض درست بود، ولی این‌طور نیست. یک امام برخی ویژگی‌ها را برای مؤمن برشمرده که متناسب با دوره اوست و امام دیگر ویژگی‌های دیگری را بیان کرده است؛ مثلاً امام صادق(ع) صدق الحدیث و اداء الامانة را دو ویژگی برجسته انسان مؤمن برمی‌شمارد که باعث نجات و سعادت اوست، ولی امام عسکری(ع) در روایتی که مرتبط با بحث اربعین هم هست فرمودند: «علامات المؤمن خمس» و بعد برشمردند که ۱. خواندن پنجاه و یک رکعت نماز در شبانه‌روز؛ ۲. زیارت اربعین؛ ۳. انگشتر به دست راست کردن؛  ۴. پیشانی را در سجده بر خاک نهادن و ۵. بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در نماز.

امروز ما باید بیش از هر موقع دیگری به روایت امام صادق(ع) پایبند باشیم؛ پیامبر(ص) در روایتی فرمودند: «لا یستقیم ایمان عبد حتی یستقیم قلبه ...؛ ایمان انسان درست نمی‌شود مگر اینکه قلبش درست شود و قلب انسان هم مستقیم نمی‌شود مگر اینکه زبانش مستقیم شود» و این حدیث هم در این راستاست.

 اگر در ذهنتان روایتی از امام صادق(ع) هست، به خوانندگان هدیه بدهید.

حضرت روایات فراوانی را باقی گذاشته‌اند؛ از جمله فرمودند که من زندگی‌ام را بر چند چیز استوار کردم؛ اول اینکه دانستم رزقم را دیگری نمی‌خورد و مطمئن شدم. دوم دانستم کاری را که از من خواسته‌اند دیگری انجام نمی‌دهد. لذا تلاش کردم. ‌
منبع: ایکنا


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.