روح هم آنتی ویروس میخواهد/چرا عبادات شادمان نمیکند؟
با توجه به اینکه یکی از آثار وضعی انجام اعمال عبادی و مناسک شرعی ایجاد نشاط معنوی در زندگی افراد است، اما گاه ما شاهد این فرآیند نیستیم و نمی توانیم در این زمینه موفق عمل کنیم؛ دلیل این موضوع چیست؟
ببینید حساب کسی که در حقیقت شاد است با کسی که شاد نیست و اندوه دارد، جداست و این دو با هم تفاوت دارند؛ به طور مثال فردی که بیمار است و در بستر می افتد، معمولا انسانی غمگین، ناراحت و گرفته است و کمتر شاد می شود و نه به غذای خاصی میل دارد و نه به کار و تفریح. افرادی که در زندگی خود شادی و نشاط ندارند، چه در کار چه در معنویت و چه عبادت حکم همان مریض را دارند.
اگر می بینیم که ما عبادت های خود را با شادی و نشاط انجام نمی دهیم و با اکراه به سوی آن می رویم، به این دلیل است که سیستم روحی ما بهم ریخته است و نرمال نیست برای همین نمی توانیم شاد باشیم و عنصرهایی مانند پای منبر نشستن، شاید نشاط لحظه ای تنها به دنبال داشته باشند چرا که این سیستم روحی از اساس مشکل پیدا کرده و لذا این نشاط برای او موقت است و در اثر یک هیجان روحی به دست آمده که به زودی هم از بین می رود. بنابراین شادی و نشاط معنوی را نمی توان از بیرون به فرد تزریق کرد بلکه این مساله باید از درون رفع شود.
چگونه می توان این نشاط معنوی را در درون خود ایجاد کرد؟
وقتی ما می بینیم فردی چه جوان یا پیر از عبادت خود لذت می برد و در زندگی نشاط دارد، دلیل آن این است که وجود خود را از رذایل اخلاقی همچون دروغ، غرور، کبر، خست و بخل و به طور کلی ویروس های معنوی و نفس خود را تزکیه کرده و سیستم بدنی و روحی سالمی دارد و از حالت بیماری روانی و روحی خود را خارج و پاکسازی کرده است.
اما برای ایجاد نشاط معنوی در خود باید دید حقیقت انسان بماهو انسان و فارغ از هر گونه جنسیت و تفاوتی، با چه چیزی شاد می شود و حال معنوی خوبی پیدا می کند. اما باید دانست حقیقت انسان تنها در ارتباط با خدا و به رنگ او درآمدن و پیوستن به او، شاد می شود و به نشاط معنوی دست می یاید نه امر دیگری. لذا قرآن می فرماید: الا بذکر الله تطمئن القلوب.
اگر فرد از عبادت و نماز خود لذت نمی برد، مشکل اینجاست که او شادی را در بیرون از آن نماز جستجو می کند مثلا در خوردن غذا یا انجام کاری خاص و این طور می شود که دل به نماز نمی دهد و نمی تواند از آن لذت ببرد.
بنابراین دینداران و انسان هایی که واقعا می خواهند به نسخه های اهل بیت (ع) عمل کنند، اما در عین حال شاد نیستند و نشاط معنوی ندارند، باید بیماری درونی خود را پیدا کرده و با تزکیه نفس و پیوستن به خدا آن را درمان کنند.
روایتی از امیرالمومنین علی (ع) نقل شده است که ابن عباس می گوید بعد از پیامبر (ص) من هیچ سخنی را به شیرینی این سخن حضرت علی (ع) نشنیدم که فرمودند: «اما بعد فان المرء قد یسره درک ما لم یکن لیفوته و یسوء فوت ما لم یکن لیدرکه فلیکن سرورک بما نلت من آخرتک و لیکن اسفک علی ما فاتک منها و ما نلت من دنیاک فلا تکثر به فرحاً و ما فاتک منها فلات تأس علیه جزعاً ولیکن همّک فیما بعد الموت.» اما بعد، گاه باشد که مرد از به دست آوردن چیزهایی شاد میشود که از دستش نمیرفته و در عین حال غم از دست دادن چیزهایی را میخورد که دست یافتن به آنها محال بوده است. چنان باید که شادی و سرور تنها به سبب بهرههایی باشد که از آخرت خویش به دست آوردهای و دریغت بر ارزشهای اخروی باشد که از دست میدهی. اما از بهرههای که از دنیای خویش به چنگ میآوری شاد مباش از ارزشهای دنیوی و مادی که از دست میدهی اندوهگین مشو رحمت خویش را به تمامی صرف دنیای پس از مرگ کن.(نامه 22)
ما حضرت علی (ع) را فردی می دانیم که حقیقت زندگی و حقیقت انسان برای او مثل روز روشن است و می داند سوخت و ساز انسان چیست؛ از چه گرسنه می شود و از چه سیراب. حقیقت این است که ما زندگی و افسار آن را به دست خود داده ایم و تصور می کنیم با اموری خوشحال می شویم و به دنبال آنها می رویم اما هیچ گاه افسار زندگی خود را به دست افرادی نداده ایم که با حقیقت زندگی و انسان آشنا هستند.
گاه از دست دادن امکانات دنیوی افراد را ناراحت می کند در حالی که قرآن می گوید: لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ؛ تا بر آنچه از دستتان می رود اندوهگین نباشید و بدانچه به دستتان می آید شادمانی نکنید.(حدید، 23)
اما راه وارد کردن نشاط معنوی به سبک زندگی رها کردن آن اموری است که ما را ناراحت می کند یعنی رها شدن از تعلقات مادی؛ ببینید در زمان دفاع مقدس رزمندگان با سختی ها و مشکلات و امکانات کم زندگی را به سر می بردند اما نشاط و شادی داشتند و هیچ گاه با اکراه به جنگ نمی رفتند بلکه اکراه آنها زمانی بود که می خواستند از جبهه بازگردند یعنی در دل سختی و دلهره و ترس، ذهن آرام و دلی بانشاط داشتند.
لذا ما برای اینکه در عبادات و رابطه معنوی با خدا شور و نشاط پیدا کنیم، باید با میل به سوی عبادت و خدا برویم. مثلا چند دقیقه پیش از نماز وضو گرفته و تفکر کنیم و آماده نماز شویم در واقع به استقبال اذان رفته و پس از اتمام نماز چند دقیقه در سجاده نشسته و تعقیباتی هر چند مختصر بخوانیم. یعنی عوامل حضور قلب را در خود ایجاد کرده تا نمازی بانشاط داشته باشیم.
تجربه نشان داده است با به کار بستن این قبیل اقدامات ساده می توان به نشاط معنوی دست یافت و آن را در سبک زندگی خود به کار گرفت.
/م118