چهارشنبه های وبلاگی/ امر معشوق
خدا از ما فقط و فقط یک کلمه می خواهد بی چون و چرا ، چشم خدای من!
وارث: گفت : نماز خوندن مگه کار بدیه؟ روزه مگه بده؟ نافله خوندن مگه بده؟
گفتم : نه خیلی هم خوبه چطور؟
گفت : پس چرا همون خدایی که امر به نماز می کنه و می فرماید ستون دین هست میگه اگه چهار رکعتت شد شد پنج رکعت قبول نیست که هیچ ، به جرم نماز نخوندن هم مواخذه میشی، چرا نمیزاره تو سفر یا مریضی روزه بگیریم مگه بده ادم خودشو برای معشوقش به زحمت بندازه؟ چرا میگه تو سفر اگر نافله خوندی گناه کردی!! مگه نماز خوندن گناه داره؟؟ و صدها مثال اینطوری!
گفتم : چه سوال قشنگی پرسیدی که فلسفه عبادات در پاسخ همین سواله!
گفت : بگو تا بدونم
گفتم : بندگی و عشق چیزی جز تسلیم نیست، اصلا اسلام یعنی تسلیم شدن، خدا می خواهد از ما بنده خودشو بسازه نه بنده دلمون و حالات روحیمون
گفت : اخه نماز و روزه و... که کارهای خوبی هستند چرا دیگه گناه؟
گفتم : چه گناهی بالاتر از بی توجهی به امر معشوق؟!
این ها همه بهانه اند برای تسلیم بودن در برابر امر معشوق ، خدا از ما فقط و فقط یک کلمه می خواهد بی چون و چرا ، چشم خدای من!
نماز تو کامل بخون ، چشم!
نمازتو شکسته بخون،چشم!
نماز نافله نخون، چشم!
روزه بگیر ، چشم!
روزه نگیر، چشم!
و...
گفت : چه سهل صعبی !
گفتم : بله و مهم اینه که این چشم گفتن مخصوصا انجا که با ظاهر افکار و حالات ما نمی سازه همراه با لذت و لبخند و تسلیم واقعی باشه نه چشم با اکراه که مثلا سر خدا منت بگذاریم که من دوست داشتم فلان عباداتو بکنم اما تو نگذاشتی!!
وقتی جابر خدمت امام باقر ع رسید عرض کرد آنچنان صبور شده ام که بلا را بیشتر از راحتی و مریضی را بیشتر از صحت دوست دارم و این را برای خود امتیاز بزرگی قلمداد می کرد اما امام در پاسخ فرمودند : ما دوست می داریم آنچه خدا دوست می دارد حال می خواهد بلا باشد یا راحتی ، مریضی باشد یا صحت . و بدین ترتیب امام ع روشن ساختند که بندگی یعنی تسلیم امر معشوق بودن نه تسلیم دل و خوش آیند آن بودن، ولو در مسیر به ظاهر خیر و صلاح.
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
منبع: وبلاگ اینجا فانوسی روشن است
/م118