حجت الاسلام انصاریان: بالاترین عبادت طبق نظر پیامبر اکرم و ائمه معصومین علیهم السلام چیست؟
وارث: مراسم شب بیست و ششم شهرالله الاکبر با سخنرانی و روضه خوانی حجت الاسلام شیخ حسین انصاریان در مسجد و حسینیه همدانی ها برگزار شد.
در ادامه گزیده ای از سخنان ایشان را می خوانید:
بالاترین عبادت طبق نظر پیامبر اکرم و ائمه معصومین علیهم السلام، معرفت است. در رشته های معرفت، برترین معرفت، شناخت وجود مقدس حضرت حق است. در یک کلمه به هدایت خودش تمام انبیاء خدا، خداوند را اینگونه به مردم شناساندند:" لا اله الّا الله"
وقتی که انبیاء " لا اله الّا الله" را به مردم تعلیم می دادند، مردم خیلی اسیر و تاریک بودند، خیلی جاهل بودند البته نه جاهل به امور دنیوی. آن زمانی که انبیاء اینگونه مردم را تعلیم می دادند، بخش عمده ای از این منطقه از جهان، دارای یک تمدن سرپا و عظیم و سرزمین های بسیار آباد بود.
در قرآن است که چند قرن قبل از پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم، مردم در منطقه خاورمیانه و بخشی از آفریقا، در دانش سدسازی مهارت کامل داشتند. میلیون ها لیتر آب را پشت سد جمع می کردند و با بکار گرفتن قواعد ریاضی و هندسی خیلی دقیق آب سد را به تمام مناطق کشاورزی تقسیم می کردند.
حتی مملکتی را قرآن نام می برد که دو طرف خیابان هایش پر از درخت میوه بود و آبیاری می شد و مسافرین زیر درختان پر میوه از شهری به شهر دیگر سفر می کردند. در ساختن ابزار بسیار قوی بودند.
تمدن، تمدن جدید وجوانی نیست، و روی دیوارهای تمدن های قرون و اعصار گذشته که زحمتش را کشده اند، بنا شده است. من فاصله زمانی دقیق حکومت مصر در روزگار یوسف تا زمان پیامبر صلی الله علیه واله وسلم را نمی دانم اما می گویند بیش 5هزار سال است.
یوسف قبل از موسی بن عمران بوده است اما شما در سوره یوسف می بینید که ملت مصر در آبمیوه گرفتن و نگاه داشت آنها بدون هیچ مواد نگهدارنده ای، بسیار قوی بودند. در زمان حضرت سلیمان آجر شیشه ای می ساختند که این هم در سوره نمل ذکر شده است.
بین 2 کوه سد فلزی می زدند، انسان های قدرتمندی بودند و اینگونه نبود که اگر انبیا در مناطق متمدن مبعوث می شدند، مردم گدا بودند و هیچ کاری از دستشان برنمی آمد و ... اینگونه نبوده است.
انبیاء در حالی مبعوث شدند که مردمان عالم آگاه به حیات مادی و 100درصد جاهل به حیات انسانی بودند. آنها متمدن و خیلی سخت اسیر بودند. اسیر خدایانی که خود ساخته بودند!
انبیاء به مردم می گفتند "ای خسته درون تو نهادی است؛ که از هستی آن تو را کمالی است؛ ای سایه نشین هر درختی؛ بنشین به کنار خویش لختی"
بشر در این زمینه در اوج تیره بختی بود و انبیاء دلها را با چراغ معرفت روشن کردند، تاریکی ها را زدودند و پرده ها را کنار زدند. گفتند " لا اله الا الله " یک معبود بیشتر نیست و شما مخلوق را با معبود اشتباه گرفته اید و تمام هستی به دست او اداره می شود و این اداره رحیمانه، عادلانه، حکیمانه است.
این معرفت به خدا است و افضل معرفت است که با این شکل شناخت. کنار زدن هر معبود باطلی که به غلط به آن معبود می گویند در حالی که مخلوق است و میدان زندگی را به خدا که اصل کار است سپردن. این توحید است.
آنگاه که انسان وارد توحید می شود، هر آنچه را که در دینا می بیند، به صورت ابزار غیر مستقل می بیند. یعنی موحّد محال است که برای عنصر و شیء و انسانی استقلال قائل شود.
به همه چیز به عنوان وسیله و ابزار برای خدا نگاه می کند. برای خدا ابزار را انتخاب می کند و برای خدا هم بکار می برد. همیشه رضای خدا را می خواهد نه رضای دلش را. این که بگویی دلم می خواهد، این علم کردن یک مخلوق و معبود غلط در برابر خالق و معبود حقیقی است.
پیامبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم رویات زیبایی دارند که من این روایت را در کتاب مستدرک حاکم نیشابوری دیده ام که حضرت می فرمایند 7نفر در قیامت در سایه رحمت خدا کمترین آسیبی از قیامت نمی بینند و روز قیامت هم روزی است که جز چتر رحمت خدا چتری وجود ندارد.
یکی از آن 7نفر مردی است که یک زن نامحرم بسیار زیبا و رباینده او را دعوت به خود می کند، اما او می گوید من از خدا حساب می برم.
طبق نقل شیخ صدوق در کتاب شریف توحید که از مهم ترین کتب شیعه است، شما با معنا هر بار که بگویید" لا اله الا الله"، خداوند با دست رحمت خودش در بهشت درختی برای تو می کارد.
وقتی انسان به پروردگار معرفت پیدا میکند، نوبت به مسئله دوم می رسد و آن هم این است که فرهنگمان را بفهمیم. فرهنگ ما قرآن و اهل بیت علیهم السلام هستند. پس از آن خداوند می گوید طبق قرآن و اهل بیت من عمل کنید و رحمت و مغفرت و کرم و احسان و رضوان و بهشت مرا ببرید هر چقدر که شما بخواهید نه هرقدری که من می خواهم!