واکاوی جایگاه شعر در هیئت؛ از ارتباط شاعر و مداح، تا مافیای انتشار آثار شاعران و ذاکران

کد خبر: 16609
بحث سهرابی و بابایی جایی بالا گرفت که آنها از چند و چون ارتباط شاعران با مداحان حرف زدند. این بحث‌، جریان را به نشر و توزیع آثار کشاند و درباره جریان مافیایی نشر آثار شاعران و ذاکران صحبت شد؛ این بخش سوم میزگرد «شعر و هیئت» است.
وارث: پیش از ماه مبارک رمضان محمد سهرابی و احمد بابایی دو تن از چهره‌های موفق شعر آئینی معاصر در میزگردی با عنوان «شعر و هیات» حاضر شدند و درباره این دو مقوله و ارتباط آنها سخن گفتند. بخش اول این میزگرد چند روز پیش منتشر شد و اینک در ادامه بخض دوم آن ارائه می‌شود؛ توصیه می‌شود، پیش از مطالعه بخش حاضر، بخش های قبلی میزگرد، مطالعه گردد. اینک بخش سوم میزگرد «شعر و هیات»:

جایگاه شعر در هیات موضوع اصلی این میزگرد بوده و من فکر می‌کنم با بحثهای خوبی که شد، الان بتوانیم وارد این موضوع شویم. اتفاقی که افتاده این است که شاعران ما بدون معیار خاصی شعر می‌گویند، شعرای ضعیف و قوی مخلوط می‌شوند و مداحان هم که شاید آگاهی زیادی از ادبیات و شعر وزین برای معصومین(ع) نداشته باشند، هر کدام را که خودشان بخواهند انتخاب می‌کنند و در هیاتها می‌خوانند. این ضربه‌های بدی می‌زند که هر یک قابل بررسی است. در این زمینه چه باید کرد؟

سهرابی: حقیقت این است که ما نمی‌توانیم قلم کسی را بشکنیم. یعنی نمی‌توانیم برویم به خانه تک‌تک شاعرها و بگوییم ما با چوب بالاسرت ایستاده‌ایم و اگر آن‌طور بنویسی می‌زنیمت. این یک واقعیت است. باز هم بر می‌گردیم به همان سلایق، یعنی اینکه باید ببینیم تیغ یک سلیقه تا کجا می‌برد و جا باز می‌کند. سلیقه هم که در شعر و شاعری اعتبار ندارد. معیار صحیح اعتبار دارد و این معیار صحیح هم که فعلا وجود ندارد. منظورم این است که در شیوه مدح و مرثیه امروزین، کتاب آموزشی و طرح مبانی نداریم، وگرنه معیار شعری تا دلتان بخواهد، آن هم در سطح بالا وجود دارد.

آقای بابایی چرا نمی‌توانیم کاری برای جلوگیری از آسیب ورود هر شعرهای ضعیف به هیاتها انجام دهیم، به نظر شما کجای کار ایراد دارد؟

بابایی: اعتقاد من این است که قطعا هنوز چیزی به عنوان قواعد شعر آئینی تدوین نشده و ما بعد از 35 سال هنوز چیزی در خصوص موضوع‌شناسی و روش‌شناسی شعر آئینی نداریم، قواعد و نظریه‌های آکادمیک و کتابها و مقالات و… نداریم. باید اینها را اول تدوین کنیم بعد در گام بعدی به نقد شعر آئینی برسیم. یعنی نقد شعر آئینی که امروز در هیات ها راه یافته باید بعد از تدوین قواعد و نظریه‌های موضوع‌شناسی و روش‌شناسی این شعر صورت بگیرد. و تدوین آن قواعد ذاتا مقدم بر نقد است. وقتی آن را نداریم، طبعا در نقد هم موفق نخواهیم بود.


حالا اگر بخواهیم ببینیم که شعرهای موفق آئینی چه ویژگی‌هایی دارد و چه حداقلهایی را باید داشته باشد تا جا بیفتد و ماندگار شود، در این هم ملاحظاتی هست. یعنی مثلا شما وقتی می‌گویید سبک عراقی، می‌گوییم در این سبک فلان شاعر را داریم که می‌تواند الگوی موفق تلقی شوند. یا در موضوع خاصی فلان شعرها یا فلان شاعرها الگو هستند. اما در این جریان نومذهبی  که هنوز دقیقا مشخص نیست چیست و شاید باید 50 یا  100 سال دیگر بگذرد تا ببینیم چه در می‌آید و چه می‌شود.– چون اصلا ممکنم است چیز دیگری از آب در بیاید- آیا ما در دل همین جریان کسانی را داریم که بگوییم اینها الگوهای شعر آئینی هستند. چنین چیزی نیست. یعنی ما با کمبود قواعد و معیارها و الگوها و چارچوبها مواجه‌ایم و لذا هر گونه آسیب‌شناسی که صورت بگیرد نمی‌تواند علمی و ثابت و حقیقی باشد. سرایش شعر ضعیف، نشر شعر ضعیف و تبلیغات برای شعر ضعیف 3 موضوعی است که باید جداگانه به آنها پرداخت. بنده معتقدم میزان سرایش شعر قوی به طرز خیره کننده‌ای از تمام ادوار قبل بیشتر و جدی‌تر است! نشر شعرهای قوی از سرایش آن کمتر و تبلیغات برای شعرِ قوی از سرایش و نشر آن هم کمتر است و این یعنی فاجعه!! یعنی ما توانایی بِرند سازی تبلیغی را نداریم. در این خلاء طبیعتا آنها که توانایی بِرند سازی را دارند شعر ضعیف را رنگ کرده و به اسم طاووس ادبی به مستمعین ناشی قالب می‌کنند!

ما به بحث سرایش و نشر و تبلیغ و توزیع شعر ضعیف و قوی بعنوان یک موضوع اساسی باید بپردازیم و باید بدانیم که در ذیل این موضوع اساسی و مغفول، بحث «ارتباط رسانه‌ها و شعر» نیز مطرح است.

جناب سهرابی یکی از مشکلات ما در این حوزه وجود نداشتن الگو است. یعنی معیارهایی مشخص نشده که جوانان ما چه از جت نظریه و چه به لحاظ سرایش و تکنیک‌های شعری شعر معصوم(ع) بتوانند به آن الگوها نگاه کنند. این فقدان وجود دارد، اما به هر حال عده معدودی هستند که پیشکسوت کارند و بالاخره می‌توانند محل رجوع شاعران جوان باشند، اما به نظر می‌رسد چندان این الگوپذیری و تاثیرپذیری در نسل جدید شاعران آئینی وجود ندارد. چرا؟

سهرابی: جوان‌ها از بزرگان شعر آیینی، تقلید نمی‌کنند و این عدم تقلید تا حدی هم به حق است. ما امروز می‌خواهیم عناصر زبانی روز را به شعر وارد کنیم، مثلا یک شاعر کهن که زنده هم هست و ریشی سپید کرده هنوز به جای کلمه شاه، خدیو می آورد، خوب کسی که هنوز به جای شاه دین می گوید ای خدیو دین، نمی‌تواند در لفظ و حتی مضمون الگوی من باشد. از طرفی شاعران مورد تقاضا واقع می‌شوند، مداح زنگ می‌زند. مجلس هم للهی باید بچرخد. متاسفانه مداح‌های ما مطالعه ندارند. این یک حقیقت است، زنگ می‌زنند و می‌گویند الان دارم می‌روم مجلس تا سه ربع دیگر غزلی می‌خواهم با این مشخصات! این درخواست می‌شود علت بیرونی. علل درونی هم خود شاعر است. درون خود شاعر این میل باطنی وجود دارد که در 7 بیت شعر را تمام کند.


شما ببینید از صفر تا صد یک قصیده 150 بیتی یک ساعت است، اما از صفر تا صد یک غزل 5 بیتی 10 دقیقه است. یعنی مجلس از حالت خاموش تا شعله ور 10 دقیقه طول می‌کشد. این میل باطنی است که من دوست داشته باشم کارم را طوری انجام بدهم که در مجلس تاثیرم را بگذارم، از حیثی ممدوح است، یعنی می خواهد خدمت کند. اما از حیث دیگر چون شعر سست است، مذموم است، اینجا دچار همان آنارشیسم می‌شویم، نظم مجلس به هم می‌خورد، منتهی ما نه می‌توانیم و نه در مقام تکلیف هستیم که قلم کسی را بگیریم و بگوییم تو شعر نگو یا جوری که من می‌گویم بگو.

بابایی: وقتی ما شاعران در مقام تکلیف نیستیم چه کسی باید این مباحث را بگوید؟ چون این «ما» گاهی خلط مبحث پیش می‌آورد و باعث می‌شود هر کسی خود را در چارچوب این ما تعریف کند و خط مشی تعیین کند.

سهرابی: رسانه و علمای فن شاید باید این مباحث را مطرح کنند. مقصود اینکه ما شاعران در مقام تکلیف نیستیم، مگر اینکه از بزرگان درخواست کنیم کتابی را از موضع ارشاد، نه تکلیف و دستور بنویسند. چون در این جایگاه دستور دادن بد است. دنیا دنیای آزاداندیشی و تفکر باز است.

بابایی: اجازه بدهید مثالی بزنم سابق بر این پدران و مادران برای فریب فرزندان انواع مختلف راه ها داشتند، امروز قاعده بر عکس شده، فرزندان انواع راه‌ها را برای فریب پدر مادرها دارند، حالا شما این قاعده را در شعر در نظر بگیرید، بزرگان ادب را در جایگاه پدران و مادران بگذارید و جوانان را در جایگاه فرزندان تا ببینید امروز چه اتفاقی افتاده است.

سهرابی: به هر حال من معتقدم ما شاعران در مقام تکلیف نیستیم، چون چیزی که او می‌خواند سست هست، اما دروغ نیست و من اینجا مرشد کامل نیستم که بگویم ای جوان اینچنین بگو و آنچنان بخوان، این مسئله را کسی بر نمی‌تابد.

بابایی: حالا اینکه چنین شعرهایی رواج می‌یابد و در هیئت‌ها خوانده می‌شود، ایراد مداحی و مداح است یا شعر و شاعر؟

سهرابی: دو علت دارد، درونی و بیرونی. درونی اینکه که شاعر دوست دارد شعرش تاثیرگذار باشد؛ طبیعتا شعر جوانی را که در عنفوان شباب است، آقا ذبیح الله ترابی که نمی‌خواند، مداح محلشان می‌خواند که حالت تولیه هم بر آن جوان دارد و مولوی او هم هست، شاعر ارادتی به او حاصل می‌کند و می‌خواهد پا به پای او در مجلس تاثیر بگذارد. از سوی دیگر حرف مداح هم در او نفوذ دارد، در چنین حالتی میل درونی و تقاضای بیرونی با هم جمع می‌شوند و دست به دست هم می‌دهند و خواندنی که شما می‌گویید از آن می‌شکوفد. چه خوب باشد، چه بد! اینکه چطور باید این فرایند را اصلاح کرد، من نمی‌دانم! اما این را می‌دانم که شعر باید صحیح باشد، از اولی ترین مراتب شعری صنایع لفظی و معنوی است، یعنی شعر ایهام، ایجاز، واج آرایی، سجع، جناس و... داشته باشد. شاعر باید همه اینها را به کار ببندد، اما بسیاری از این شاعران فقط نثر موزون می‌گویند که هیچی هم در آن نیست.


  آقای بابایی به نظر شما مشکل از کجاست؟

بابایی: این گله‌مندی می‌تواند وجود داشته باشد که مثلا شاعران ضعیف عمل می‌کنند، اما من اعتقاد دارم امروز شعر خوب هم زیاد سروده می‌شود، اما به دست مردم یا مداحان نمی‌رسد. من مایلم این موضوع هم مورد بررسی قرار بگیرد که چه اتفاقی این وسط می‌افتد که شعرهای باکیفیت به دست مردم و مداح نمی‌رسد.

سهرابی: متاسفانه امروز در بین مداحان نوخوانی رواج پیدا کرده است. یعنی مداح می‌گوید من شعری را که قبلا مداح دیگری خوانده باشد، نمی‌خوانم! چرا نمی‌خوانی؟
عیبی ندارد اگر نمی‌خوانی، اما به جای آنها چه می‌خوانی و خوراکت چیست؟ شعر از کجا می‌آوری؟ می‌گوید من رفیقی دارم که برایم شعر می‌گوید. می‌گوییم یک شعر از او بیاور، می‌آورد و می‌بینیم شعر اصلا در شان حضرت زهرا(س) نیست.

بنابراین یکی از مشکلات ما این است که مداح می‌گوید چون این شعر را فلان مداح خوانده، من دیگر نمی‌خوانم. این طرز تفکر صحیح نیست و باید آن را اصلاح کرد.

مطمئنا برخی از مشکلات به رواج نوخوانی میان مداحان باز می‌گردد، اما قضیه تنها این نیست. من معتقدم شعر خوب و عالی را هم به برخی از مداحان بدهیم می‌گویند مثلا این شعر در این جلسه جواب نمی‌دهد و به همین دلیل آن را نمی‌خوانند. اینطور نیست؟

بابایی: من موافقم که مداحان در مداحی‌شان رعایت این موضوع را نمی‌کنند که شعر خوب، الزاما شعر یک‌بار مصرف نیست و می‌شود سالهای سال آن را خواند. اما باید به این موضوع هم فکر کنیم که امروزه با توجه به خوراکی که لازم داریم، شارژ انبار ما کافی نیست و نمی‌تواند جوابگوی تکاپوی مداحان و مخاطبان باشد. به عبارت دیگر ما شاعر کم داریم و این تعداد شاعر نمی‌تواند پاسخگوی نیاز جلسات و مداحان باشند. در این وضعیت چه کار باید بکنیم؟ آیا می‌توانیم از چین شاعر وارد کنیم؟!

تازه این هم، کل داستان نیست. چون از طرف دیگر ما شاعر و شعر خوب هم زیاد داریم که آثارشان می‌تواند مورد استفاده مداحان و مخاطبان قرار بگیرد. اما من فکر می‌کنم این وسط اتفاقاتی می‌افتد که شعر خوب به دست مداح و مخاطب نمی‌رسد. یا مثلا مداح خوب مدیریت نمی‌کند، یا مشکل نشر داریم، یا عاملان عرضه و توزیع آثار کم‌کاری می‌کنند و...
*تسنیم: منظورتان این است که مشکل فقط به دو طرف جریان یعنی «شاعر» - «مداح» (مخاطب) برنمی‌گردد، حلقه‌های واسط هم باید کار خود را انجام دهند. یا اینکه بستر فراهم شود!؟

سهرابی: ولی به نظر اگر بخواهیم اینطوری حرف بزنیم باید تا فردا صبح حرف بزنیم. چون سلسله‌وار گره در گره است. یعنی مثلا بگوییم شعر خوب به دست مداح نمی‌رسد، مشکل کجاست؟ ناشر. می‌روید پیش ناشر می‌گوید مشکل توزیع است مثلا؛ توزیع کننده هم می‌گوید مشکل جای دیگر است و همینطور دور خودمان می‌چرخیم. اما بله، برخی ناشران مشکل دارند، آثار چاپ نمی‌شود، به دست مخاطب نمی‌رسد و …

  آقای بابایی نظر شما درباره مشکلات نشر شعر آئینی چیست؟

بابایی‌: بله من همین امروز از آقای سهرابی پرسیم که از کتاب «ابر و باده»تان چه خبر؟ ایشان هم به هیمن مشکلات اشاره کردند. این یک مشکل عام است و همه شاعران از این مسائل دارند. تازه کتاب «ابر و باده» آقای سهرابی واقعا یک کتاب قابل ارائه است ولو اینکه امروز خود آقای سهرابی می فرمایند که امروز آن را نمی‌پسندند، با این وجود من معتقدم «ابر و باده» هنوز یک سر و گردن از خیلی آثار چاپ شده شعر آئینی بالاتر است. این کتاب شش سال است که در انتظار تجدید چاپ است. یا مثلا کتاب «صبح شبنم» شیخ رضا جعفری هم به همین شکل.


سهرابی: بله «صبح شبنم» یا کتاب «خانم غزل بدون تو تعطیل می‌شود» شعر آقای جانفدا یا شعر آقای مهدی رحیمی. آثار خوبی هست که متاسفانه دیده نمی‌شود. شما ببینید فروش 3 هزار نسخه کتاب در طول 6 سال خیلی فاجعه است. این وضعیت کتاب و نشر ما است.

باعث تاسف است! اما به نظر می‌رسد که به طور کلی مخاطب ما چندان شعر به طور کلی و شعر مذهبی به طور خاص را جدی نمی‌گیرد! با این گزاره موافقید؟

بابایی: در دانشگاه تهران در خصوص آن شخص هتاک به امام هادی(ع) تشکیل شده بود و صحبت بر سر این بود که آقایان شاعر بیایند در برابر این حرکت شعر بگویند. من موضع گرفتم و گفتم این کار کاملا اشتباه است، چون شان این فرد این نیست که من یا هر کس دیگری که برای اهل بیت(ع) شعر می‌گوید بخواهد شعرش را صرف پاسخ به این آدم بی‌ارزش کند. شان او این است که یک آدم ژانگولری مثل خود آدم شخص پیدا بشود - کسی که وزن چندانی ندارد – بیاید کلیپی اجرا کند مثلا و جواب او را بدهد.

اما این اتفاق بُعد دیگری هم داشت، وقتی کلیپ آن شخص هتاک منتشر شد دانلود آن بیش از 1 میلیون بار بود، جالب این است که همزمان با انتشار آن کلیپ 5 مجموعه شعر آقای سهرابی با هم منتشر شده بود، آدم باید گریه کند به خاطر این غفلت که این 5 مجموعه شعر اصلا دیده نمی‌شود ولی آن کلیپ 1 میلیون بار دانلود می‌شود. من احمد بابایی به عنوان یک رسانه برای فروش آن آثار چه کردم؟ آیا تدبیری اندیشیده‌ایم که روزی به جایی برسیم که آقای سهرابی به عنوان شخصی که اشعارش تاثیرگذار است، کتابهایش هم خوب عرضه شود و به فروش برسد؟! اگر موفق نبودیم باید برگردیم و کار را درست کنیم. باید طوری عمل کنیم که مداح جرات نکند شعر ضعیف بخواند، چطور باید به این هدف برسیم که فلان مداح طبعا جرات نکند شعر ضعیف بخواند؟! آیا درباره اینها فکر کرده‌ایم؟! همین الان رسانه‌های ما چقدر به این امر کمک می‌کنند؟ صدا و سیمای ما که بزرگترین رسانه ما است چه می‌کند؟!

ادامه دارد...


/م118