چهارشنبه های وبلاگی/ درد دل يك معلم دلسوز
خانم معلم مي گفت :
- همه اش بايد حواست به دانش آموز باشد ،مثلا دارم چند تا سوال رياضي پاي تخته مي نويسم يا يك چيزي براي آموزش به بچه ها آماده مي كنم ،سرم برمي گردانم ،مي بينم دانش اموزي ،آرايش كرده ،يا موهايش را از مقنعه مدل دار!ريخته بيرون و... من حوصله خرج مي كنم وبا نصيحت كاري مي كنم دانش آموز خودش كارش را اصلاح كند.
- همه ي سال تحصيلي ،به دانش آموزانم ،پوشش اسلامي را آموزش مي دهم ،اما حالا وقتي آنها را در كوچه وخيابان مي بينم ،حرص مي خورم ... آخر مادر دختري كه در آستانه تكليف است يا تكليف شده را با لباسي نيمه عريان وبدون روسري و ...بيرون مي آورد ،همين مي شود كه وقتي دختر 11ساله را با تيپ پيراهن شلوار مي بيني و شال آنجوري ،ديگر نبايد تعجب كرد وهمين قدر پوشش را هم خدارا شكر گفت ...
- الآن ،دو سال است كه دانشگاه فرهنگيان ،شروع به كار كرده ودانشجويان آن ،نسل بعدي فرهنگيان خواهند بود ، اما وقتي مي بينم كه برخي از اين دانشجويان ،متاسفانه، متاسفانه با حجاب خيلي بد در جامعه ظاهر مي شود براي نسلي كه مي خواهد زير دستان اين افراد پرورش پيدا كنند ،غصه مي خورم ،درد اين است كه وقت پذيرش چنين دانشجوياني دقت كافي را نمي كنند وبه فرداي جامعه نمي انديشند وحتي تذكرهم به آنها نمي دهند كه مواظب پوشش خود در جامعه باشند ، درد اين است وقتي خود شخص به حجاب اسلامي اعتقادي ندارد ،چگونه مي خواهد الگوي نسل بعد باشد،خلاصه درد است....
نكته اي كه خانم معلم هم قبول داشت اين بود كه مادران جوان ما،مادراني هستند كه سالها با عروسك باربي بزرگ شدند وكودكان خود را اكنون همان ،عروسك ها مي بينند ...وحالا هم كه وجود ماهواره در بعضي خانه ها و بازي هاي رايانه اي نيكل كيدمني !،وضعيت بد پوشش را تشديد مي كند ....
خدا ،نسل آينده مارا از خطر حفظ مي كند،اگر از همين امروز ،به كودكانمان راه درست زندگي كردن را بياموزيم،كه اگر يادگيري و فهم در دوران كودكي مثل حك روي سنگ است ودر سنين بزرگ سالي نوشتن روي آب...
منبع: وبلاگ حجاب فاطمی
/م118