حجت الاسلام الهی: صبر پیشه کن که عاقبت از آن اهل تقوی است

کد خبر: 19736
مراسم عزاداری شهادت امام جواد علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام حاج شیخ محسن الهی و مداحی حاج ذبیح الله ترابی، حاج سید مهدی میرداماد و دیگر ذاکرین اهل بیت(ع) در هیئت بیت الرضا علیه السلام برگزار شد.

وارث: مراسم عزاداری شهادت امام جواد علیه السلام با سخنرانیحجت الاسلام حاج شیخ محسن الهی و مداحی حاج ذبیح الله ترابی، حاج سید مهدی میرداماد و دیگر ذاکرین اهل بیت علیه السلام در هیئت بیت الرضا علیه السلام برگزار شد.

این مراسم با مرثیه خوانی حاج ذبیح الله ترابی آغاز شد و در ادامه حجت الاسلام الهی به سخنرانی پرداختند.

متن سخنان حجت الاسلام الهی را می خوانید: 

در روایت داریم که امام رضا علیه اسلام بسیاری را ارجاع میدادند به حضرت امام جواد علیه السلام.

مرحوم علامه مجلسی در بحار این روایت شریف را آورده است. شخصی به نام محمد بن میمون که شدیدا مبتلا به درد چشم بود به محضر امام رضا علیه السلام شرفیاب شد و اظهار درد چشم کرد و درخواست دعا از حضرت داشتند. امام هشتم علی بن موسی الرضا علیه السلام ایشان را ارجاع دادند به امام جواد علیه السلام محمد بن میمون می گوید: این چه کاری است که حضرت رضا علیه السلام می کند که من را برای شفا گرفتن نزد فرزند خردسال خویش می فرستد؟ میگوید محضر امام جواد علیه السلام رسیدم امام جواد علیه السلام نگاه و دعایی کردند. این شخص می گوید درد چشم من رفع شد. وجود امام جواد علیه السلام وجود با برکتی است.

محمد بن سهل قمی می گوید: برای زیارت خانه کعبه در مکه حضور داشتم  و به مدینه برای زیارت حضرت جواد الائمه علیه السلام رفتم. در ذهنم مرور میکردم که هنگامی که حضرت را دیدم پیراهن یا پارچه ای تبرکی از ایشان بگیرم. وقتی رسیدم دیدم جمعیت فراوانی آنجا هستند و بسیاری سوالات خود را از حضرت می پرسند و حضرت پاسخگوست. به خودم گفتم: در میان این جمعیت که هر کس سوالی دارد، درست نیست من درخواست پیراهن تبرکی از حضرت بکنم. خواسته ام را نا دیده گرفتم و از خانه حضرت خارج شدم.به دروازه مدینه رسیده بودم که یک منادی فریاد میزند در کاروان: که محمد بن سهل قمی کیست؟گفتم:من هستم. بسته ای را به من دادند و گفتند این هدیه امام جواد علیه السلام است. تعجب کردم و بقچه را باز کردم دیدم پیراهن شخصی امام جواد علیه السلام است و به خودم گفتم: در ذهن تو گذشت وجود حضرت، وجود بابرکتی است.

برخی می گویند یک پیراهن چه کاری میتواند انجام دهد؟

این تبرکی جزء اعتقادات ماست. در قرآن کریم زمانی که پیراهن حضرت یوسف علیه السلام را نزد حضرت یعقوب علیه السلام بردند، شفا گرفت. پیراهن است نه خود حضرت، جامد است اما متبرک است.

در حال حاضر وهابی ها به عقاید و افکار خود نقد می زنند. شخصی  کتابی به نام "مبلغ 9پیامبر" نوشته است و به افکار محمد بن عبد الوهاب نقد وارد کرده است.

امام رضا علیه السلام می فرماید: موجودی با این با برکتی متولد نشده است. زیرا کم سن و سال بود. هفت ساله بودند که امام هشتم علیه السلام به شهادت رسیدند. چطور در جلسات و محافل مناظره میکردند و نامه می دادندو پاسخگو بوده اند؟

چهار گروه دشمن امام جواد علیه السلام بودند؛ اولین گروه: خویشاوندانشان بودند. عمویی به نام عبدالله بن موسی به امام حسادت ورزید و خود را امام معرفی کرد.

دومین گروه: شیعیانی  که می گفتند مگر میشود یک طفل به امامت برسد؟ زیرا سابقه نداشته است! و بر موسی بن جعفر توقف کردند و عنوان واقفیه بر آنان اطلاق شده است.

سومین گروه: حکومت عباسی.

بکر بن صالح شیعه ای بود که پدرش سنی ناصبی بود. نامه ای نوشت و در آن ذکر کرد که پدر من به شما ناسزا می گوید. وظیفه من در مقابل این پدر چیست؟

امام علیه السلام پاسخ دادند: مدارا کن با پدرت. خوب برخورد کن با او. روزی کسی به خواجه نصیر الدین طوسی نامه نوشت و او را سگ خطالب کرد. ببینید برخورد چقدر زیباست! مرحوم خواجه نصیر پاسخ داد: من با سگ فرق می کنم. سگ چهار دست و پا راه میرود و من روی دو پا راه میروم، سگ ناخنهایش بلند است و ناخن من کوتاه است، سگ پارس میکند و من سخن می گویم، سگ با زبان آب می خورد و من با دهان آب میخورم و در انتها نوشت: چرا به من می گویی سگ؟ چرا؟ این مدارا کردن است دیگر.

هر سختی روزی به آرامش و آسایش مبدل میشود. در قرآن به حضرت محمد صلوات الله علیه می فرماید: کمرت را شکستند! اما صلوات الله علیه در مقابل این سختی ها صبر کرد.

صبر پیشه کن که عاقبت از آن اهل تقوی است. پشت بزرگواری حرف میزدند. دوستانش گفتند: آقا بیایید از خودتان دفاع کنید. با ذکر آیه ای از قرآن پاسخ دادند: خداوند از کسانیکه ایمان می آورند دفاع می کنند.

در مسیر ولایت ثبات قدم داشته باشیم. بعضی ها در مشکلات زندگی از میدان خارج می شوند. حضرت علیه السلام فرمود: سست نشوی و آستانه  تحملت را بالا ببر.

کلیک کنید