حجت الاسلام رفیعی: انکار یک حکم از دین همانند انکار کل دین است
در ادامه متن سخنان حجت الاسلام رفیعی را می خوانید:
آیه ششم سوره حجرات می فرماید: " يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمينَ " این آیه داستانی دارد! پیامبر صلیاللهعلیهوآله ولیدهبن عتبه را به قبیله ای فرستاد تا زکاتشان را بگیرد (که زکات واجب است و اگر کسی نماز بخواند و زکات ندهد نمازش قبول نیست) مردم قبیله فهمیدند که از جانب پیامبر صلیاللهعلیهوآله واسطه ای آمده و خوشحال شدند و جمعیت زیادی جمع شدند و برای استقبال دویدند ولید به اطرافیانش گفت فرار کنید که اینها قصد کشتن ما را دارند، فرار کردند و به مدینه در محضر حضرت حاضر شدند و گفت: یا رسول الله صلیاللهعلیهوآله ما را کجا فرستادید آنها قصد کشتن ما را کردند! با آوردن چنین خبری به پیامبر صلیاللهعلیهوآله این آیه نازل شد. خداوند در این آیه ولید را فاسق خطاب کرده است، لذا امام حسن مجتبی علیهالسلام بعد از شهادت امیرالمؤمنین علیهالسلام به ولید فرمود: ده جای قرآن خداوند پدرم را مؤمن خطاب کرده است ولی یکی دو جا به صراحت تو را فاسق خوانده. به نکات موجود در آیه می پردازیم. نکته اول: در زندگی باید حواس ها جمع باشد و به هر خبری و شایعه ای اهتمام نورزیم، تحقیق و بررسی کنیم حتی اگر شخص گوینده خبر و نکته نماینده و دوست ما باشد و این موضوع باعث ایجاد بحران و ضربه در جامعه می شود که جبران ناپذیر است. نکته دوم: گاهی مردم اشتباه می کنند،گاهی در برداشت و گاهی در تطبیق اشتباه می کنند. شخصی خدمت امام کاظم علیهالسلام رسید و گفت: در جلسه ای بودم که یکی از پیروانتان گفت موسیبنجعفر امام من نیست، امام من هارونالرشید است آقا فرمودند: داستان چیست؟ گفت: در جلسه ای بودیم که از او سوال کردند امامت کیست و او هم قسم خورد که امامش هارونالرشید است و قسم خورد که امامش شما نیستید آقا فرمود: درست گفته یعنی امام باطل او هارونالرشید است و امام باطل من موسیبن جعفر علیهالسلام نیست، در آن جلسه ماموری جاسوسی کسی بوده که مجبور به گفتن آن حرف با آن نحوۀ بیان شده است. گاهی برداشتمان از موضوعی اشتباه است و گاهی تطبیق آن. 54 مرتبه فاسق در قرآن آمده، حدیث داریم که زن به فاسق ندهید به خانه فاسق نروید روایت داریم که با فاسق همسفر نشوید، دوست نگیرید؛ فسق به معنای خروج مثلاً کندن پوست موز را می گویند فسق یعنی پوستش خارج شد، فسق به معنای خروج است، هر کسی از صراط مستقیم و راه خداوند خارج شود فاسق نام می گیرد. فرآن می گوید برخی بخاطر عقایدشان فاسق اند قوم فرعون فاسق اند چون میگفت: من پروردگار برتر شما هستم! پس هر کسی انحراف عقیدتی دارد فاسق است و در جایی دیگر قرآن می فرماید: منافق فاسق است و در جا می گوید: قوم لوط فاسق اند، یعنی کسانی که انحراف جنسی دارند و دچار خروج از اعتدال درغرایضشان کمی شوند، زنا می کنند فحشا مرتکب می شوند فاسق اند؛ کسانی که حلال الهی را حرام می شمارند، هر کسی خلاف قرآن بگوید و امر کند فاسق است. گاهی به احکام الهی انجام نمی دهیم که آن گناه محسوب می شود ولی زمانی که منکر حقایق قرآن شویم و خلاف آن را بیان کنیم جز فاسقانیم و حتی اگر قسمتی از دین را منکر شویم فاسقیم. به طور مثال بگوییم من تمام دین را قبول دارم ولی خمس را قبول ندارم، علما و بزرگان می گویند انکار یک حکم در دین همانند انکار کل دین است؛ مورد دیگر فسق حیله گری است. اصحاب سبت می گفتند خداوند روزهای شنبه ماهی گیری را حرام کرده است؛ خداوند در قرآن می فرماید: " سه چیز فقط برای من است یک. عزت دو. قدرت سه. مکر " اگر کسی حیله و خدعه کند و کلاه شرعی بسازد خداوند فرموده جزء فاسقان است. نکته دوم؛ آیه ششم سوره حجرات ما در اسلام اصلی داریم به نام اصل محکم کاری، باور و اعتقاد ما نباید از سر زور باشد باید با تحقیق و بررسی محکم و استوار باشد، اسلام دینی است مستحکم.
در ادامه این مراسم؛ ذاکر اهل بیت علیه السلام حاج سید مجید بنی فاطمه به روضه خوانی پرداختند.
/ب.ط 211