حجت الاسلام جواد زمانی: ماهیت شعر چندان با مرثیه و مرثیه سرایی سازگار نیست

کد خبر: 28299
وارث: حجت السلام و المسلمین جواد محمد زمانی از شاعران برجسته‌ای است که توانسته در شعر آیینی قدم‌های بزرگی بردارد و نقش تاثیرگذاری در ارتقای آن داشته باشد. تسلط بر ادبیات فارسی و فنون هنری شعر و تلفیق آن با آموز‌های دینی و اندیشه‌هایی که به عنوان یک روحانی در تبلیغ آن می‌کوشد، اشعارش را بسیار عمیق و مفهومی کرده است. برگزاری دیدار شاعران آیینی با مقام معظم رهبری در سال ۱۳۹۰ از اقدامات قابل توجهی بود که به همت حجت الاسلام زمانی صورت پذیرفت. همچنین حضور به عنوان دبیر علمی کنگره‌هایی همچون بزرگداشت صائب تبریزی و شعر اخلاقی، بزرگداشت عمان سامانی و انتشار کتاب‌هایی در حوزه‌های مختلف در کارنامه‌ی او به چشم می‌خورد. به تازگی‌ مجموعه‌ی شش جلدی «فرهنگ‌نامه هنر و ادب آیینی» و نیز مجموعه شعر «دلواپسی‌های اویس» از وی منتشر شده است. بر همین اساس در آستانه‌ی ایام فاطمیه، برای بررسی شعر فاطمی به محضر ایشان رسیدیم و گفت و گویی با ایشان داشتیم که در ادامه می‌خوانید.

این روزها دسته بندی های مختلفی از شعر ولایی انجام پذیرفته که یکی از آن ها شعر فاطمی است. نظر شما راجع به شعر فاطمی چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم. شعر فاطمی در کشور ما یک جایگاه ویژه ای دارد و اگر به تاریخ شعر فارسی مراجعه کنیم، می بینیم که از قرن سوم و چهارم اشعار فراوانی در حوزه ی شعر آیینی خلق شده که در اغلب آن ها اشاره ای به حضرت زهرا سلام الله علیه نیز وجود دارد.  بعضی از قصائدی که از قرون ابتدایی هست ناظر به مدایح فاطمه زهرا سلام الله علیه است و این یک اصل مسلم است.

از نظر شما چه جایگاهی را می توان برای شعر فاطمی متصور بود و در این اشعار چقدر به فرهنگ فاطمی توجه می شود؟

اینکه شعر فاطمی در کشور ما چه جایگاهی دارد به نظرم یک مقوله مهم است. ابتدا باید از آسیب های شعر فاطمی امروز سخن بگوییم. همه می دانیم که اشعاری که در مجالس فاطمیه خوانده می شود اغلب سروده‌ی شاعران معاصر است. اینکه چثدر این اشعار در واقع با تاریخ مطابقت دارد یک مسئله‌ی مهم است. یکی از آسیب‌ها این است که گاه می‌بینیم احادیث و نقل‌های فاقد سند یا دارای سند ضعیف باعث سرودن یک شعر می شود. مثلا درباره‌ی حضور امام حسن مجتبی علیه السلام در ماجرای کوچه‌ی بنی هاشم و درهنگامی که حادثه جسارت به حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیه اتفاق افتاد، در نقل های معتبر نیامده ولی با این حال اشعار و نوحه های بسیاری در این باره سروده است و بر همین اساس زبان حال های مختلفی خوانده شده که این ممکن است در آینده با یک چالش جدی روبرو شود و این اشعار، اشعاری است که هیچ سند و مدرکی برای آن وجود ندارد. بنابراین ما باید سعی کنیم زبان حال های فاقد سند و پیرایه‌های مضر را حذفکنیم و بیان صحیح و درست حدیث را نقل بکنیم. به نظر من آنقدر بیان‌های مختلف، متنوع و صحیح در مراثی اهلبیت وجود دارد که نیازی نیست به نقل های ضعیف و فاقد سند تمسک کنیم.

دوم اینکه ما همه می‌دانیم که مرثیه یک جایگاه ویژه ای دارد و ما هیچوقت مرثیه را نفی نمی‌کنیم. چون روایات متعددی داریم که اهلبیت علیهم السلام سفارش به مرثیه و روضه‌خوانی کرده‌اند. سبقه ی ماتمی در واقع یکی از آن « چیزهایی است که ما باید در مجالس‌مان حتما آن را حفظ کنیم. اما اگر به این سبقه‌ی ماتمی اصالت بخشیده شود و به شکلی عمل کنیم مدایح و نصایح و حماسه‌ها در حشایه قرار بگیرند، به نظر من در آینده باعث ایجاد ضرر در عرصه ی شعر آیینی خواهد شد و نباید کاری کنیم که فضایل، مناقب و آموزه هایی که می‌توانیم از زندگی پیشوایانمان بگیریم در حاشیه قرار بگیرد و اصل سبقه‌ی ماتمی شود. به گونه‌ای که الان اگر مثلا به ده تا شعر نگاه کنیم می‌بینیم که در نه تا از آن‌ها به فضایل و مناقب کمتر اشاره شده و صرفا بیان ماتم است. یا اصل را بر آن بگذاریم که شعری بگوییم که تا کنون کسی آن را پیش تر نگفته باشد و شدت و حدت ببخشیم به مطالبی که تنها جنبه‌ی مرثیه‌ای دارند و بیشتر با تاریخ مطابقت ندارند. خاطرم هست یک بار از مقام معظم رهبری سوال کردم درباره‌ی این که ما تا چه حد اجازه داریم مراثی حضرت زهرا سلام الله علیه را نقل بکنیم و ایشان در پاسخ من فرمودند ماهیت شعر چندان با مرثیه و مرثیه سرایی سازگار نیست. ماهیت شعر ذکر فضایل و مناقب و آموزه‌هاست؛ این نوع شعر دل ها را روشن و نورانی می‌کند و آن وقت اگر در پایان کار گریزی زده بشود خواهیم دید که جقدر تاثیرگذار در دل‌ها می‌شود و موجب طرقی اشعار هم می‌شود.

این یک مسئله‌ی بسیار مهمی است. البته یک بخشی معلول این هست که این نوع اشعار در محافل هم اصالت پیدا کرده است. مرحوم شهید مطهری سال‌ها قبل فرموده بودند که یکی از آسیب‌های محافل مذهبی ما این است که همه می‌خواهند مجلس به هر نحو ممکن کربلا بشود و برای این هر کاری انجام می‌دهیم و هر جعل و ترفندی را به کار می‌بندیم که حتما حتما این اتفاق بیفتد. اشک گرفتن برای ما اصالت پیدا می کند و آن وقت به چیزهایی تمسک می کنیم که اصل نیست و باید در حاشیه باشد و برعکس به آن چیزهایی که باید اصل باشد کمتر توجه می‌کنیم. البته باز هم سفارش می کنم که این صحبت ها به معنای انکار روضه و مرثیه نیست. ما افتخار می‌کنیم به مرثیه سرایی و امید داریم به همین اشعاری که در مرثیه سرودیم و امیدواریم که در قیامت دستگیرمان باشد.

سومین مسئله اینکه ما در اشعارمان نباید مسئله ی شفاعت را به معنای پارتی بازی و یک مسئله‌ی غیر معقول جلوه دهیم. شفاعت چارچوب و تعریف دارد و یک باور عمیق اسلامی است و در آیات قرآن و احادیث معصومین به آن اشاره شده است. ما باید شفاعت را طوری مطرح کنیم که روح تعبد بندگی خدا را در جامعه افزایش دهد نه این که لابالی گری و خروج از بندگی را در پی داشت باشد. بنابراین باید شفاعت را خوب تبیین کنیم؛ به شکلی که ایمان آفرین باشد و معرفت افزا. بعضی وقت ها انسان می‌بیند که در اشعار شفاعت به گونه ای مطرح می‌شود که انگار خیلی بی حساب و بی حد و مرز است. امام صادق علیه اسلام می‌فرماید شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد تعلق نمی‌گیرد. این روایت‌ها را هم باید دید. بنابراین شفاعتی که در اشعار مطرح می کنیم می‌بایست روح بندگی را در جامعه افزایش دهد.

نکته‌ی دیگری که می‌خواستم مطرح کنم شیوع افراطی ادبیات فولکلور و ادبیات عامیانه به ویژه در نوحه‌هاست. ادبیات فولکلور و عامیانه بسیار تاثیرگذار است اما باید در همان به دنبال تولید آثار فاخر باشیم نه صرفا طرح و بیان مسائل سطحی. برخی از اشعار و نوحه‌ها هست که چون با زبان عامیانه نوشته شده از محتوا هم کاسته شده و غنی و عمیق نیست و موجب رشد نمی‌شود و نمی‌تواند انسان را به ادبیات حقیقی نزدیک کند.

شما به عنوان یک روحانی شاعر چه راهکاری برای تقویت وجهه ادبی و محتوای اشعار مطرح می کنید؟

مقام معظم رهبری در دیدار با شاعران آیینی در سال ۹۰ وظیفه‌ی شاعران را بالا بردن سطح تامل و اندیشه‌ی مردم و در یک کلام معرفت افزایی معرفی کردند. یعنی شعر ما باید بتواند سطح اندیشه و تفکر و معرفت مردم را بالا ببرد. ما اگر در شعر فاطمی بخواهیم این عناصر را در جامعه تقویت کنیم می‌باید چند نکته را مورد توجه قرار دهیم.

اول اینکه وظیفه ما این است که در قالب شعر فاطمی جایگاه زن و تکریم آن را مطرح کنیم. به هر حال در دنیایی هستیم که جریان های فمینیستی به دنبال آن هستند که خودشان را به عنوان مدافع زن جلوه دهند. اینجا شاعر آیینی رسالت دارد که حقیقت دفاع از زن و تکریم زن را بیان کند و الگو ارائه کند که حضرت زهرا سلام الله علیه بهترین الگو برای زنان و البته هم مردان است.

دوم پرداختن به جایگاه فاطمه الزهرا(س) در نقش الگوهای مختلف است. یعنی معرفی حضرت در سه نقش مختلف مادری، همسری و دختر بودن. شیوه اداره خانواده و تعامل و تربیت فرزندان بیان نقش مادری حضرت است. نوع همسرداری و برخورد ایشان با امیرالمونین علیه السلام در نقش همسری و احترام پیامبر به فاطمه زهرا(س) و علاقه ‌ای که به آن حضرت داشتند معرف خوبی از جایگاه دختری حضرت است. پیامبر دختران دیگری هم داشتند اما هیچکدام به اندازه‌ی فاطمه زهرا سلام الله علیها مورد محبت ایشان واقع نمی‌شد.

zamani

این احترام و محبت بخشی معلول جایگاه حضرت زهرا سلام الله علیه در خلقت است و بخشی دیگر ایفای خوب نقش یک دختر برای پدر است. این مسئله‌ی بسیار مهمی است و حضرت به واقع توانسته حلقه‌ی مشترک نبوت، امامت و ولایت باشد. یعنی ما اگر بخواهیم برای دختران، همسران و مادران الگویی مطرح کنیم باید حضرت را در این سه نقش مهم تعریف کنیم. باید در شعر و نوحه و سرود به ایفای این نقش بپردازیم. یا خطبه ی حضرت زهرا که در بین ما مشهور شده است به خطبه ی فدکیه – که البته تنها بخشی از این خطبه درباره‌ی فدک است و بحث‌های مختلف دیگری دارد. مباحثی درباره ی توحید و نبوت پیامبر و… که بنا به فرموده بسیاری از بزرگان این خطبه از لحاظ فصاحت و بلاغت جایگاه ویژه ای دارد و پهلو می زند به خطبه‌های نهج البلاغه- آنگونه که می بایست در اشعار مورد توجه واقع نشده است.

یا نگاه به مسئله ی جهاد سیاسی حضرت زهرا سلام الله علیه و اینکه ایشان پس از رحلت رسول الله به احد می رفتند و یاد شهدا را گرامی می داشتند و آن روزهایی که حضرت احساس می کردند باید جامعه را تشویق کنند به احیای ارزش های اسلامی و ارزش هایی که در دروان پیامبر بود. این ها نکات مهمی است و می توانیم از جهاد سیاسی حضرت زهرا درس های بزرگی بگیریم. ایشان نماد استکبارستیزی بودند و جلوه ی مبارزه با استکبار بود و ما هم باید تلاش کنیم در این مسیر حرکت کنیم. ما وقتی امروز به دنبال آزادی فلسطین هسیتم باید یادمان باشد که امام رحمه الله فرمودند فلسطین  پاره ی تن اسلام است، همانگونه که پیامبر فرمودند فاطمه سلام الله علیه پاره ی تن من است، ما باید اینگونه بدانیم که آزادی فلسطین همچون آزادسازی فدک است.

هیات: پرداختن به الگوهای رفتاری چونه باید باشد؟

الگوهای رفتاری حضرت زهرا می توان در جامعه احیاگر باشد. ما هر چه از فضایل و مناقب حضرت بگوییم کم گفتیم و اصلا کرامت و فضایل حضرت آنقدر زیاد است که در واژه ها نمی گنجد و نمی توان آن را شماره کرد اما آنچه بیش از هر چیز دیگری نیاز جامعه است، استفاده از الگوهای رفتاری حضرت است. مثلا ساده زیستی، زهد و… . آن بانویی که در خانه ی پیامبر زندگی می کرده، روزگاری در شعب ابی طالب بودند و بدترین شرایط زندگی و محاصره ی اقتصادی را تحمل کردند. در زندگی خودشان هم همینطور. زندگی ای ساده و سراسر زهد و کسی که آن جایگاه را در اسلام داشت و دختر پیامبر بود خودش نان می پخت و خانه را جارو می زد و از چاه آب می کشید و با اینکه فضّه هم برای کمک به حضرت حاضر بود اما ایشان از کار کردن عار نداشتند و حتی کارها را با فضّه تقسیم می کردند. این الگوی بزرگی است برای جامعه و ما چقدر توانسته ایم این الگو را در اشعار خود نشان دهیم. یا اخلاق و منش حضرت که همه اش تداوم سیره نبوی بود. یا عبادات حضرت که در روایت داریم که ایشان آنقدر عبادت کرده بودند، که پایشان ورم کرده بود. این ها چیزهای است که باید احیا شود و در شعرها بیان شود و بتوانیم جامعه را با الگوی حضرت زهرا پیش ببریم.

مسئله ی مهم دیگر وحدت آفرینی است که ما هم باید به آن توجه کنیم. حضرت زهرا سلام الله علیه هیچوقت از اینکه به مقدسات سایر مذاهب اهانت کنیم خوشحال نمی شوند و قطعا مرضی رضای حضرت نخواهد بود. علی الخصوص امروز که دشمنان منتظر بهانه ای هستند برای به حمله به شیعیان و ایجاد آشوب و ناامنی برای امت اسلامی. بعضی از چیزها کاشتن بذر اختلاف و ایجاد حساسیت در جامعه به همراه دارد. مثلا این کارهایی که با عنوان ایام سازی و دهه سازی صورت گرفته و دهه ی محسنیه و هفته ی برائت و … ایجاد کردند. این کار اشتباهی است و خیلی از بزرگان و مراجع هم در برابر آن موضع گرفتند. باید توجه داشته باشیم که در قرآن کریم بیست آیه داریم که سفارش می کند مسلمانان را به وحدت و پرهیز از تفرقه و حتی در برخی از موارد امر می کند. ما باید کاری کنیم که حضرت زهرا سلام الله علیه بشود نماد وحدت.

مقام معظم رهبری سال ها پیش در نماز جمعه فرمدند که بیاییم امیرالمونین علیه السلام را به عنوان مظهر وحدت در فرقه های مختلف اسلامی معرفی کنیم. به جز خوارج و نواصب کدام فرقه هستند که محبت امیرالمونین و عشق او را در دل نداشته باشند. ما باید از این عنصر استفاده کنیم و حضرت زهرا سلام الله علیه و امیرالمونین علیه الاسلام را به عنوان نماد و مظهر وحدت اسلام معرفی کنیم. همانطور که خود فاطمه زهرا سلام الله علیه در خطبه شان فرمودند: «و جعل طاعتنا نظاماً للمله وامامتنا امانا من الفرقه» یا اینکه در جای دیگری از خطبه شان با بیان فلسفه ی احکام و توجه دادن به احکام و حدود الهی و تمسک به قرآن و رسالت پیامبر اکرم، می خواهند وحدت ایجاد کنند در امت اسلام و از نفاق و تفرقه جلوگیری کنند. ما باید از این نکات استفاده کنیم و سیره ی حضرت زهرا در وحدت اسلامی را الگوی خودمان قرار دهیم.

zamani 1


منبع: هیات رزمندگان اسلام

/ف.م214