آرزوی عجیب حضرت سلمان(ع)

کد خبر: 28460
دخترم! جبرئيل امين دو آيه قرآن پيرامون جهنّم بر من نازل نمود، كه بسيار دردآور و وحشتناك بود و سپس آن دو آيه شريفه را خواند.
وارث: هنگامى كه اين آيه قرآن بر پيامبر اسلام صلّلى اللّه عليه و آله نازل شد: «و إ نّ جهنّم لمَوْعِدُهُمْ اءجْمَعين، لَها سَبْعَةُ اءبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ »(1) يعنى ؛ همانا جهنّم وعده گاه تمامى افراد مى باشد، كه خداوند برايش هفت درب قرار داده و از هر درى افرادى وارد خواهند شد.


آن حضرت بسيار گريه و اصحاب آن حضرت نيز همه گريان شدند و كسى توان صحبت و سخن گفتن با حضرت را نداشت.


و چون هرگاه پيغمبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله دخترش حضرت فاطمه سلام اللّه عليها را مى ديد، شادمان و خوشحال مى گرديد، به همين علّت سلمان به سوى منزل آن مخدّره آمد تا ايشان را نزد پدر بزرگوارش آورد و موجب شادى و آرامش رسول خدا گردد.


وقتى سلمان به منزل حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها وارد شد، ديد حضرت مشغول آسياب نمودن مقدارى جو مى باشد و با خود اين آيه قرآن را زمزمه مى نمايد:«وَ ما عِنْدَاللّهِ خَيْرٌ و اءبْقى؛ آنچه نزد خداى متعال و خواست او است بهتر و با دوام مى باشد.»


پس سلمان فارسى بر حضرت زهرا سلام كرد و بعد از آن، جريان ناراحتى و گريه حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله را براى آن بزرگوار بيان نمود.


فاطمه زهرا سلام اللّه عليها با شنيدن اين خبر از جاى خود برخاست و چادر خود را كه حدود دوازده جاى آن پاره شده و درز گرفته بود بر سرافكند.


سلمان فارسى با ديدن چنين زندگى و لباسى به گريه افتاد و گفت: «چقدر سخت و غير قابل تحمّل است كه دختران روسا و پادشاهان لباس هاى سُندس و ابريشم بپوشند، و در آن همه تجمّلات و آسايش باشند؛ ولى دختر محمّد، پيغمبر خدا صلى اللّه عليه و آله چادر پشمينِ وصله دار بپوشد و اين همه سختى ها و مشقّت ها را تحمّل نمايد.»


هنگامى كه حضرت فاطمه سلام اللّه عليها به حضور پدر خود، حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله وارد شد، اظهار نمود: « يا رسول الله! سلمان از زندگى و لباس هاى من تعجّب كرده و در گريه و اندوه، فرو رفته است.»


حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم به سلمان فرمود: «دخترم، فاطمه محبوب خدا است و از سابقين در ورود به بهشت خواهد بود.»


پس از آن، حضرت زهرا سلام اللّه عليها اظهار داشت: «پدر جان ! دخترت فداى تو گردد، چرا گريان بوده اى؟»


حضرت رسول فرمود: «دخترم! جبرئيل امين دو آيه قرآن پيرامون جهنّم بر من نازل نمود، كه بسيار دردآور و وحشتناك بود و سپس آن دو آيه شريفه را خواند.»


حضرت زهرا سلام اللّه عليها با شنيدن آن دو آيه قرآن گريست و به صورت بر زمين افتاد و گفت: «واى به حال گناه كارانى كه اهل آتش ‍ جهنّم گردند.»


سلمان چون اين صحنه دلخراش را ديد، گفت: «اى كاش من گوسفندى بودم تا مرا مى‌كشتند و قطعه قطعه مى‌كردند و مى‌خوردند و نامى از آتش سوزان جهنّم را نمى شنيدم!!»


و ابوذر گفت: «اى كاش مادرم عقيم بود و مرا نزاییده بود و اين گونه وصف آتش دوزخ را نمى شنيدم!!»


و سپس مقداد گفت: «و اى كاش من پرنده‌اى در منقار پرندگان مى بودم و نامى از آتش سوزان جهنّم را نمى شنيدم.»(2)

 

 

 

پي نوشت‌ها:

1) سوره حجر: آيه 44
2) بحارالا نوار: ج 43 ص 87 89 ح 9


/ف.م214