حجت الاسلام عالی: انتظار فرج یعنی شما آمادگی پیدا کنید و یک لحظه هم بیکار نباشید +گزارش تصویری

کد خبر: 32947
سلسله جلسات اعتقادی اخلاقی جوان موفق ازدیدگاه امام علی علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام عالی در هیئت محبان الزهرا سلام الله علیها برگزار شد.
وارث: سلسله جلسات اعتقادی اخلاقی جوان موفق ازدیدگاه امام علی علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام عالی در هیئت محبان الزهرا سلام الله علیها برگزار شد.

در ادامه متن سخنان حجت الاسلام عالی را می خوانید:

شبهه ای مطرح است که برخی از آموزه ها و تعالیم دینی اسلام را عقب انداخته است. امام علی علیه السلام به توصیف خودشان، دنیا را مذمت می کند و امروز در جای مردگان نشسته ایم و فردا هم به آنها ملحق می شویم. برخی گفته اند تعالیم دینی زهد و بی مذمتی دنیا و ... باعث می شود تلاش و کوشش و عمران و آبادانی و تمدن سازی را رها کند. دنیا را خیلی جدی نگیریم! طبیعتاً ما مسلمانان عقب مانده می شویم.

تعالیمی همانند انتظار فرج، زهد و دوری از دنیا و تقیه و تقدیر و سرنوشت، این اشکال ها را کردند. پاسخ روشن این است که اگر تعالیم اسلام عقب می انداخت، رهبران دینی باید از همه سست تر می بودند! حضرت محمد صلی الله علیه و آله در مدینه حکومت تشکیل داد. امام علی علیه السلام آرام و قرار نداشت و پر تلاش ترین شخص خودش بود. چه زمانی که حکومت نداشت و چه زمانی که خانه نشین و رفیق بیل و کلنگ بود. به قدری تولید ثروت کرده بود که مقدار زیادی از آن را صدقه میدادند. زاهدانه و با قناعت زندگی می کرد. در مصرف قناعت داشت ولی در تولید خیر. پس رهبران دینی پر تلاش ترین ها بودند.

شفا بخش ترین و حیات بخش ترین داروها را وقتی در آن دست ببرند و آنها را تقلبی کنند، مضرترین و کشنده ترین دارو خواهد شد. تعالیم دین شفا بخش است، اما اگر تحریف شود و کم و زیاد شود دیگر خاصیت خود را ندارد.

می توان به عنوان مثال تقدیر را اینگونه مطرح کرد:

به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد / گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه

سرنوشت هر کسی که روی پیشانی اش نوشته شده است را دیگر نمی توان عوض کرد. اگر احیاناً تعالیم دین دچار انحراف در فهم شود بله این داروی شفا بخش می تواند همانند مخدر، مخرب شود. اما آیا نامش اسلام است؟ داروی تقلبی همان داروست؟ اسلام تقلبی هم داریم! اسلام اموی و بن العباس و به تعبیر امام، اسلام آمریکایی، اسلام سعودی و داعشی اینها که اسلام و دین نیستند.

انتظار فرج یعنی شما آمادگی پیدا کنید و یک لحظه هم بیکار نباشید. تقدیر دست انسان را نمی بندد و به این معنا نیست که حال فعلیه در مقدرت است. خیر اگر این حالت را عوض کنی آن هم مقدرت است. تقدیر دست کسی را نمی بندد و مصداق ثابت ندارد.

اگر آموزه ها به درستی معنا شود، پر تحرک ترین آدم ها از آن حاصل می شود. اگر تعالیم دین همانی که از طرف خدا و اهل بیت علیه السلام وارد شده است، نتیجه داده و در تمدن مهدوی هم همان تمدن است که انشاالله تا قیامت برپا و سرپا خواهد بود.

امام علی علیه السلام خودش را با 7 خصوصیت بیان کرد، پدری که دنیا دیده است و عمری از او گذشته و دنیا را شناخته است به فرزندی با 14 خصوصیت آن فرزند را بیان کرد که به طور خلاصه خام است. به چنین فرزندی می خواهند نامه بنویسند. می فرمایند: وقتی حساب کردم و متوجه شدم که مرگم در پیش است، فهمیدم که باید بیشتر حواسم به خودم باشد. دیدم که تو (فرزند) جزئی از من هستی، خواستم تا سخنانی که شاید برایت مفید باشد را بگویم به همین دلیل نامه ای برایت نوشتم.

سپس حضرت به توصیه هایشان می پردازند. می فرمایند: تقوای الهی داشته باش و ملتزم اوامر الهی باش. قلبت را با ذکر خدا آباد کن و تمسک به حق خدا داشته باش.

شیخ بهائی کتابی به نام کشکول دارد و در آن می فرمایند: بزرگان در آغاز نامه هایشان مشخص می کنند که چه موضوعی دارد. نامۀ خدا(قرآن) با "بسم الله الرحمن الرحیم" آغاز شده است و آدم می تواند متوجه بشود که خداوند می خواهد به ما رحمت برساند. امام علی علیه السلام ابتدای نامه اش و اولین جمله اش می فرمایند: به تقوا وصیتت می کنم.

معنی دقیق تقوا یعنی یک نیروی محافظ درونت باشد که در زمان خطر تو را ایمن کند. آن نیروی محافظ را تقوا می گویند. دستگاه محافظی که روح ما دارد و زمانی که با ورود خطر فرد را مطلع می کند و سعی می کند که دفاع کند، تقوا می شود. تقوا سیستم حفاظتی روح است که هر چقدر قوی باشد، خطا به سمت او کمتر است.

خداوند در سورۀ اعراف آیۀ 201 می فرماید: " إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ "

میدانید آدم های باتقوا چگونه اند؟ وقتی وسوسه های شیطان طوافش می کند، متذکر می شود و ناخودآگاه آژیر می کشد و روح سیستم حفاظتی و امنیتی اش آنقدر قوی است که بلافاصله هشدار می دهد و یاد عذاب خدا می افتد و یاد نعمات بهش می افتد و مسئله برایش روشن است و بینا. پس به این تقوا می گویند.

تقوا یعنی کاری کنی که واکسینه شوی و درونت آن قدرت به وجود بیاید و آن سیستم درست شود تا در برابر هر خطری بتواند از تو محافظت کند. شهید مطهری فرمودند: تقوا دوگونه است، تقوای گریز و تقوای ستیز. تقوای گریز یعنی از دنیا فرار کن، از خطرها دور شو. آدم پاک می ماند اما چون به میدان نیامده، پاک است.

کرمکست آن اژدها از دست فقر / پشه‌ای گردد ز جاه و مال صقر

اژدها را دار در برف فراق / هین مکش او را به خورشید عراق

تا فسرده می‌بود آن اژدهات / لقمهٔ اویی چو او یابد نجات

مات کن او را و آمن شو ز مات / رحم کم کن نیست او ز اهل صلاة

بیرون باش و به وظایفت عمل کن و در عین حال چیزی تو را نلرزاند که این تقوای ستیز می شود. در میدان باشی و تقوا داشته باشی. امام علی علیه السلام اولین راهکار را انجام امر خدا میداند. اگر آمر به دستورات خدا شدی، عبد خواهی شد. کسی که عبد شد خداوند حفظش می کند و در قلعۀ الهی میرود.