مراسم شب ولادت حضرت صاحب الزمان (عج) در حسینیه حضرت قاسم(ع)+گزارش تصویری

لذا یکی از تشرفاتی که دو نفر از اصحاب مهم امام عسکری علیه‌السلام به نام سعدبن سعد اشعري قمي و  احمد بن اسحاق قمی خدمتشان حاضر شدند را نقل می کنم. 

سعدبن سعد اشعري قمي یکی از ناقلان احادیث است. بیش از 400، 500 حدیث از ایشان نقل شده است. خیلی علاقه مند به مناظره با منکرین امامت بود. در یکی از مناظراتش با منکرین و دشمنان اهل بیت علیه‌السلام، که شبهۀ آنها این بود: شما شیعیان در مورد امام علی علیه‌السلام اینگونه نقل می کنید و جزء فضایلش برمی شمارید که در شب لیلة المبیت، شب هجرت پیامبر صلوات الله علیه که حضرت مولا در بستر ایشان خوابیدند و پیامبر رفتند، شما ماندن علی علیه‌السلام در بستر پیامبر را فضیلت می دانید اما ما می گوییم: اگر علی علیه‌السلام ولی بود باید پیامبر علی علیه‌السلام را با خود به غار میبرد. 

سعد پاسخ داد ولی او قانع نشد. تا اینکه از آنجا بیرون رفت و چندین سوال برایش ایجاد شد که آنها را مکتوب کرد؛ به خانۀ احمدابن اسحاق رفت. اهل بیت او گفتند: احمد ابن اسحاق برای زیارت امام عسکری علیه‌السلام عازم سامرا شده است. گفت: می ترسم تا بازگردد زنده نمانم، سوال را باید پرسید. 

مرکب تند رویی گرفت و رفت. به او رسید و شبهاتش را گفت. ایشان گفت: من به سامرا عازم هستم بهتر است که خودت هم بیایی تا از امام بپرسی. به سامرا رفت. نزد امام رفتند و آقازادۀ سه ساله ای را دیدند که همچون ماه می درخشید، نشسته بودند. 

امام زمان سه ساله بودند که روی زانوی امام عسکری عج‌الله‌تعالی‌فرجهم‌الشریف نشسته بودند. احمدابن اسحاق در عبایی 160بسته دینار مهر شده جلوی امام عسکری علیه‌السلام گذاشتند. امام  عسکری علیه‌السلام خطاب به امام زمان عج‌الله‌تعالی‌فرجهم‌الشریف فرمودند: برو و هدایای ما را از احمدابن اسحاق تحویل بگیر. 

امام زمان عج‌الله‌تعالی‌فرجهم‌الشریف به پدر فرمودند: پدر اجازه می دهید من با دست پاکم به هدایای نجس دست بزنم؟ امام عسکری علیه‌السلام لبخندی زدند و فرمودند: احمد ابن اسحاق! خودت گره را باز کن تا فرزندم حلال را از حرام جدا کند.

امام اولین بسته را برداشتند. فرمودند: این برای فلانی است و در فلان محل قم است. در درونش 62 دینار پول است. 45دینارش از فروش زمینی که داشته است آورده و ما بقی بهای هفت لباسی است که فروخته. بسیار دقیق داخل بستۀ باز نشده را توضیح دادند. مقداری طلای نجس را از آن تشخیص داد و علت را اینگونه فرمودند: صاحب این پول در فلان سال با همسایۀ خود مضاربه کرد و سه چارک و نیم نخ به او داد و گفت: این نخ را بباف وقتی فروختیم در سود و ضررش سهیم هستیم. 

بعد از مدتی که به خانۀ همسایه دزد زده بود، به آن فرد گفت: دزد زده و نخ ها را برده است. آقا از او نپذیرفت و علاوه بر پول نخ، سود آن را هم از همسایه گرفت. 

امام زمان عج‌الله‌تعالی‌فرجهم‌الشریف فرمودند: این پول حرام است.

دومین بسته را حضرت برداشتند و فرمودند: برای فلان شخص است و 50 دینار در آن است. کل 50دینار درخور ما نیست. صاحب آن فرد کشاورزی است که با چند کشاورز دیگر کِشت کردند و در انتها  زمان توزیع برای رفقای خود کم می ریخت و برای خود پُر. این پول حرام است.

به احمد گفتند: در بین راه پیرزنی لباسی به ما داد، آن را چه کردی؟ احمد کمی فکر کرد و گفت: چون ظاهر مناسبی نداشت توجهی نکردم. رفت تا پیدا کند ولی نبود. با شرمندگی خدمت امام برگشتند. امام عسکری علیه‌السلام نماز می خواندند و سجادۀ ایشان آن پیراهن بود!

گاهی ارزش پول به مقدارش نیست به پاک و حلال بودنش است. اگر کسی چیزی را می خواهد به امام هدیه کند، شرط اولش طهارت است. 

سعد پرسید: چرا پیامبر اجازۀ طلاق همسرانش را بعد از مرگ به حضرت علی علیه‌السلام دادند؟ این چه نوع طلاقی است؟ امام زمان عج‌الله‌تعالی‌فرجهم‌الشریف فرمودند: چون زنان پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله مقام ام المومنین را داشتند، ایشان به حضرت علی علیه‌السلام اجازه می دهند تا این مقام از آنها گرفته شود. 

دومین سوال در مورد جناب موسی علیه‌السلام بود. پرسید: زمانی که موسی علیه‌السلام خواستند وارد کوه طور شوند، به او گفته شد: نعلینت را خارج کن. بحث اینجاست که جنس آن از مردار بود؟ جریان چیست؟ فرمودند: چون موسی علیه‌السلام ادعای محبت خالصانه کرد، از او خواسته شد که نعلینش را در آورد.

در پایان امام زمان عج‌الله‌تعالی‌فرجهم‌الشریف به سعد فرمودند: ای کاش جواب او را میدادی!

گاهی جواب یک شبهه یک کلمه است اما اگر پاسخ ندهی، شبهه یک مورد اعتقادی می شود.  

در ادامۀ این مراسم ذاکر اهل بیت علیهم السلام، حاج احد قدمی، به مولودی خوانی پرداختند.