حجت الاسلام میثم علی پناه: خوب بندگی کن خدا کارش را خوب می داند
وارث: مراسم شب ششم ماه مبارک رمضان با سخنرانی حجت الاسلام میثم علی پناه و با مداحی حاج مجتبی باقری در هیئت فاطمیه تهران برگزار شد.
در ادامۀ خبر متن سخنرانی حجت الاسلام میثم علی پناه را می خوانید:
ماه مبارک رمضان ماه ضیافت الله است و چنانچه تا کنون شنیده اید حق تعالی بنا داده که در این ماه همه بندگان از این ماه بهرمند بشوند. حتی در صورتی که رو سیاه و نالایق باشند. لذا شرایطی را فراهم کرده اند که هیچ یک از بندگان از کنار این سفره دست خالی بلند نشوند.
لذا پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در آن خطبه معروفشان فرمودند حتی خواب و نفس کشیدن من و شما در این ماه معجور است.
شاید بتوان از زبان حق تعالی این جور صحبت کرد که بنده من تو در اثر روزه داری حال نداری و ضعیف می شوی، بخواب و استراحت کن اشکالی ندارد، من خواب تو را عبادت در نظر می گیرم.
دیگر نفس کشیدن امر اختیاری نیست بلکه برای ادامه حیات، اجباری است. اشکالی ندارد تو نفس بکش؛ ببینید خدا چه شرایطی ایجاد کرده است، من برای هر نفست " سبحان الله " می نویسم.
به همین خاطر است که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند: بدبخت ترین مردم کسانی هستند که در این فضای مستعد قرار بگیرند و بخشیده نشود.
علمای اخلاق بر این باورند که اگر می خواهیم بهره برداری ما از برکات و فیوضات این ماه حداکثری شود. لزوماً باید سه مرحله را بگذارنیم. سپس فرموده اند در امور معنوی اهل پیشرفت باشید.
چه کنیم که بهره برداری ما از ضیافت الله حد اکثری شود؟
*اولین گام؛ بستن در بر روی حرام و عمل کردن مو به مو به واجبات است.
ابتداییترین نسخه ای که برای سالک پیچیده می شود همین نسخه است. یعنی به من و شما واجب است به دو نکته توجه کنیم. دوری از محرمات و دو عمل به واجبات.
اگر کسی مو به مو به واجباتش عمل کند، عمل واجبی، زمین نماند و با جدیت در حرام را ببندد این فرد ولی خدا می شود.
حضرات عسگری علیهالسلام در یکی از فرمایشاتشان تصریح کرده اند: عابد ترین مردم و کسی که می شود او را ولی خدا دانست کسی است که در زندگی موفق می شود در را بر روی حرام ببندد.
اگر این مرحله را تعبیر می کنیم به مرحله ابتدایی سلوک نباید موجب شود که این مرحله را دست کم بگیریم. اگر کسی این مرحله را بگذراند ولی خدا می شود.
مشکل ما هیئتی ها ندانستن نیست بلکه عمل نکردن است. خیلی از حرفها را بلد هستیم اما کمیت عملمان لنگ می زند؛ کربلایی کاظم کسی بود که نمی توانست اسم و فامیلش را بنویسد و بخواند از این به بعد حافظ کل قرآن می شود. نه حافظی که تنها آیات قرآن در ذهن او نقش بسته و طوطی وار تکرار می کند. بلکه حافظ کلی که نور و بطن آیات را می دید. اولین کسی که ایشان را کشف کرد شهید نواب صفوی رضوان الله تعالی علیه بود.
اواخر عمر کربلایی کاظم حرف عجیبی زده بود؛ آه می کشید و می گفت حیف مردم تنها از ظاهر آیات سوال می کنند چون دوست دارند من را امتحان کنند تنها از ظاهر آیات می پرسند و چیزی از باطن آیات از من نمی پرسند.
این راه برای همه ما باز است. اگر در گام اول موفق شویم در را بر روی حرام ببندیم خوب ما هم ولی خدا می شویم و این راه برای همه ما مفتوح است.
*گام دوم بستن بر روی امور شبهه ناک است.
گاهی تکلیف روشن نیست و امر در انسان مشتبه شده کسی که در کلاس اول سلوک نشسته است می گوید. چون علم نداری تکلیف هم نداری و این لقمه را می خوری و اگر حرام باشد گناهی بر تو نیست. اما آن کسی که در مرتبه دوم سلوک نشسته است و بگوید من علم ندارم و تکلیف ندارم اگر این لقمه حرام را خوردم با آثار وضعی اش چه کنم؟
پس کسی که در مرحله دوم نشسته است، نگاه آثار وضعی امور شبهه ناک است لذا امام عسگری علیهالسلام در ادامه حدیث فرمودند: اگر از مرحله اول به تقوا تعبیر کنید حتما در مرحله دوم به ورع تعبیر می کنید، چرا که ورع تقوای شدت یافته است.
بدانیم دین خدا از ما تنها این را خواسته است که مرتکب حرام نشویم از اینجا به بعد کسانی که اراده کرده اند سلمان و ابوذر بشوند با قناعت به مرحله اول سلوک کسی به آن درجات نمی رسد. چون هنوز وارد سلوک نشدهایم خیال می کنیم، مرحله دوم سلوک خیلی سخت است در حالی که به خدا قسم کار سختی نیست. کسی که بتواند در مرحله اول خوش بدرخشد و در را بر روی حرام ببندد در گام دوم خدا به او اراده ای فولادی می دهد که خیلی راحت می تواند در را بر روی امر شبهناک ببندد.
*گام سوم بستن در بر غیر خدا است
اگر در مرحله دوم توانستیم در را بر امر شبهناک ببندم زمینه ای در من به وجود می آید که حتی بتوانم در را بر غیر خدا ببندم.
چنین کسی دیگر برای او مهم نیست مردم دور او را بگیرند و از او اقبال کنند یا خیر ؛ او نزد خود خدا است.
اگر من بی لیاقت، یک عمر است دارم از دست خدا شیرینی می خورم. یک بار بخواهد با یک تلخی مرا محک بزند. به زمین و آسمان گلایه می کنم ؛ این که بندگی نشد.