۱۲ اصل در سیره حکومتی امام علی علیه السلام
نمیتوان بعدی از ابعاد وجودی امیرالمومنین(ع) را از ابعاد دیگر جدا ساخت زیرا شناخت هر بعدی ناقص خواهد بود مگر آنکه با توجه به همه ابعاد وجودی این امکان به دست میآید که به یک شناخت محدود نائل شود.
وارث: باید از علی علیه السلام آموخت ؛ شخصیتی که هر کسی دربارۀ او سخن میگوید و یا مینویسد دو اعتراف دارد یکی اعتراف به غفلت وجودیاش و دیگر اعتراف به عجز از شناختش. و البته هر کسی هم که از سیره آن حضرت گفت و نوشت افتخار میکند که دربارۀ آن حضرت مینویسد و آنرا جز عمر پرافتخار خود میشمارد. ولی باید همواره حیات آن معجزه تربیتی پیامبر اکرم(ص) را مرور کرد و آموخت و برای خود الگو قرار داد.
امیرالمؤمنین(ع) که این ایام متعلق به آن انسان برتر و افتخار هستی است شخصیتی فرا عصری و فرا تاریخی است و در هر زمانی و در هر بعدی از زندگی میتوان نسبت به آن شخصیت زانوی ادب خم کرد و درس پاک زیستن و خوب زندگی کردن را از سیره آن حضرت آموخت. نخست شهادت آنحضرت را به همه آزادخواهان عالم و آنان که برای جامعه بشری دنبال عدالتند تسلیت میگویم و از خدای متعال عاجزانه مسألت میجویم که توفیق ذرهای شناخت آن حقیقت جامع انسانی را به ما عنایت فرماید.
ضرورت نگاه همه جانبه به شخصیت امیرالمومنین(ع)
به نظر میرسد نمیتوان بعدی از ابعاد وجودی امیرالمومنین(ع) را از ابعاد دیگر جدا ساخت زیرا شناخت هر بعدی ناقص خواهد بود مگر آنکه با توجه به همه ابعاد وجودی این امکان به دست میآید که به یک شناخت محدود نائل شود در این مختصر گذری بر سیرۀ آن حضرت انجام میگیرد تا بار دیگر تا اندازهای ادب را نسبت به ساحت وجودی ایشان نشان دهیم و عشق و وفاداری خود را به آن وجود مقدس اعلام نمائیم.
آن حضرت دربارۀ شناخت خدای تعالی دارای بالاترین مرحلۀ یقین بود و میفرمود: «إِنِّي لَعَلَى يَقِينٍ مِنْ رَبِّي وَ غَيْرِ شُبْهَةٍ مِنْ أَمْرِي» من دربارۀ پروردگار خود به سر منزل یقین رسیدهام و تردیدی در دینم ندارم. و نیز آشکار اظهار میداشت: «مَا شَكَكتُ فِي الحَقِّ مُذْأُرِيتُه» از آن زمان که خدا را دیدم هیچ گاه در مورد او شک نکردم.
و نیز میفرماید: «مَا أَنكَرْتُ اللَّهَ تَعَالَ مْذُ عَرَفتُه» از وقتی که خدای را شناختم لحظهای او را انکار نکردم. و اعلام میکرد: «لَوْ كُشِفَ الغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِيناً» اگر پردههاى حجاب بالا زده شود بر يقين من چيزى نيفزايد. و لذا عبادت آن حضرت بر اساس چنین شناختی از حق تعالی انجام میگرفت؛ آن حضرت خدای خود را با چشم دل در حال عبادت و بلکه در همه حال میدید و مشاهده میکرد. «ما رأيت شيئا الا رأيت اللَّه قبله و معه[وفیه]» هرگز به موجودى نظر ننمودم جز اينكه نور قدس ربوبى مرا فرا گرفت.
و زمانی که از آن حضرت سوال کردند که آیا خدایت را دیدهای؟ « هَلْ رَأَيْتَ رَبَّكَ؟» در جواب فرمود: «لَا تُدْرِكُهُ العُيُونُ بِمُشَاهَدَةِ العِيَانِ وَ لَكِنْ تُدْرِكُهُ القُلُوبُ بِحَقَائِقِ الإِيمَانِ قَرِيبٌ مِنَ الأَشيَاءِ غَيْرَ [مُلَامِسٍ] مُلَابِسٍ بَعِيدٌ مِنهَا غَيْرَ مُبَايِن»؛ آیا کسی را که ندیده باشی میپرستی؟ چشمها هرگز او را نمیبیند. اما قلبها با نیروی حقیقت ایمان وی را درک میکند به همه چیز نزدیک است اما نه آن طور که به آنها چسبیده باشد. از همه چیز دور است. اما نه آن چنانکه از آنها بیگانه باشد.
و بر این اساس عبادت او چون عبادت احرار بود که محبانه و عاشقانه محضر حق تعالی را درک میکرد و شهود مینمود. و وقتی به نوع عبادت خود اشاره میکرد میفرمود: «مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَا شَوْقاً إِلَى جَنَّتِكَ وَ لَكِنْ رَأَيْتُكَ أَهْلًا لِلعِبَادَةِ فَعَبَدْتُك»؛ هیچ گاه خداوند را از روی ترس یا به طمع و چشم است پاداش نپرستیدم بلکه چون خداوند را شایسته پرستش دیدم او را عبادت کردم.
بالاترین مرحله اخلاص در عبادت
آن حضرت بالاترین مرحله اخلاص را در عبادت داشت و میفرمود: «بِالإِخلَاصِ يَكُونُ الخَلَاصُ»؛ رهایی در پرتو اخلاص ممکن است.
و لذا اخلاص به خدای متعال را اینگونه معرفی میکند: «المُؤْمِنُ مَنْ كَانَ حُبُّهُ لِلَّهِ وَ بُغضُهُ لِلَّهِ وَ أَخذُهُ لِلَّهِ وَ تَرْكُهُ لِلَّه»؛ [مؤمن كسى است كه دوستى او براى خدا باشد، و دشمنى او براى خدا باشد، و گرفتن او براى خدا باشد، و واگذاشتن او براى خدا باشد.]
و به نشانه اخلاص و دوستی با حق تعالی بود که علی(ع) و همسر و فرزندانش سه روز افطار خویش را به مسکین و یتیم و اسیر بخشیدند و اظهار داشتند که این بخشش را فقط در جهت رضایت خداوند انجام دادهاند و هیچ چشم داشت پاداش و سیاسی ندارند و پس از این رفتار مخلصانه بود که از سوی خدای متعال ستایش شدند و آیه سوره مبارکه انسان دربارۀ آن بزرگواران نازل شد. هر عملی که از آن حضرت بروز میکرد صبغه و رنگ خدائی داشت و فقط رضایت محبوب و معشوقش را ملاک در انجام هر عملی قرار میداد و در حقیقت همه مسیر زندگی حضرت در برخوردها و هر نوع مواجههای حق در برخوردهای سیاسی و حکومتی برای رضایت خداوند بود و به نوعی عبادت شمرده میشد. و این همان تاکیدی است که در اسلام آمده که انسان همه¬ی رفتار و کردار را برای قرب و نزدیکی به حضرت حق قرار دهد. چنین حضوری در همه حالات زندگی باعث میشود که آدمی لحظهای از محبوبش فاصله نداشته باشد و بهترین انتخاب را در هر عملی و رفتاری داشته باشد.
سیره امام علی علیه الاسلام در خانواده
چنین نگاهی نسبت به خدای متعال به طور کلی حال و هوای زندگی انسان را الهی میکند و بوی و رنگ خدائی به آن میدهد و لذا در هر بخشی از حیات فردی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و میتوان این نگاه را مشاهده کرد در زندگی حضرت امیرالمومنین(ع) در بعد خانوادگی به نکتههای بسیار مهمی برخورد میشود که همه باید آن موارد را به عنوان الگو قرار دهند مانند اینکه ادب در تعامل حضرت با همسر مکرمهاش و فرزندانش به عنوان یک اساس و پایه بوده است زیرا آن حضرت معتقد بود «هیچ همنشینی مانند نیک خویی و هیچ میراثی همسنگ ادب نیست.»
آن حضرت(ع) نیک خویی را موجب محبت و دوستی معرفی میکرد، و ناپسندی و بد اخلاقی را بدترین همنشین دانسته، و آنرا باعث تباه شدن زندگی و سیه روزی و موجب شکنجه و آزار انسان به شمار می آورد. حضرت علی(ع) با همسرش حضرت فاطمه به لحاظ اخلاقی بسیار به هم شبیه بودند و با یکدیگر توافق داشتند و هر دو قدردان جایگاه یکدیگر بودند آن حضرت در برخورد خود با همسرش میفرمود: به خدا سوگند هیچ گاه فاطمه را به اکراه به کاری وا نداشتم و او را ناراحت نکردم و خشمگین نساختم تا خداوند او را نزد خویش و او نیز هیچ زمان مرا ناراحت و خشمگین نکرد و از دستور من سرپیچیده و هر گاه به او نگاه میکردم همه ناراحتیها و اندوهها و غمهایم را از یاد میبردم. و در مورد حقوق همسران میفرمود: مبادا بر زنان خود ستم روا دارید و آنان را از حق خویش محروم سازید.
آن حضرت(ع) بر اساس اصول تربیتی اسلام هر آنچه که برای فرزندان نقش تربیتی داشت انجام داد تا بر اساس آموزههای تربیتی قرآن کریم فرزندانش تربیت شود و در سفارش بسیار آموزنده پس از حکمت در مورد رعایت موقعیت زمانی کودکان و فرزندان و فاصله میان دو نسل میگوید: لا تُقسِّروا أولادَكم على آدابِكُم فإنَّهُم مَخلُوقُونَ لِزمَانٍ غير زمانِكُم»؛ فرزندان خویش را به آداب و نوع تربیت خویش محدود نسازید. زیرا آنان برای روزگاری غیر از روزگار شما آفریده شدهاند.
و لذا در نامهای به فرزندش امام حسن(ع) دقیقترین شیوهها و نکتههای تربیتی را اشاره فرمودند.
سیره اجتماعی امیرالمومنین(ع)
حضرت علی(ع) در سیره اجتماعی خود رفتار مبتنی بر کرامت و احترام به حقوق همگان را تاکید میکرد و اینکه هیچگاه به کسی اهانت و بی احترامی نباید انجام گیرد. متاسفانه در طول تاریخ فرمانروایان بود که همواره مردم را تحقیر میکردند و به آنها احترامی مینمودند مانند رفتاری که فرعون با مردم زمانهاش داشته: «فَاسْتَخَفَ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِين» و همین تحقیر و اهانت باعث بروز ناهنجاریهایی گشت که سبب شد جامعه بشری در زمانهای مختلف در مسیر انحطاط و زبونی قرار گیرند. و لذا امیرالمومنین(ع) برای اعاده جایگاه انسان همواره تلاش میکرد اصل کرامت انسان را مورد توجه قرار دهد و به همین جهت به جناب مالک اشتر مینویسد: «فَإِنَّهُمْ صِنفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الخَلقِ»؛ مردم دو دسته¬اند: دستهاى برادر دينى تواند، و دسته ديگر در آفرينش با تو برابرند.
و لذا مروت و مدارا با دوست و دشمن در مکتب علی(ع) جایگاهی ویژه داشت و میفرمود: «مَنْ كَانَ رَفِيقاً فِي أَمْرِهِ نَالَ مَا يُرِيدُ مِنَ النَّاسِ»؛ کسی که در امور خویش، سیرۀ مدارا و سیاست رفق و ملایمت و نرمی را پیش گیرد به آنچه از مردم انتظار دارد خواهد رسید.
و این سنتی حسنه است که اسلام آنرا مورد تاکید قرار میدهد زیرا به واسطه همین اصل است که مخالفتها و تنشهای اجتماعی کاهش مییابد؛ «الرِّفقُ یَفُلُّ حَدَّ المُخَالَفَة». و لذا آنحضرت اعتقاد داشت نیمی از زندگی اجتماعی و معاشرت با مردم، در گرو مدارا با مردم است. و باید با استفاده از شیوه مدارا با مردم نوعی روابط منطقی و سالم را در جامعه انسانی پی ریزی نماید.
و البته برای اینکه جامعه از آرامش برخوردار باشد باید عدالت را نسبت به همه اجرا نمود؛ زیرا عدالت مانند زندگی است: «العَدلُ حیاةٌ»، و نیز فرموده: «العَدْلُ سَائِسٌ عَامٌ»، عدالت قانونی همگانی و عمومی است و در جای دیگر فرمود: «جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ العَدْلَ قَوَاماً لِلأَنَامِ وَ تنزِيهاً مِنَ المَظَالِمِ وَ الآثَامِ وَ تَسْنِيَةً لِلإِسْلَام»؛ خداوند سبحان، عدل را مایۀ برپایی و استواری انسانها و ستون زندگی آنان و سبب پاکی از ستم کاریها و گناهان و روشی چراغ اسلام قرار داده است. در مکتب آنحضرت(ع) جامعۀ تیره بخت و منحط دارای نشانه هایی است از جمله : «واگذاری کارهای اصلی و اساسی و پرداختن به امور فرعی، جلو انداختن و مقدم داشتن فرومایگان و پس راندن و موخّر داشتن صاحبان فضل و دانش»
جدیت در دین و آموزه های دینی
از جمله اموری که باید از سیره و رفتار آنحضرت (ع) آموخت جدّی بودن در دین و آموزههای دینی بوده است؛ زیرا هیچ گاه کوتاهی نسبت به امر دین را بر نمیتابید و بلکه درباره حق هیچگونه سستی را روا نمیدانست و میفرمود: «وَ لَا تُدَاهِنُوا فِي الحَقِّ إِذَا وَرَدَ عَلَيْكُمْ وَ عَرَفتُمُوهُ فَتَخسَرُوا خُسْراناً مُبِينا»؛ در حق مداهنه و مدارا روا مدارید و سستی مکنید هنگامی که حق بر شما وارد شد و آن را شناختید زیرا دچار خسران آشکار میشوید. و لذا سراسر زندگی آن حضرت عدم سهل انگاری در امور دین، حق و عدالت بود.
12 اصل در سیره حکومتی امام علی(ع)
و لذا سیره حکومتی حضرت علی علیه السلام دارای چند اصل محوری بود: 1ـ راستگویی و راست کرداری. 2ـ حق مداری و باطل ستیزی. 3ـ قانون مداری و احترام به قانون. 4ـ سازش ناپذیری با باطل. 5ـ نظم و انضباط. 6ـ شایسته سالاری. 7ـ مراقبت از کارگزاران و نظارت همیشگی بر کارهای آنها. 8ـ پرهیز از اعمال زور و هر نوع استبداد در رای. 9ـ نقدپذپری. 10ـ ارتباط همیشگی و بدون واسطه با مردم. 11ـ رعایت حقوق اقلیتها. 12ـ توجه عمیق به تعلیم و تربیت جامعه.
امید است خدای متعال به همه ما توفیق پیروی از آن امام راست گویان و عدالت خواهان را به همه ما عنایت فرماید تا به وظیفه بزرگ و سنگین خود در این زمان با توجه به اینکه خود را پیروآن امام (ع) میدانیم عمل نمائیم.