شعر آئینی / محض عنایت تو مرا هم خریده اند

کد خبر: 40839
اشعار آیینی شهادت حضرت مسلم بن عقیل (ع)


:: یا مولا ادرکنی ::

این کام را به جام بلورین نیاز نیست

ما را به غیر لعل لبت چاره ساز نیست



ما جام را ز نیم نگاهت گرفته ایم

لطفت حقیقی است که عشقت مجاز نیست



بس بوسه ها که بر لب عشاق داده ای

جام سحر چشیده ، لبش بی جواز نیست



ناز از تو می خرند  و نیاز از موالیان

هرکه ترا نخواست غرور است ناز نیست



محض عنایت تو مرا هم خریده اند

در کوی بی نیاز که ما را نیاز نیست



خالی مباد دست قنوت از پیاله ات

 دستی که خالی است یقین اهل راز نیست



تسبیح یار واجب عینی است ای دریغ

مرغ سحر که وقت سحر بی نماز نیست



هر سینه ای که سینة سینا نمی شود

هر نغمه ای که نالة سوز و گداز نیست



یکسان شود برای گدای تو روز و شب

اهل سحر که در غم شام دراز نیست



ما را شبیه خویش به قرب خدا رسان

راه تو غیر بندگیِ بی نیاز نیست



آنکس که خاک راه تو شد کیمیا شود

هرکه ترا نخواند دمی سر فراز نیست



با پستی و بلندی این زندگی خوشیم

در بندگی غمی ز نشیب و فراز نیست



حال و هوا به آب و هوا خوش نمی شود

بی کربلا بهشت برین هم بساز نیست



اشعار آیینی شهادت حضرت مسلم بن عقیل (ع)




بگذار که اسرار تو سربسته بماند



عادت به عبادت بخدا بار ندارد

عاشق که بجز طاعت تو کار ندارد



این کوفه پر از عابد و زاهد شده امّا

برگرد که مسلم بخدا یار ندارد



یک شهر نمک خوار و نمکدان شکن اینجا

حق نمکِ حیدر کرار ندارد



بازار بزرگ است پر از مشتریِ جنگ

جز نیزه و شمشیر خریدار ندارد



در چهرة کوفی شرر کینه عیان است

در بغض و عداوت کسی انکار ندارد



در دکّه شان تیر سه شعبه است چه ارزان

کعب نِی شان قیمت بسیار ندارد



بازار جواهر عجبا خلوتِ خلوت

جز حرف غنیمت کسی انگار ندارد



شغل همة شهر شراب است و قمار است

یک کوچه نمانده است که خمّار ندارد



شهری که پر از لقمه حرام است یقیناً

از ریختن خون خدا عار ندارد



کوفی به پذیراییِ از قافلة تو

جز سنگ در این کوچه و بازار ندارد



این سبک پذیراییِ در دارالاماره است

مهمانی شان غیر سرِ دار ندارد



میمیرم و این جمله سرِ دار بگویم

زینب پس از این سید وسالار ندارد



این امّت بی عار که من دیده ام امروز

با حجب و حیا هیچ سر و کار ندارد



آن تیرِ پر از جاذبه با تیزیِ مسمار

جایی بجز از چشم علمدار ندارد



بگذار که اسرار تو سربسته بماند

مانند تو کس این همه اسرار ندارد


اشعار آیینی شهادت حضرت مسلم بن عقیل (ع)


دودمه حضرت مسلم بن عقیل


مسلمت در کوفه بس دارد حکایات عجیب

یا حبیبی یا حسین

اول شب شد عزیز و آخر شب شد غریب

یا حبیبی یا حسین


رباعی حضرت مسلم بن عقیل


هر نوحه که سوز مسلمیه دارد

در اصل عزای باقریّه دارد

یعنی که محرم و غدیر و عرفه

تعظیم شعار فاطمیه دارد


حاج محمود ژولیده



اشعار آیینی شهادت حضرت مسلم بن عقیل (ع)



/1102101305